آموزش اندیکاتور بولینگر


استراتژی فشردگی باند بولینگر

باند بولینگر(Bollinger band) از باند بالایی، میانی و پایینی تشکیل شده است که توسط جان بولینگر به وجود آمده است.

باند بولینگر جهت سنجش نوسانات قیمت در بالا و پایین میانگین متحرک ساده (Simple MA) است. جان بولینگر اشاره کرد که دوره‌هایی با نوسانات پایین بعد از دوره‌های با نوسانات بالا دنبال می‌شوند. بنابراین وقتی باند بولینگر به همدیگر فشرده و نزدیک می‌شود، می‌توان نتیجه گرفت که به‌زودی حرکات قیمت قابل‌توجهی روی می‌دهد.

بنابراین، استراتژی معاملاتی فشردگی باند بولینگر کمک می‌کند تا از حرکات قیمت پس از یک دوره نوسانات پایین، به سود دست‌یافت.

این استراتژی چگونه عمل می‌کند؟

نمودار بالا ، زمان ۲۴۰ دقیقه جفت ارز EURUSD را نشان می‌دهد. اندیکاتور باند بولینگر بایستی در دوره ۲۰ روزه و با انحراف معیار (Deviation) 2 تنظیم گردد و تا بتوان پهنای باند بولینگر را محاسبه کرد.

هنگام استفاده از این استراتژی، ما به دنبال انقباض و فشردگی باند بولینگر در دوره‌هایی هستیم که پهنای باند بولینگر در حدود ۰٫۰۱۰۰ یا ۱۰۰ پوینت باشد.

چگونه با این استراتژی می‌توان معامله کرد؟

اگر همه شرایط ذکرشده، ایجاد شد، به معنای حرکت قیمت قابل‌توجه است، همان‌طور که در نمودار بالا، درون دایره سبزرنگ نشان می‌دهد.

سیگنال خرید یا (Buy) زمانی صادر می‌شود که یک کندل کامل بالای خط میانگین متحرک ساده تشکیل شود.

سیگنال فروش یا (Sell) زمانی صادر می‌گردد که یک کندل کامل پایین خط میانگین متحرک ساده تشکیل شود.

آشنایی با اندیکاتور باندهای بولینگر (Bollinger Band)

اندیکاتور باندهای بولینگر

جان بولینگر (John Bollinger) در سال ۱۹۵۰ در ایالات متحده متولد شد. او کارشناس بازارهای مالی، تحلیلگر تکنیکال و خالق اندیکاتور باندهای بولینگر است. این اندیکاتور نوسانات بازار را در بالا و پایین میانگین متحرک محدود می نماید.

وی از ابتدای دهه ۸۰ میلادی شروع به کار بر روی این اندیکاتور نمود و نهایتا پس از سال‌ها تلاش و آزمون و خطا، اندیکاتور باندهای بولینگر را با نام خودش به جامعه تحلیلگران تقدیم نمود. کتاب جان بولینگر با نام “بولینگر و باندهای بولینگر” در سال ۲۰۰۱ چاپ شده است و هم چنین به ۱۱ زبان مختلف دنیا ترجمه شده است.

اندیکاتور باندهای بولینگر

قیمت‌ها معمولا در داخل باندهای بالایی و پایینی در نوسان هستند. هر چند در مواقعی ممکن است از این خطوط تجاوز نمایند. به طور معمول می‌توان گفت که حدود ۹۵ درصد قیمت‌هایی که یک سهم می‌تواند به خود ببیند بین نوارهای بولینگر قرار دارند. در مواقعی که بازار آرام و کم‌نوسان است، باندها به هم نزدیک شده و زمانی که بازار نوسانی است، باندها از یکدیگر فاصله خواهند گرفت. از این اندیکاتور می توان در تمامی بازارهای مالی استفاده نمود.

اجزای تشکیل دهنده Bollinger band

اندیکاتور باندهای بولینگر

باند بالا: نشان دهنده اشباع در خرید است. نام دیگر این باند upper band می باشد.

خط میانی: بیانگر میانگین متحرک ساده است. نام دیگر این باند mid line می باشد.

باند پایین: نشان دهنده فشار در فروش است. نام دیگر این باند lower band می باشد.

نحوه محاسبه هر کدام از نوارهای بولینگر

باند میانی: میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه

باند بالایی: میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه بعلاوه انحراف معیار ضربدر ۲

باند پایینی: میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه منهای انحراف معیار ضربدر

باید به این نکته نیز توجه نمود که bollinger bands از زمان, میزان ارزش بازار, قیمت یک کالا تاثیر می پذیرد.

