مدیریت ریسک در صنعت بانکداری
در زیر قصد آشنایی خوانندگان محترم با یکی دیگر از ریسک های رایج در صنعت بانکی تحت عنوان ریسک تطبیق را داریم. تحقیق انجام شده توسط آقای محمودآبادی، مسئول ریسک تطبیق انجام شده است. در پست های بعد ادامه این بخش خواهد آمد.
مقدمه ای بر منشور تطبیق
کمیته نظارت بانکی بال هدف بخش تطبیق را ، یاری رساندن به بانک در زمینه مدیریت ریسک تطبیق می داند ، ریسکی که می تواند به مفهوم ریسک تحریم های قانونی یا نظارتی ، زیان های مالی و یا آسیب های وارده بر اعتبار یک بانک در نتیجه ناتوانی آن در مطابقت با قوانین ، مقررات ، ضوابط و استانداردهای مناسب اجرایی باشد . گاهی اوقات نیز می توان ریسک تطبیق را ریسک درستی عملیات بانکی خواند ، زیرا اعتبار بانک ارتباط ارزیابی ریسک های معاملاتی نزدیکی با پای بندی آن به صحت عملیات بانکی و نیز انجام معاملات منصفانه دارد . ناظرین بانکی باید از اجرای موثر سیاست ها و شیوه های نظارتی تطبیق و انجام اقدامات اصلاحی مناسب به هنگام شناسایی موارد نقض قوانین ، مقررات و استانداردها رضایت خاطر حاصل نمایند .
یکی از اهداف منشور تطبیق کمک به فرایند کسب و کار و حمایت از مدیریت واحدها جهت کنترل موثر ریسک تطبیق ارزیابی ریسک های معاملاتی و تعهدات ذاتی در حوزه مربوط به خودشان است .
این منشور باید توسط مدیریت ریسک و کمیته تطبیق ( RM&CC ) بازبینی گردد ، و توسط هیئت مدیره مورد تصویب قرار گیرد .
بخش اول از منشور تطبیق ، تعریف نقشها و مسئولیتهای مدیران مرتبط با عملیات تطبیق در بانک است . بخش دوم از منشور تطبیق به تشریح ابزار مورد استفاده توسط هیئت مدیره ، مدیریت اجرایی و اداره تطبیق می پردازد که می توانند با آنها عملیات تطبیق را مدیریت کنند.
1. استراتژی تطبیق
مدیریت موثر عملیات تطبیق فرصتهای موجود در بازار را برای هیئت مدیره به حداکثر می رساند ، و موقعیت رقابتی بانک را از طریق ایجاد اعتماد افزایش می دهد . یک عملیات تطبیق کارآمد و یکپارچه ، در جهت مدیریت روزانه کسب و کار و برنامه ریزی های استراتژیک برای بانک مزایای رقابتی بوجود می آورد .
آن می تواند از حسن شهرت بانک حمایت کند ، هزینه سرمایه را کاهش دهد ، هزینه های ریسک ناشی از تحقیق ، تعقیب و مجازات را کاهش داده و حداقل سازد ، بشرطی که این موارد در جای خودشان بکار گرفته شوند .
روش های مدیریت ریسک عملیاتی 1
بانک تسویه بین الملل که بعنوان یکی از نهادهای اصلی در ارائه رهنمودهای مدیریت ریسک در دنیا مطرح شده و مقبولیتی را نیز از آن خود کرده است، روشهایی برای مدیریت ریسک های موجود در صنعت بانکداری ارائه کرده است. یکی از روش های بیان شده برای مدیریت ریسک عملیاتی، روش اندازه گیری پیشرفته است که در مطالب آینده به صورت مفصل به آن خواهیم پرداخت. این روش بر اساس ماتریسی از ریسک ها و خطوط فعالیتی بانک ها بنا شده و برای هر خط ریسک هایی را شناسایی کرده و بر اساس آنها تکنیک مدیریت ریسک را اجرایی می کند. در جدول زیر خطوط فعالیتی بیان شده است.
بانکدار ي سرمایه گذار ي [3]
تأمین مالی شرکت [4]
بانک دار ي خردهفروشی [6]
بانک دار ي تجار ي [7]
خدمات نمایند گی [9]
کارگزار ي خردهفروشی [10]
در پست های بعد حوزه های فعالیت و ریسک ها را بصورت تفصیلی بیان خواهیم کرد و در انتها روش اندازه گیری بیان می شود.
[5] . trading and sales
[8] . payment and settlement
بانکداری الکترونیک
بانک داری الکترونیک
مقدمه
قرنی که در آن به سر می بریم نوید بخش جهانی نو با شیوه های نوین در به کار گیری اطلاعات و دانش است. در این قرن نقش اساسی بر عهده اطلاعات است و موفقیت را در عصر حاضر داشتن، پردازش و تحلیل این اطلاعات رقم خواهد زد. در راستای فرایند های ذکر شده علومی چون آمار و ریاضیات در سالهای اخیر با چهره ای جدید نمایان شده و رنگ و بوی کاربردی به خود گرفته اند. خصوصا ریاضیات با رویکرد یاد شده، در دهه های اخیر که توام با رشد دانش نرم افزاری و پردازنده های بسیار پرقدرت شده، توانسته است خدمات شایان توجهی به بشر نماید. بر اساس گفته های فوق قرن بیست و یکم را عصر اطلاعات و دانش نام نهاده اند. فن آوری اطلاعات که می توان آن را به معنای به کار گیری سیستم ها و شبکه های ارتباطی کامپیوتری برای اداره، پردازش و مدیریت داده ها در جهت کسب، ذخیره و تسهیم دانست، در این دوران نقش به سزایی یافته است. چنین جایگاهی برای فناوری اطلاعات به این معناست که اقتدار اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و علمی هر کشور متناسب با میزان تسلط و بهره گیری آن کشور از این فناوری خواهد بود. از این رو رهبران و مدیران نیز همچون سایر لایه های اجتماع ناگزیرند تا سبک رهبری و مدیریت خود را برای زندگی در چنین دورانی به روز کند.
همانطور که ذکر شد فناوری اطلاعات و ارتباطات، بر جنبه های مختلف زندگی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی افراد در جوامع پیشرفته سایه دوانده و هر آن سایه خود را سنگین تر می کند. از جمله این تاثیرات می توان به شیوه تحقیق، مدیریت، آموزش، حمل و نقل، ارتباطات، امنیت و بهداشت نام برد. چنین پدیده هایی موجب شده است که دوره زمانی کنونی را به نوعی دوران همه چیز در فضای الکترونیک نام نهاد. به طور مثال می توان از آموزش الکترونیکی، مدیریت الکترونیکی، تدارکات الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، دولت الکترونیکی و در نهایت بانک داری الترونیکی را نام برد.
در دهه های اخیر بانک داری الکترونیک، یکی از پدیده های مهم حاصل از به کار گیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین مدیریت اطلاعات است که تحولی بس عمیق در سیستم های پرداخت و معاملات داشته است. به طوری که اجرای آن باعث افزایش کارایی، اثر بخشی سیستم های بانکی، بهبود نحوه خدمت رسانی به مشتریان و در نهایت جلب رضایت عمومی خواهد شد.
بانک داری الکترونیک
واژه بانکداری الکترونیک در جهان عمری کمتر از دو دهه دارد. این واژه بعد از ایجاد و توسعه شبکه های فراگیر رایانه ای در جهان وارد ادبیات بین المللی شده است. گسترش فناوری اطلاعاتی و ارتباطی، آثار بسیار مثبتی را در زمینه های گوناگون علمی، اجتماعی و اقتصادی در جوامعی که از این فناوری ها بهره مناسب برده اند بر جا گذاشته است. این آثار موجب تغییرات بنیادی در نگرش سنتی به موضوع تجارت و بازار شده است. در این میان کاربرد روز افزون اینترنت در کشورهای مختلف و نیز گسترش ارتباطات الکترونیکی بین افراد و گروه های مختلف از طریق دنیای مجازی اینترنت توانسته است بستری مناسب و مساعد برای برقراری مبادلات تجاری و اقتصادی فراهم کند. بانک ها به عنوان رکنی مهم در ساختار های اقتصادی و نظام های مالی، می بایستی همگام با تحولات جهانی خود نیز سر منشاء تحولات تازه ای باشند. با این دید گاه که فناوری اطلاعات به عنوان ابزاری موثر در سازمان های مالی، مورد استفاده قرار می گیرد و با بهره گیری از این ابزارها باید یه گونه ای عمل کنند که علاوه بر ایجاد رضایت در مشتریان خود، از جریان فناوری روز دنیا فاصله نگیرند.
برای شناخت هر پدیده ای لازم است ابتدا تعریف مشخصی از آن و عوامل و متغیر های مرتبط ارائه گردد. هر چند که درباره بانکداری الکترونیک تعریف واحدی ارائه نشده است، لیکن نقطه مشترک تمامی تعاریف ارائه شده استفاده از تجهیزات الکترونیکی برای عرضه خدمات می باشد. تعاریف گوناگون ارائه شده برای بانک داری الکترونیکی را می توان به صورت زیر بیان داشت:
- فراهم آوردن امکان دسترسی مشتریان به خدمات بانکی با استفاده از واسطه های ایمن و بدون حضور فیزیکی.
- استفاده مشتریان از اینترنت برای سازمان دهی، آزمایش و یا انجام تغییرات در حساب های بانکی خود و یا سرمایه گذاری در بانک ها برای ارائه عملیات و خدمات بانکی.