استراتژی های موجود در اندیکاتور Bollinger band

  • استراتژی سطوح حمایت و مقاومت در بازارهای خنثی یا رنج (Range)
  • استراتژی ادامه روند پرقدرت و ناحیه اشباع خرید و فروش
  • استراتژی پهنای باندهای بولینگر (Bollinger Band Width)

۱- از ساده‌ترین روش‌های استفاده از باند بولینگر این است که باندهای بالایی و پایینی را به صورت حمایت و مقاومت و هدف قیمتی در نظر بگیریم. در شکل زیر مشاهده می‌کنید که قیمت پس از برخورد با منحنی‌های بالایی و پایانی تغییر جهت داده است. حتما به این موضوع دقت کنید که باندهای بولینگر معمولا در زمان‌هایی به عنوان سطوح حمایت و مقاومت استفاده می‌شوند که قیمت در یک روند خنثی و یا کند قرار داشته باشد. این استراتژی از ریسک پایینی برخوردار است پس در نتیجه نمی‌توان انتظار کسب سودهای فوق‌العاده از آن داشت.

اندیکاتور باندهای بولینگر

سیگنال خرید در این روش زمانی صادر می‌شود که در کف کانال بولینگر یک کندل صعودی (سبز رنگ) تشکیل شود، در این صورت حد ضرر می‌تواند شکست کف کانال در نظر گرفته شود. و بالعکس آن با تشکیل یک کندل نزولی (قرمز رنگ) در سقف کانال سیگنال فروش را خواهیم داشت.

۲- زمانی که قیمت در یک روند صعودی یا نزولی حرکت می‌کند (نه خنثی)، برخورد با باندهای بولینگر می ‌تواند بیان‌گر ادامه روند موجود و قدرت بالای خریداران یا فروشندگان باشد. همچنین زمانی که قیمت از باندهای بالایی یا پایینی تجاوز کند، به نوعی وارد منطقه هیجانی و اشباع خرید یا فروش شده و هشدار برگشت روند را صادر می‌کند.

اندیکاتور باندهای بولینگر

نکته جالب توجه این جا است که در این روش، بزرگترین اشتباه معامله‌گران، فروش در هنگام برخورد با باند بالایی است, چرا که روند سهم کاملا صعودی بوده و برخورد با سقف کانال در واقع بیان‌کننده ادامه پر قدرت روند تا رسیدن به نقاط اشباع است.

۳- باندهای بولینگر نوسانات قیمت در اطراف میانگین متحرک ساده را به نمایش می گذارند. جان بولینگر متوجه شد که وقتی دو باند بالایی و پایینی به هم نزدیک شده و فشرده می‌شوند، به زودی روند جدیدی آغاز خواهد شد. توجه کنید که این روند می‌تواند صعودی یا نزولی باشد.

اندیکاتور باندهای بولینگر

توجه داشته باشید که فشرده شدن باندها به تنهایی نمی‌تواند سیگنال خرید یا فروش را صادر کنند بلکه در صورتی که پس از فشردگی، یک کندل روزانه بالای باند میانی تشکیل شود، سیگنال خرید صادر می‌شود و در صورتی که پس از فشردگی یک کندل روزانه پایین باند میانی تشکیل شود سیگنال فروش صادر خواهد شد.

نحوه استفاده از شاخص بولینگر(BB) در پیش بینی قیمت و نوسانات بازار

باند بولینگر

باندهای بولینگر یا بولینجِر(Bollinger Bands, BB) در اوایل دهه 1980 میلادی و توسط تحلیلگر و معامله گر بازارهای مالی، جان بولینجِر(John Bollinger) ارائه شد. این شاخص به طور گسترده به عنوان ابزاری برای تجزیه و تحلیل های فنی استفاده می شود. در واقع باند بولینگر به عنوان ابزاری برای اندازه گیری نوسانات استفاده می شود. این شاخص نشان می دهد که آیا نوسانات بازار به سمت بالا است یا پایین. همچنین برای شناسایی شرایط فروش یا خرید بیش از حد استفاده می شود.

ایده اصلی شاخص BB بر این اساس است که پراکندگی قیمت ها در اطراف یک مقدار میانگین قیمتی چگونه است. باند بولینگر از یک خط در بالا، یک خط در پایین و یک خط میانگین متحرک در وسط، که به عنوان باند میانی شناخته می شود، تشکیل شده است. دو خط بالا و پایین و یا به عبارتی دو باند بالا و پایین، به فعالیت قیمتی بازار واکنش نشان می دهند. زمانی که نوسانات زیاد است، از خط یا باند میانی فاصله می گیرند و هرگاه نوسانات کاهش یابد به خط میانی نزدیک شده یا منقبض می شوند.