- ارائه مستقیم خدمات و عملیات بانکی جدید و سنتی به مشتریان از طریق کانال های ارتباطی متقابل الکترونیک.
- استفاده از روشهای الکترونیکی برای ارائه خدمات متعارف بانکی با بهره گیری از انواع مجاری پرداخت.
- بانک داری الکترونیک نوع خاصی از بانک داری است که به ارائه خدمات به مشتریان خود از یک محیط الکترونیکی مانند اینترنت می پردازد. در این نوع بانک تمامی عملیات بانکی اعم از دریافت یا واریز پول، تایید امضا، مشاهده موجودی و سایر عملیات بانکی به صورت الکترونیکی انجام می گیرد.
- بنا بر تعریف دیگر، بانک داری الکترونیک به ایجاد محصولات با بهاء کم از طریق کانال های الکترونیکی گفته می شود. این محصولات و خدمات می توانند شامل صورت حساب، وام، مدیریت سپرده ها، پرداخت الکترونیکی و ایجاد محصولات و خدمات پرداخت های الکترونیکی همانند پول الکترونیکی باشند.
- در نهایت بانک داری الکترونیکی از طریق فراهم کردن سخت افزارها، نرم افزارها و زیر ساخت های مناسب شبکه ای، فضایی را ایجاد می کند که امکان ارائه خدمات بانکی رایج به مشتریان را از طریق حذف محدودیت های زمان و مکان فراهم می کند.
6 گام فرایند در مدیریت ریسک عملیاتی
6 گام فرایند در مدیریت ریسک عملیاتی
فرایند مدیریت ریسک عملیاتی در نمودار زیر نشان داده شده است. همانطور که از نمودار برمی آید این فرایند بصورت مستمر بوده و بشکل دوره ای یا بازگشتی برای هر عملیات تکرار می شود تا بهترین نتیجه حاصل گردد. بعبارت دیگر بعد از اینکه ریسکی شناخته شد، مراحل ارزیابی، بررسی و انتخاب بهترین کنترل ها برای آن انجام خواهد شد. نظارتی بر روی این فرایند انجام پذیرفته و اصلاحاتی در صورت نیاز انجام می گیرد. پس از انجام اصلاحات، دوباره به گام شناخت ریسک عملیاتی می رسیم و در صورت لزوم زیرفرایند شناخت ریسک عملیاتی را مجددا پی می گیریم. در این زیرفرایند با دو نوع ریسک روبرو خواهیم شد:
· ریسکی جدید که از دل کنترل ها برخاسته است
· ریسک های جدید که در مرحله اول شناسایی نشده بودند.
اگر در این مرحله از شناسایی ریسک به ریسک جدیدی برخورد نکنیم، تیم مدیریت ریسک را برای شناخت ریسک در عرصه ای دیگر رهسپار می نماییم. لذا فرایند یا گامهای مدیریت ریسک بصورت چرخشی بوده و این دوره چرخش هرگز متوقف نمی شود بلکه از ریسکی به ریسک دیگر و از کنترلی به کنترلی دیگر یا در نهایت امر از بازبینی و نظارت به نظارتی دیگر تغییر شکل می دهد. هر گام در این فرایند به گامهای کوچک، اما عملیاتی تری تقسیم شده تا پیاده سازی این فرایند را آسان نماید. گامهای بیان شده ارزیابی ریسک های معاملاتی در این فرایند را برای هر نوع ATM بصورت مجزا در نظر می گیریم. لذا داریم:
1- تشخیص مخاطره
1.1- تحلیل عملیات
1.2- تهیه لیست مخاطرات
1.3- تهیه لیست مسبب های مخاطره
1.4- تعریف مخاطرات عمقی
2- ارزیابی مخاطره
2.1- ارزیابی منابع در معرض ریسک مخاطرات
2.2- ارزیابی شدت مخاطرات
2.3- محاسبه احتمال رخداد مخاطرات
2.4- ارزیابی کلی ریسک
پس از ارزیابی شدت مخاطرات و احتمال آن, بحث ارزیابی ریسک را خواهیم داشت و با مفاهیمی چون Risk Mapping روبرو هستیم. از این گام به بعد بجای مخاطره به مفهوم ریسک سروکار داریم.
3- تحلیل اقدامات کنترلی ریسک
3.1- شناخت اقدامات کنترلی مناسب
3.2- ارزیابی تاثیر اقدامات کنترلی
3.3- اولویت بندی اقدامات کنترلی
4- ایجاد تصمیمات کنترلی
4.1- انتخاب اقدامات کنترلی بهینه
4.2- تصمیمات اساسی در خصوص ریسک
5- اجرای اقدامات کنترلی ریسک
5.1- مشخص نمودن روند اقدامات کنترلی مناسب
5.2- ایجاد مسئولیت ها
6- نظارت و بررسی مجدد
مراحل فوق بصورت یک چرخه می باشند و پس از طی مرحله نظارت و بررسی مجدد دوباره مرحله شناخت شروع می شود و ریسک هایی شناسایی شده و مرحله از نو آغاز می شود.
مشکلات مدیریت ریسک در ایران
مشکلات مدیریت ریسک در کشورهای توسعه نیافته می تواند دلایل بیشماری داشته باشد. در دنیای امروز که غول های صنایع با ابزارهای علمی و مالی خود خط سیرها را برای جهان تعیین می کنند، داشتن تصویری هرچند مبهم از آینده برایشان، از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. داشتن چنین تصویری، خیلی بهتر نداشتن هیچ اطلاعی از آینده است. بعنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که بر روی سطحی در حرکت است. حرکت بر آن، بدون داشتن اطلاع از خود سطح، فرسنگ ها راه فراروی، مخاطرات و کلا اما و اگرها رودرروی اضطراب آور خواهد بود. کشورهای صنعتی با درک این مهم، گام در ساختن تصاویری مبهم از آینده کسب و کار خود گذاشته و در راه رشد هر روز بر فرضیات خود می افزایند تا مدلی کاراتر فراهم نمایند. نتیجتا ما نیز باید شروع کنیم و در هرگام با توجه به تجربیات گذشته، به دانشی کاملتر دست یابیم.
مدیریت ریسک و پرداحتن به آن از حیطه علمی و دانشگاهی، عمر چندانی نداشته و طبیعی است که در کشوری همچون ایران که فاصله صنعت و دانشگاه بسیار زیاد است، شاهد رشد چشمگیری در این علم نباشیم. لذا در ذیل اصلی ترین دلایل عدم رشد فرهنگ و علم مدیریت ریسک را در کشورمان بیان می کنیم:
1- نبود رشته های دانشگاهی مرتبط
2- عدم وجود مراکز تحقیقاتی در صنعت
3- بین رشته ای بودن مفاهیم مدیریت ریسک
4- غیرعلمی اداره شدن مراکز مالی و سرمایه گذاری در ایران
5- وجود تصمیمات خاص و بعضا غیرعلمی که بسیاری ار قوانین مدیریت ریسک را زیر سوال می برد
6- تحریم و مشکلات مربوطه
7- عدم استفاده از افراد با توان تخصصی برای پیش برد این علم
8- عدم توانایی کار گروهی
9- ورود افرادی با تخصص های نامرتبط بدین حوزه و تغییر مسیر آن به دلخواه و نادرست
10- عدم وجود قوانین شفاف در حوزه حاکمیت شرکتی در بنگاههای اقتصادی در ایران
11- عدم وجود ظرفیت های تحقیقاتی در مدیران و عدم ایجاد فضا و روحیه تحقیقات از سوی آنان
دلایل دیگری نیز وجود دارد که البته بر شمار دلایل فوق می افزاید و عملا دردی را دوا نمی کند. لاجرم چون این علم و روشهای موجود در آن بیشتر بر پایه آمار و ریاضیات استوار است، شاید بایسته است از افرادی که از این دانشها برخوردارند بهره برده و آنان را مانند کشورهای توسعه یافته بدین راه رهنمون کنیم.
فرصت های سرمایه گذاری به روش کپی تریدینگ | ریسک های استفاده از کپی تریدینگ چیست؟
مجتبی بهرامی گفت: صرفه جویی در وقت از مزایای کپی تریدینگ است. در سرمایه گذاری از این طریق، کاربران به عنوان معامله گر اقدام نکرده و ارائه دهندگان سیگنال (تحلیلگران حرفه ای) در واقع معامله گران هستند. این بدان معناست زمانی که معامله گران مورد نظر خود را به درستی انتخاب کنید، دیگر نیازی به صرف زمان زیاد برای تحلیل ندارید.
به گزارش نبض بورس، مجتبی بهرامی کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه در گفتگو با خبرنگار نبض بورس به بررسی فرصت های سرمایه گذاری به روش کپی تریدینگ و همچنین ریسک های آن پرداخت.