در فرمول استاندارد باند بولینگر، خط وسط میانگین متحرک ساده 20 روزه است. خط های بالا و پایین بر اساس نوسانات بازار در رابطه با میانگین متحرک محاسبه می شوند که به آن انحراف استاندارد گفته می آموزش اندیکاتور بولینگر شود. تنظیمات و محاسبات استاندارد برای شاخص بولینگر به شکل زیر است:

  • خط وسط= میانگین متحرک ساده 20 روزه
  • خط بالا= میانگین متحرک ساده 20 روزه + (انحراف استاندارد 20 روزه × 2)
  • خط پایین= میانگین متحرک ساده 20 روزه – (انحراف استاندارد 20 روزه × 2)

تنظیم یک دوره 20 روزه برای میانگین متحرک و محاسبه خط های بالا و پایین بر اساس این دوره زمانی جهت محاسبه انحراف استاندارد، برای اطمینان از این است که حداقل 85 درصد از داده های قیمتی بین این دو خط آموزش اندیکاتور بولینگر قرار گیرند. اما ممکن است تنظیمات با توجه به نیازهای مختلف و استراتژی های متفاوت معاملاتی انجام شود.

چگونه می تواند از باند بولینگر در مبادلات استفاده کرد

اگر چه باند بولینگر به طور گسترده در بازارهای مالی سنتی استفاده می شود، اما می توان از آن برای مبادلات برخی از ارزهای رمزنگاری نیز استفاده کرد. روش های مختلفی برای استفاده و تفسیر شاخص BB وجود دارد. اما باید توجه داشت که برای شناسایی یک فرصت خرید یا فروش از این شاخص به تنهایی نباید استفاده کرد. ترجیحا باید از BB همراه با سایر شاخص های تحلیل تکنیکال استفاده کرد.

حالا چطور می توان از داده های ارائه شده توسط شاخص بولینگر استفاده کرد و چگونه می توان آنها را تفسیر کرد.

اگر قیمت بالاتر از میانگین متحرک حرکت کند و از خط بالایی باند بولینگر عبور کند، می توان گفت که بازار در شرایط خرید بیش از حد قرار گرفته است. همچنین اگر قیمت چندین بار سطح بالایی باند بولینگر را لمس کند، می تواند نشان دهنده وجود یک سطح مقاومت قوی باشد.

در مقابل اگر قیمت کاهش چشمگیری داشته باشد و از خط پایینی باند عبور کند نشان می دهد شانس وجود شرایط فروش بیش از حد، زیاد است. همچنین اگر خط پایینی را چندین بار لمس کند می تواند نشان دهنده وجود یک سطح حمایت قوی باشد.

بنابراین ممکن است معامله گران از شاخص BB به همراه سایر شاخص ها برای تعیین اهداف خرید یا فروش خود استفاده کنند. یا این که به سادگی از آن برای بررسی کلی شرایط بازار و شناسایی نقاطی که قبلا خرید یا فروش بیش از حد رخ داده، استفاده شود.

علاوه بر این، انبساط و انقباض باند ممکن است برای پیش بینی لحظه هایی که نوسانات زیاد یا کم است، مفید باشند. باندها زمانی که نوسانات زیاد می شود از یکدیگر و از خط میانگین فاصله می گیرند(منبسط می شوند) و زمانی که نوسانات کاهش می یابد، باندها به هم نزدیک می‌شوند(انقباض).

بنابراین باند بولینگر برای مبادلات کوتاه مدت، به عنوان روشی برای تحلیل ناپایداری بازار مناسب است و سعی می کند حرکت های آینده را پیش بینی کند. برخی از معامله گران در تفسیرهای خود، زمانی که باند بیش از حد منبسط می شود، می‌گویند بازار در حال نزدیک شدن به یک دوره تثبیت یا ایجاد یک روند معکوس است. از سوی دیگر زمانی که باند منقبض می شود، تحلیلگران معتقدند که بازار آماده یک حرکت انفجاری است.

زمانی که قیمت به سمت مشخصی حرکت می کند، باند بولینگر تمایل دارد به سمت خط وسط حرکت کند و منقبض شود. معمولا (اما نه همیشه) نوسانات کم و سطح انحراف کم، پیش از حرکات بزرگ و انفجاری دیده می شود که نشان می دهد پس از این رخداد، تمایل به نوسانات بالا اتفاق خواهد افتاد.