فرصت های سرمایه گذاری به روش کپی تریدینگ
- سرمایه گذاری با دانش بازار محدود و تجربه کم
بهرامی به خبرنگار نبض بورس گفت: افزایش شانس موفقیت سرمایه گذاری در بازارها با داشتن دانش محدود، مطمئناً یکی از مهمترین مزایای کپی تریدینگ است. بدون تردید، کاربران و سرمایه گذارانی که بازارها را عمیقاً مطالعه نکرده اند، ممکن است احساس کنند که قادر به تحمل چالش ها در بازارهای مالی نیستند. با در نظر گرفتن این موضوع، کپی تریدینگ یک فرصت بزرگ را ارائه می دهد، زیرا می توانیم از معامله گران باتجربه و با دانش، پیروی کنیم. با این حال، هیچ سرمایه گذار وظیفه شناسی نباید فکر کند که فقط ثبت نام در یک پلت فرم معاملاتی کپی تریدینگ و پیروی از سه یا چهار معامله گر، می تواند او را ثروتمند کند. با این حال آنچه می توان انجام داد این است که می بایست یک بررسی کامل با معیارهای حرفه ای انجام دهیم، تا تحلیل گری با استراتژی مناسب پیدا کنیم که به بهترین شکل با نوع سرمایه گذاری مورد نظر ما تطابق داشته باشد. متخصص شدن در این نوع تحقیقات مطمئناً به زمان بسیار کمتری نسبت به متخصص شدن در تجزیه و تحلیل تکنیکال و بنیادی بازارهای مالی و شروع یک تجارت نیاز دارد.
وی افزود: در این روش معامله گران تازه کار می توانند در حین یادگیری، درآمد کسب کنند. به عنوان مثال اکثریت معامله گران غیر حرفه ای که وارد معاملات بازارهای مالی شده اند ضرر کرده یا برای سرپا نگه داشتن حساب های خود تلاش بسیاری می کنند. این را می توان به این دلیل دانست که تعداد زیادی از آنها بدون اطلاع از خطرات، معاملات پر خطر را مستقیما شروع می کنند. تمام افراد میدانند که فرایند یادگیری سخت است و این باعث می شود بسیاری، پول خود را زود از دست داده یا قبل از شروع فعالیت حرفه ای، معامله گری را ترک کنند. استفاده از کپی تریدینگ به کاهش این مشکل و ریسک ها کمک می کند زیرا می توان معامله گران سودآور را شناسایی و معامله آن ها را کپی کرده و از معاملات پر ریسک اجتناب کنند.
این کارشناس بازار سرمایه در ادامه به صرفه جویی در وقت اظهار داشت و افزود: صرفه جویی در وقت از دیگر مزایای کپی تریدینگ است. در سرمایه گذاری از این طریق، کاربران به عنوان معامله گر اقدام نکرده و ارائه دهندگان سیگنال (تحلیلگران حرفه ای) در واقع معامله گران هستند. این بدان معناست که زمانی که معامله گران مورد نظر خود را به درستی انتخاب کنید، دیگر نیازی به صرف زمان زیاد برای تحلیل ندارید.
وی افزود: بوسیله کپی تریدینگ، سرمایه گذاران می توانند عمدتا روی کار خود که همان سرمایه گذاری مناسب و پر بازده است تمرکز کنند، زیرا ارائه دهندگان سیگنال، که کار تخصصی آنها بررسی های فرصت های سرمایه گذاری است، این کار را برای آنها انجام میدهند. البته، این بدان معنا نیست که ما هرگز معامله خود را بررسی نمی کنیم، اما مطمئناً زمان بسیار کمتری نسبت به یک معامله گر حرفه ای صرف می کند، اختصاص میدهیم
بهرامی معتقد است: اگر بخواهیم به مهمترین مزیت کپی تریدینگ اشاره کنیم، مطمئناً یادگیری از معامله گران حرفه ای در بازارهای مالی در الویت قرار می گیرد. با توجه به ماهیت کپی تریدینگ، ما نمی توانیم تجربه آموزشی را که از آن ناشی می شود، با رویکرد مناسب، دست کم بگیریم. با مشاهده یک معامله گر حرفه ای، این فرصت به ما داده می شود که یاد بگیریم چگونه بهترین لحظات را برای انجام معامله در دارایی های مختلف تشخیص دهیم و از آن استفاده کنیم.
- معاملات قابل تنظیم با توجه به نیاز سرمایه گذاران
به گفته این کارشناس بورس، با استفاده از پلتفرمی برای کپی تریدینگ کاربران می توانند با توجه به نیاز خود، سفارشی سازی سرمایه گذاری را انجام دهند. به عنوان مثال، ما می توانیم از طریق نرخ موفقیت و درصد سود های کسب شده ، معامله گر را ارزیابی و مطابق با او عمل نماییم این موضوع از اصلی ترین مزیت های استفاده از اینگونه پلت فرم ها بوده و به عنوان یه روش نوین در بازار سرمایه کاربرد دارد.، در واقع کپی تردینگ به کاربران این امکان را می دهد که حتی اگر کمی به عملکرد سیگنال دهنده مشکوک باشند، او را مورد ارزیابی قرار دهند. این موضوع کمک میکند با ارزیابی ریسک پیروی از شخص ، ریسک سرمایه گذاری خود را به صورت قابل ملاحظه ای کنترل نماییم
بهرامی تاکید کرد: از نظر تنوع سرمایه گذاری، کپی تریدینگ می تواند یک روش مناسب باشد. ما نه تنها می توانیم تصمیم بگیریم که سیگنال های معامله گران ارزیابی ریسک های معاملاتی مختلف را کپی کنیم، بلکه می توانیم معامله گران را با ویژگی های بسیار متفاوت انتخاب کنیم. مثلا می توانیم معامله گران با معاملات میان مدت را با معامله گران که روزانه تردید می کنند، برای استراتژی معامله خود، ترکیب کرده و یا میتوانیم معامله گران که به طور انحصاری در بازارهای آتی فعال هستند را با معامله گران سهام و یا معامله گران ارزهای دیجیتال ارزیابی کنیم.
- منبع درآمد برای ارائه دهندگان سیگنال
از دیگر مزیت های کپی تریدینگ به کسب درآمد برای معامله گران اشاره نمود. معامله گرانی که در سیستم های کپی تریدینگ فعالیت می کنند، از سرمایه گذارانی که ازسیگنال های آن ها استفاده می کنند، هزینه ای دریافت می کنند که می تواند منبع درآمد برای آن ها تلقی شود. این یک معامله برد برد برای تحلیلگران خواهد بود که علاوه بر اینکه خود از تحلیل ها استفاده میکنند با ارائه آن به دیگران بتوانند کسب درآمد داشته باشند.
نبض بورس: ریسک های استفاده از کپی تریدینگ چیست؟
- اگر از معامله گران غیر حرفه ای پیروی کنید، ممکن است متضرر شوید
تحلیلگر بازار سرمایه اظهار داشت: الزاما کپی تریدینگ ممکن است سودآور نباشد. زیرا اگر از فرد غیر ارزیابی شده پیروی نمایید میتوانید در باتلاقی از اشتباهات قرار گرده و سرمایه خود را از دست دهید .. به همین دلیل ، قبل از تصمیم گیری در ارتباط با معامله گر خود، باید متوسط میزان بازده و سود و زیان هر معامله در عملکرد او را به طور کامل بررسی کنید. همیشه همه معاملات را بررسی کنید بخصوص اطلاعاتی در مورد معاملات ضرر ده معامله گران مورد نظر خود را بدست آورید.این کار باعث می شود دیدی همه جانبه از عملکرد او بدست آورده و ریسک استفاده از سیگنال های او را ارزیابی کنید
- یک پلت فرم غیر حرفه ای ممکن است معامله گران اشتباه را توصیه کند
یک پلت فرم خوب که امکانات مناسب برای کپی تریدینگ ارائه می دهد را انتخاب کنید. بهتر است با توجه به روحیات معامله گری خود به انتخاب معامله گر برای کپی تریدینگ بپردارید.
- افزایش احتمال خطا در صورت استفاده بیش از حد از کپی تریدنگ
بهرامی افزود: ریسک در معاملات زیاد (overtrading) زمانی اتفاق می افتد که تعداد زیادی از معامله گران را به طور همزمان دنبال و معاملات آنها را کپی کنید. کمی تنوع توصیه می شود اما مقدار زیاد آن می تواند به سرمایه شما آسیب زده و باعث زیان شما شود. به طور معمول اگر به تنهایی معامله می کنید و در کوتاه مدت موقعیت های زیادی را باز کنید ، احتمال افزایش زیان بالاتر رفته و باعث می شود تصمیمات اشتباه بیشتر و پیاپی بگیرید. همین امر ممکن است هنگام اجرای یک حساب کپی تریدینگ نیز رخ دهد زیرا همه اقدامات اشتباهات سایر معامله گران نیز در حساب شما منعکس می شود برای همین توصیه می شود به جای استفاده زیاد از این روش معامله گر حرفه ای را با ابزار مناسب تشخیص و از پیروی اون بازدهی مناسب کسب نمایید.
- امتیاز ریسک تحلیل گران را بررسی کنید
به گفته این کارشناس اقتصادی، شاید ساده ترین روش این باشد که به نمره ریسک معامله گری که قصد کپی کردن آن را دارید نگاه کنید و معامله گران با ریسک پایین را انتخاب کنید. انتخاب معامله گران پر ریسک ، خطر از دست دادن سرمایه و زیان در بازار های مالی را افزایش خواهد داد.
- موقعیت های کپی شده خود را کنترل کنید
مجتبی بهرامی در پایان تاکید کرد: در حالی که سرمایه خود را در اختیار معامله گران باتجربه قرار می دهید نباید به آن بی توجه باشید. به صورت دوره ای به معاملات خود نگاه کنید، به حساب کاربری معامله گر کپی شده بروید و پست های آنها را بخوانید و ببینید آیا با ارزیابی ریسک های معاملاتی استراتژی آنها موافقید یا خیر. این موضوع باعث می شود در صورتی که اشتباهی در انتخاب خود انجام داده اید به سرعت نسبت به اصلاح آن اقدام نمایید.