نکته قابل ذکر، وجود یک استراتژی معاملاتی به نام باند بولینگر منقبض است. این استراتژی شامل یافتن نقاط کم تحرک مشخص، توسط باند بولینگر در زمانی که انقباض رخ می دهد، می شود. استراتژی انقباض، خنثی است و بینش مشخصی را برای نشان دادن جهت بازار ارائه نمی دهد. بنابراین معامله گران در این زمان ها معمولا آن را با سایر روش های تحلیل تکنیکال، مانند سطوح حمایت و مقاومت، ترکیب می کنند.

مقایسه باند بولینگر و کانال کلتنر

برخلاف باند بولینگر که مبتنی بر میانگین متحرک ساده و انحراف استاندارد است، نسخه مدرن تر آن که شاخص کانال کلتنر(KC) نام دارد، از میانگین محدوده واقعی(ATR) برای تنظیم عرض کانال در محدوده میانگین متحرک نمایی 20 روزه استفاده می کند. از این رو تنظیمات و فرمول کانال کلتنر به شکل زیر است:

  • خط میانی= میانگین متحرک نمایی 20 روزه
  • خط بالایی= میانگین متحرک نمایی 20 روزه + (ATR ده روزه × 2)
  • خط پایینی= میانگین متحرک نمایی 20 روزه – (ATR ده روزه × 2)

به طور معمول، عرض کانال کلتنر نسبت به باند بولینگر باریک تر است. بنابراین در برخی موارد، شاخص کانال کلتنر ممکن است نسبت به BB برای شناسایی روندهای معکوس و شرایط خرید و فروش بیش از حد، مناسب تر باشد. همچنین شاخص KC معمولا سیگنال های مربوط به خرید یا فروش بیش از حد را زودتر از BB نشان می دهد.

از سوی دیگر، باند بولینگر تمایل به نوسانات بازار را بهتر نشان می دهد، زیرا حرکات انبساطی و انقباضی در مقایسه با KC بسیار بیشتر و آشکارتر است. علاوه بر این در شاخص BB و با استفاده از انحراف استاندارد، احتمال کمتری برای دریافت سیگنال های جعلی وجود دارد، زیرا عرض آن بیشتر است و بنابراین شکستن محدوده آن سخت تر است.

در بین این دو، شاخص BB محبوب تر است. اما هر دو شاخص می توانند در نوع خود مفید باشند، به ویژه در مبادلات کوتاه مدت. به غیر از این، هر دو شاخص می توانند با هم به عنوان راهی برای اطمینان از سیگنال های دریافتی استفاده شوند.

این شاخص در نمودارهای سایت کوین سرا موجود است. می توانید پس از انتخاب ارز مورد نظر خود از قسمت اندیکاتورها بر روی نمودار، این شاخص یا هر شاخص دیگر مورد نظر خود را انتخاب نمایید.

استفاده از اندیکاتور باند بولینگر برای ارزیابی روند بازار

استفاده از اندیکاتور باند بولینگر برای ارزیابی روند بازار

باندهای بولینگر یک نوع اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال هستند و در خیلی از بازارها از جمله بازار بورس، آتی و ارزها کاربرد زیادی دارند. این باندها که در دهه 1980 میلادی توسط جان بولینگر طراحی شدند، دیدگاه منحصربفردی نسبت به قیمت و نوسان بیت‌کوین ایجاد می‌کنند. باندهای بولینگر کاربرد زیادی دارند مثل تعیین سطوح اشباع خرید و اشباع فروش، ابزاری برای دنبال کردن روند و نظارت بر بریک اوت‌ها.

نکات کلیدی

  • باندهای بولینگر ابزار معاملاتی هستند که برای تعیین نقاط ورود و خروج به معامله استفاده می‌شوند.
  • معمولاً از این باندها برای تعیین شرایط اشباع خرید و اشباع فروش استفاده می‌شود.
  • تنها در نظر گرفتن باندهای بولینگر برای اجرای معامله، یک استراتژی پرخطر است چون این اندیکاتور متمرکز بر نوسان و قیمت است و خیلی از اطلاعات مرتبط دیگر را نادیده می‌گیرد.
  • باندهای بولینگر ابزار معاملاتی نسبتاً ساده‌ای هستند و بین تریدرهای خانگی و حرفه‌ای محبوبیت زیادی دارند.