ارزیابی ریسک های معاملاتی
پی سی ام بروکرز
سطح دانش تریدری خود را محک بزنید!
تعداد سوالات آزمون: 50 سوال
مدت زمان آزمون: 25 دقیقه
حسابهای کارگزاری پی سی ام
حسابهای معاملاتی متنوع
دانشگاه تریدری پی سی ام
دوره ی آموزشی کامل، آنلاین و رایگان
درآمد دلاری
بدون ریسک و سرمایه گزاری
تحلیل های فاندامنتال و تکنیکال
از منابع تحلیلی معتبر
به آموزش نیاز دارید
دانشگاه تریدری پی سی ام
با ارائه ی آموزش های حرفه ای، از مبتدی تا پیشرفته،
شما را تا رسیدن به سود قدم به قدم همراهی می کنیم
- تحلیل بازار
- آنچه باید درباره بونوس بدانیم
- تالار گفتگوی تریدرها
- دانلود پلتفرم معاملاتی
- واریز و برداشت
- سوالات متداول
- درباره ی ما
- ارتباط با ما ارزیابی ریسک های معاملاتی
- تریدرهای موفق پی سی ام
با ما همراه باشید
پی سی ام بروکرز به عنوان معروفترین شرکت از مجموعه شرکت های پی سی ام، در سال 2006 در منطقه ی آزاد تجاری دی ام سی سی دبی به عنوان کارگزار ارز، طلا و کالای بورس دوبی دی جی سی ایکس به ثبت رسید و تحت نظارت اسکا (نهاد ناظر بازارهای مالی کشور امارات) شروع به کار کرد.
پی سی ام تحت نظارت نهاد اف اس سی می باشد. این نهاد از سازمانهای نظارتی کشور های مشترک المنافع بریتانیا و عضو سازمان بین المللی آیسکو بوده و مورد تایید در ایالات متحده، بریتانیا و اروپا می باشد. حوزه نظارتی اف اس سی شامل همه ی فعالیتهای مالی غیر بانکی شامل بورسها، کارگزاری ها و شرکت های بیمه است.
کارگزاری پی سی ام در سال 2013 مجوز این نهاد را کسب کرد و در آن تاریخ به عضویت بورس آفریقا هم درآمد. پس از ادغام بورس آفریقا در یک بورس دیگر، که تحت نظارت اف اس سی قرار ندارد، کارگزاری پی سی ام از نهاد ناظر اف اس سی درخواست بالاترین مجوز کارگزاری را نمود و پس از تایید و دریافت این مجوز به ارایه خدمات خود ابعاد تازه ای داد.
افشای ریسک: معاملات در بازارهای آنلاین نیازمند دانش کافی در این زمینه می باشد. بنابراین لازم است قبل از شروع معاملات با شرایط و ریسکهای معاملاتی آشنایی کامل داشته باشید. © تمامی حقوق برای کارگزاری پی سی ام بروکرز محفوظ می باشد 2006 - 2021
اقتصاد ما
● ریسک نقدینگی چیست؟
دوگونه نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار (Market Liquidity)، شاید نقدشوندگی بازار مفهوم مورد نظر را بهتر برساند و نقدینگی تامین مالی (Funding liquidity). نقدشوندگی بازاری یک اوراق بهادار خوب است اگر به راحتی بتوان آن را معامله نمود، به بیان دیگر شکاف بین قیمتهای دستورات خرید و فروش وارده برای آن (Bid-asu Spread) کم باشد، نوسانات شدید نداشته، و انعطاف قیمتیاش بالا باشد و البته همچنین کسب اطلاعات در مورد آن آسان باشد (از جمله از طریق بازارهای OTC).همچنین نقدینگی تامین مالی یک بانک یا سرمایهگذار مناسب ارزیابی میشود، اگر منابع مالی کافی بهواسطه سرمایه خود یا وامهای وثیقهای در اختیار داشته باشد. (Collateralized Loans به وامهایی گفته میشود که وامگیرنده در ازای دریافت آن داراییهای را به عنوان تضمین وام به وثیقه نزد بانک میسپارد ). با در نظر داشتن این دو تعبیر، معنای ریسکنقدینگی آشکار میگردد.ریسک نقدینگی (نقدشوندگی) بازار عبارت است از خطر بدتر شدن وضعیت نقدینگی بازار هنگامی که فرد احتیاج به معامله داراییاش دارد.ریسک نقدینگی تامین وجوه عبارت است از خطر عدم توانایی معاملهگر در تامین مالی وضعیت خود (خرید، یا نگهداری) و در نتیجه اجبار به رها نمودن آن.برای مثال یک «صندوق سرمایهگذاری کمریسک» که از اهرمهای مالی استفاده نموده است (Hedge Fund اصولا به صندوق سرمایهگذاری مشترکی گفته میشود که برای بالا بردن بازدهی خود از روشهای مصون ماندن از ریسک استفاده میکند) در صورتی که دیگر نتواند از بانک وام بگیرد، باید اوراق بهادار خود را بفروشد. یا اگر از دید بانک بنگریم، سپردهگذاران ممکن است منابع خود را از بانک خارج کنند و بانک نیز نتواند از سایر بانکها وام گرفته یا از طریق انتشار اوراق قرضه برای خود منابع مالی تامین کند.