محاسبات باندهای بولینگر

باندهای بولینگر از سه خط تشکیل شده اند. در یکی از پرکاربردترین روش‌های محاسبه، از یک میانگین متحرک ساده 20 روزه (SMA) برای باند میانی استفاده می‌شود. باند بالایی با در نظر گرفتن باند وسطی و اضافه کردن دو برابر انحراف معیار روزانه به آن محاسبه می‌شود. باند پایینی با در نظر گرفتن باند وسطی منهای دو برابر انحراف معیار روزانه محاسبه می‌شود.

فرمول باند بولینگر به این صورت محاسبه می‌شود:

که در اینجا BOLU باند بولینگر بالایی، BOLD باند بولینگر پایینی، MA میانگین متحرک، TP قیمت تیپیکال (جمع اوج، کف و نرخ بستن شدن تقسیم بر سه)، n تعداد روزها در دوره هموارسازی، m تعداد انحراف معیارها و σ[TP,n] انحراف معیار روی n دوره اخیر از TP است.

استراتژی اشباع خرید و اشباع فروش

یکی از روش‌های پرکاربرد برای استفاده از باندهای بولینگر، تشخیص اشباع خرید و اشباع فروش در بازار است. وقتی نمودار قیمت یک دارایی از باند بولینگر پایینی خارج می‌شود، احتمالاً قیمت بیش از حد ریزش کرده و به زودی جهش خواهد داشت. از طرفی وقتی خط نمودار قیمت از باند بولینگر بالایی خارج شود، احتمالاً بازار در وضعیت اشباع خرید قرار داشته و به زودی یک پول بک خواهیم داشت.

استفاده از اندیکاتورهای اشباع خرید/ اشباع فروش متکی بر مفهوم معکوس شدن میانگین قیمت است. بر اساس این آموزش اندیکاتور بولینگر اصل اگر نمودار قیمت به صورت چشمگیری از میانگین یا میانه فاصله بگیرد، در نهایت باز هم به قیمت میانگین برخواهد گشت.

باندهای بولینگر، ارزهایی که فاصله چشمگیری با میانگین پیدا کرده اند را شناسایی می‌کنند.

در بازارهایی با رنج محدود، استراتژی‌های معکوس شدن میانگین می‌توانند کارآمد باشند چون در این بازارها نمودار قیمت مثل یک توپ بین دو باند حرکت می‌کند. اما اندیکاتور باند بولینگر همیشه هم سیگنال خرید و فروش دقیقی ایجاد نمی‌کند. مثلاً در یک روند قوی، احتمال اینکه تریدر معاملاتی روی سمت اشتباهی از نمودار قرار آموزش اندیکاتور بولینگر دهد وجود دارد چون ممکن است اندیکاتور به سرعت و پشت سر هم سیگنال‌های اشباع خرید یا اشباع فروش را نشان دهد.

تریدرها می‌توانند برای بهبود این شرایط، جهت کلی نمودار قیمت را در نظر بگیرند و بعد فقط سیگنال‌هایی را در نظر بگیرند که تریدر را با روند همسو می‌کنند. مثلاً اگر روند کند است، هنگام لمس نمودار قیمت با باند بالایی، تنها پوزیشن‌های Short در نظر گرفته می‌شود. باز هم در صورت تمایل می‌توان از باند پایینی به عنوان سیگنال خروج استفاده کرد اما یک پوزیشن long جدید باز نمی‌شود چون این کار یعنی حرکت کردن بر خلاف روند.

ایجاد چند باند برای دید بهتر

به گفته جان بولینگر "تگ‌های باندها فقط تگ هستند نه سیگنال." یک تگ (یا برخورد) با باند بولینگر بالایی به خودی خود سیگنال فروش محسوب نمی‌شود. تگ باند بولینگر پایینی به خودی خود سیگنال خرید محسوب نمی‌شود. نمودار قیمت در اغلب مواقع می‌تواند به اصطلاح روی باند راه برود. در چنین بازارهایی تریدرهایی که دائماً سعی به فروش در اوج یا خرید در کف دارند با تعداد بی شماری حد توقف طاقت فرسا روبرو می‌شوند یا حتی بدتر با حرکت بیشتر قیمت و دور شدن آن از نقطه ورود اصلی با ضرر چشمگیر مواجه می‌شوند.

می توان گفت که روش بهتر برای اجرای معامله بر اساس باند بولینگر، استفاده از آن برای ارزیابی روند است.

باندهای بولینگر در اصل فاصله گرفتن را مشخص می‌کنند و به همین دلیل برای تشخیص وضعیت روند مناسب هستند. با ایجاد دو مجموعه باند بولینگر که یکی با استفاده از "یک انحراف معیار" و دیگری با استفاده از تنظیم متداول تر یعنی "دو انحراف معیار" ایجاد شده باشد، می‌توانیم نسبت به قیمت دیدگاه کاملاً جدیدی پیدا کنیم. به خروجی این کار باندهای باند بولینگر گفته می‌شود.

در نمودار پایین مشاهده می‌شود که هر زمان نمودار قیمت بین باند بولینگر بالایی + یک انحراف معیار و + 2 انحراف معیار از میانگین باقی می‌ماند، روند رو به صعود است بنابراین می‌توانیم این کانال را به عنوان محدوده خرید تعریف کنیم. بالعکس اگر کانال‌های قیمت بین باندهای بولینگر -1 انحراف معیار و -2 انحراف معیار باشند، به آن محدوده فروش می‌گوییم. در نهایت اگر نمودار قیمت بین باند +1 انحراف معیار و باند -1 انحراف معیار باقی می‌ماند، یعنی وضعیت خنثی دارد و می‌توان گفت در محدوده‌ای نامعین هستیم.

با افزایش و کاهش نوسان، باندهای بولینگر به صورت پویا متناسب با افزایش و کاهش قیمت تطبیق پیدا می‌کنند. بنابراین این باندها به صورت طبیعی و همگام با پرایس اکشن وسیع تر و باریک تر می‌شوند و شاخص بسیار دقیقی برای ارزیابی روند تشکیل می‌دهند.

ابزاری برای تریدرهای روند

پس از مشخص کردن قوانین پایه باندهای باند بولینگر، حالا می‌توانیم نحوه استفاده از این اندیکاتور توسط تریدرهای روند که به دنبال بهره برداری از مومنتوم هستند و تریدرهای مبتنی بر محو شدگی روند که به دنبال بهره برداری از خستگی یا معکوس شدگی روند هستند، را بررسی کنیم. با توجه به همان مثال بالا می‌توان دید که تریدرهای روند، زمان ورود قیمت به محدوده خرید وارد پوزیشن long می‌شوند. از آنجایی که باندهای باند بولینگر بیشتر پرایس اکشن که حالت صعودی دارد را پوشش می‌دهند، چنین تریدرهایی در معامله خواهند ماند.

در رابطه با نقطه خروج، شرایط برای هر تریدری متفاوت است اما یکی از روش‌های منطقی این است که اگر کندل روی نمودار کندل استیک قرمز شد و بیش از 75 درصد بدنه آن زیر محدوده خرید قرار داشت، معامله long بسته شود. با استفاده از قانون 75 درصد، در این نقطه نمودار به وضوح خارج از روند است اما چرا اصرار می‌کنیم که کندل هم باید قرمز شود؟ این کار برای پیشگیری از خروج معامله گران مبتنی بر روند از پوزیشن خودشان، به دلیل یک حرکت سریع که در انتهای دوره معاملاتی دوباره به وضعیت قبل برمی گردد، انجام می‌شود.

در نمودار زیر توجه کنید که تریدر چگونه می‌تواند با بخش عمده‌ای از روند صعودی همگام بماند و تنها زمانی از پوزیشن خارج شود که نمودار قیمت شروع به تحکیم در بالای محدوده جدید می‌کند.

باندهای باند بولینگر برای تریدرهایی که به دنبال بهره برداری از خستگی روند هستند هم مفید است و به آنها کمک می‌کند چرخش قیمت را تشخیص دهند. اما دقت داشته باشید که اجرای معامله در جهت عکس روند نیاز به حاشیه خطای بسیار بزرگتری دارد چون معمولاً خط روند چندین بار برای تداوم روند جاری تلاش می‌کند تا اینکه در نهایت معکوس شود.

در مثال پایین مشاهده می‌شود که تریدرهایی که بر اساس محو شدن روند (یا استراتژی ضد روند) کار می‌کنند، با استفاده از باندهای باند بولینگر می‌توانند به سرعت اولین سرنخ از ضعیف شدن روند را مشاهده کنند. ممکن است چنین تریدرهایی با دیدن خارج شدن نمودار قیمت از کانال روند تصمیم بگیرند که با ورود به پوزیشن Short در برخورد بعدی با باند بولینگر بالایی، به روش کلاسیک از باندهای بولینگر استفاده کنند.

در رابطه با نقطه حد توقف، قرار دادن این حد درست بالای نقطه اوج سوئینگ روش مطمئنی است چون معمولاً قیمت در این محدوده نوسان زیادی دارد به این دلیل که خریداران سعی می‌کنند روند جاری را گسترش دهند. در عوض گاهی اوقات خوب است که عرض محدوده‌ی موسوم به "سرزمین هیچکس" (فاصله بین +1 و -1 انحراف معیار) را ارزیابی کرده و آن را به باند بالایی اضافه کنیم. تریدرها می‌توانند با استفاده از نوسان بازار برای تنظیم سطح حد توقف، از خروج زودهنگام پیشگیری کرده و زمانی که قیمت شروع به سقوط کرد، باز هم در پوزیشن Short بمانند.

استراتژی جمع شدگی (اسکوئیز) باندهای بولینگر

یکی دیگر از استراتژی‌های استفاده از باند بولینگر، استراتژی اسکوئیز است. اسکوئیز زمانی رخ می‌دهد که نمودار قیمت حرکت شدیدی داشته و بعد شروع به حرکت افقی در یک محدوده تحکیم فشرده می‌کند.

تریدر می‌تواند به صورت بصری تشخیص دهد که چه زمان یک دارایی در وضعیت تحکیم قرار دارد چون در این حالت باندهای بالایی و پایینی به یکدیگر نزدیک می‌شوند. این یعنی نوسان دارایی مورد نظر کاهش یافته است. پس از یک دوره تحکیم، معمولاً نمودار قیمت یک حرکت بزرگتر در یک جهت (در حالت ایده آل، با حجم زیاد) انجام می‌دهد. افزایش حجم هنگام وقوع بریک اوت نشان می‌دهد که تریدرها معتقدند نمودار قیمت در جهتی مشابه بریک اوت حرکت خواهد کرد.

زمانی که نمودار قیمت از باند بالایی یا پایینی عبور می‌کند، تریدرها دارایی مورد نظر را به ترتیب خریده یا می‌فروشند. سفارش حد توقف معمولاً خارج از تحکیم روی جهت مخالف بریک اوت قرار می‌گیرد.

مقایسه بولینگر و کلتنر

اندیکاتورهای باند بولینگر و کانال‌های کلتنر با هم تفاوت دارند اما شبیه هم هستند.

باند بولینگر از انحراف معیار دارایی مورد نظر استفاده می‌کند اما کانال‌های کلتنر از میانگین محدوده واقعی (ATR) که نوسان را بر اساس محدوده معاملات سهام ارزیابی می‌کند. به غیر از شیوه ایجاد، تفسیر این دو تقریباً به یک صورت است.

نمی توان گفت که یکی از این اندیکاتورهای تکنیکال از دیگری بهتر است بلکه خود تریدرها باید تصمیم بگیرند که برای استراتژی مد نظر آنها کدام روش مناسب تر است.

از آنجایی که کانال‌های کلتنر به جای انحراف معیار از میانگین محدوده واقعی استفاده می‌کنند، نسبت به باند بولینگر سیگنال‌های خرید و فروش بیشتری ایجاد می‌کنند.

جمع بندی

اندیکاتور باند بولینگر کاربردهای مختلفی دارد از جمله تشخیص اشباع خرید و اشباع فروش. تریدرها می‌توانند چند باند مختلف را اضافه کنند که به تشخیص قدرت حرکات قیمت کمک می‌کند. یکی دیگر از روش‌های استفاده از باندها، بررسی فشرده شدن محدوده نوسان است. معمولاً پس از این انقباض‌ها یک بریک اوت قیمت چشمگیر ایجاد می‌شود (در حالت ایده آل با حجم بالا). نباید اندیکاتور باند بولینگر را با کانال کلتنر اشتباه گرفت. گرچه این دو اندیکاترو شبیه هم هستند اما دقیقاً یکسان نیستند.

تعریف

دوره نیمه خصوصی آموزش بورس

باندهای بولینگر٪ B یا درصد پهنای باند (٪ B) یک اندیکاتور است که از اندیکاتور بولینگر باند (BB) حاصل می شود. باندهای بولینگر یک شاخص نوسانات است که باند سه خطی ایجاد می کند که در رابطه با قیمت ترسیم شده است. خط میانی به طور معمول یک میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه است. باندهای بالایی و پایینی معمولاً انحراف استاندارد ۲ در بالا و زیر SMA (خط میانی) هستند. آنچه که شاخص٪ B انجام می دهد اندازه گیری یا نمایش مقداریست که قیمت نسبت با باند ها دارد. ٪ B می تواند در شناسایی روندها و سیگنالهای ترید مفید باشد.

تاریخ

جان بولینگر ، خالق بولینگر باند (BB) ، تقریباً ۳ دهه پس از معرفی باندهای بولینگر خود ، در سال ۲۰۱۰ ٪ B را معرفی کرد.

محاسبه

مبانی

کار B% در مورد رابطه بین قیمت و باند بالا و پایین است. شش رابطه اساسی وجود دارد که بدین صورت است.

به ترتیب از باند بالایی :

٪ B بالاتر از ۱ = قیمت در بالای باند بالایی است

٪ B برابر با ۱ = قیمت در باند بالایی است

٪ B در بالای ۵۰ = قیمت بالاتر از خط میانی است

٪ B زیر ۵۰ = قیمت زیر خط میانی است

٪ B برابر با ۰ = قیمت در باند پایینی است

٪ B زیر ۰ = قیمت زیر باند پایینی است

به طور کلی ،سطوح ۸۰ و ۲۰ نیز مهم هستند.

٪ B در بالای ۸۰ = قیمت نزدیک به باند بالایی است

٪ B زیر ۲۰ = قیمت نزدیک به باند پایینی است

٪ B فراتر از یک بازرسی بصری از قیمت در رابطه با محل قرارگیری آن در باندهای بولینگر (BB) است. درواقع ابزاری برای مشخص کردن مکان آن و ارائه دقیق به تحلیلگر تکنیکال است.

آنچه باید جستجو کنید

اشباع خرید/ اشباع فروش

به طور معمول بهتر است در طی روند صعودی یا نزولی قوی ، به دنبال سیگنالهای خرید و فروش حاصل از٪ B باشید. “حرکت روی باندها” در مواقعی روی میدهد که طی روند صعودی یا نزولی شدید ، قیمت اغلب روی بالای باند بالایی (در روند صعودی) یا روی باند پایینی (در روند نزولی) حرکت می کند. هنگامی که قیمت در حال “حرکت روی باند ها” است ، این حرکات سیگنال برگشت روند نیستند. در حقیقت قیمت ممکن است تا حدودی اصلاح شود و روند کلی را از سر گیرد.

دانستن زمانی که یک نفوذ در باند واقعا نشان دهنده وارونگی روند باشد ، بسیار سخت است. این کار بیشتر از طریق تجزیه و تحلیل تکنیکالی و تحقیقات گذشته نمودارها انجام می شود. گفته می شود ، استفاده از٪ B برای شناسایی سیگنال های معاملاتی در شرایط اشباع خرید/ اشباع فروش در حالی که در روند کلی موجود بمانید ، کمی ساده تر است. به طور ساده تر خرید و فروش در موج های کوتاه اصلاحی ساده تر است تا تشخیص تغییر روند کلی نمودار.

سیگنالهای معاملاتی را می توان با استفاده از همان اصول نیز یافت. فرصت های ترید با این روند می توانند در مواقعی که نفوذ به خارج باند در جهت مخالف روند کلی رخ می دهد آموزش اندیکاتور بولینگر آموزش اندیکاتور بولینگر ، خود را نشان دهند.

توجه به نمودار زیر:

روند کلی به سمت بالا حرکت می کند.

به طور مکرر زیر صفر نفوذ میکند.

این نفوذ ها فرصتهای خرید را ارائه می دهند.

توجه به نمودار زیر:

روند کلی رو به پایین حرکت می کند.

٪ B چندین بار بالای ۱ رفته است.

این نفوذها فرصت فروش را ارائه می دهند.

خلاصه

آنچه Bollinger Bands٪ B را مفید می کند ، این است که یک شاخص بسیار مشهور BB را زیر نظر می گیرد و تمرکز را بالاتر می برد. تحلیلگران تکنیکال با استفاده از این اندیکاتور به جای تکیه بر ظاهر قیمت ها در رابطه با باندها ، می توانند از مقادیر دقیق تری برای تصمیم گیری آگاهانه تر استفاده کنند. ٪ B در طی یک روند تعریف شده ، با ارزش ترین مقدار خود را دارد. در طی یک روند خوب ، منطقه بالاتر از ۱ و زیر ۰ بسیار مهمتر می شوند. بنابراین٪ B باید همراه با اندیکاتورهای اضافی یا روش های تحلیل تکنیکی مورد استفاده قرار گیرد تا به تأیید جهت روند کمک کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.