هماکنون با ریسک شدید نقدینگی بازار و تامین مالی روبهروییم نقدینگی اساسا در طی زمان و از بازاری به بازار دیگر فرق میکند، در شرایط فعلی ما با ریسک شدید نقدینگی بازار روبهرو هستم. حادترین نوع ریسک نقدشوندگی بازار آن است که معاملهگران هماکنون در بازارهایی نظیر بازار اوراق بهادار دارای پشتوانه دارایی (Securities Market Asset – backed و اوراق قرضه قابل تبدیل Convertible Bonds) اوراق قرضهای که قابلیت تبدیل به سهام عادی یا ممتاز را دارند) در حال ترک بازارند (دستور خریدی وجود ندارد!) ما با ریسک بسیار بالای تامین مالی نیز مواجهیم، بانکها با کمبود سرمایه روبهرو بوده و در نتیجه مجبورند معاملاتی که به سرمایه احتیاج دارند را کاهش دهند، همچنین مجبورند میزان سرمایهای که به سایر معاملهگران از جمله صندوقهای سرمایهگذاری کم ریسک وام میدهند را کاهش دهند، که در نتیجه آن این صندوقها اکنون با الزام حداقل سرمایه (منظور در اینجا مقدار پول یا اوراق بهاداری است که موسسات برای اخذ وام باید در حساب خود نگه دارند) بالاتری روبهرو هستند. به طور خلاصه، اگر بانکها نتوانند منابع مالی برای خود تامین کنند، به طریق اولی نمیتوانند این کار را برای مشتریانشان نیز انجام دهند.این دوگونه نقدینگی با یکدیگر مرتبط بوده و در قالب چرخه نقدینگی یکدیگر را تشدید مینمایند، کمبود منابع، میزان معاملات را کاهش میدهد، کاهش معاملات، نقدینگی (نقدشوندگی) بازار را تضعیف میکند که به نوبه خود باعث افزایش الزام حداقل مانده سرمایه در حسابها و در نتیجه مدیریت ریسک سختگیرانهتر میشود؛ این امر نیز مشکل تامین مالی را دامنزده و جریان همینطور ادامه مییابد.
● ریسک نقدینگی و قیمت داراییها
اوراق بهاداری که توان نقدشوندگیاش پایین باشد، باید حداقل بازدهی (Required Return) بالاتری داشته باشد تا جبران هزینههای معاملاتی سرمایهگذاران را بنماید. از آنجا که نقدینگی بازار ممکن است در آینده که فرد ارزیابی ریسک های معاملاتی تصمیم میگیرد دارایی خود را به فروش برساند تضعیف شده باشد، ریسک نقدینگی بازار، آنگونه که پیشتر در مورد آن بحث نمودیم، پدیدار خواهد شد. حال چون سرمایهگذاران تمایل دارند که در ازای ریسک بالاتر پاداش بیشتری به آنها داده شود، وجود ریسک نقدینگی بازار، حداقل بازدهی موردنظر آنها را بالا میبرد. مدلهای قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAMP) که برای عامل نقدینگی تعدیل شده باشند، به خوبی نشان میدهند که چگونه در این جریان ضریب بتای نقدینگی به ضریب بتای استاندارد بازار افزوده خواهد شد. طبق این نظریه، و همانطور که در بازارهای کنونی شاهد آنیم، افزایش حداقل بازدهی موردنظر به علت بالا رفتن ریسک نقدینگی بازار منجر به کاهش همزمان قیمتها خواهد شد.
● ریسک نقدینگی و بحران حاضر: چرخه نزولی نقدینگی
تیر خلاص به بحران فعلی توسط ترکیدن حباب بخش مسکن و افشاگریهای موسسات مالی بدهکار شلیک شد. این امر ضرر و زیان عظیم بانکها و مشکلات تامین منابع مالی را به دنبال داشت که خود زمینهساز به وجود آمدن تسلسلهای سیستماتیک نقدینگی شدند. با وخیمشدن اوضاع ترازنامه بانکها، آنها مجبور به بازپرداخت بدهیهایشان (De-Leverage) شده و در نتیجه: شروع به فروش داراییها کردند، به ذخیره پول نقد روی آورند و مدیریت ریسک خود را سختگیرانهتر نمودند. و همین اقدامات بازار وامدهی بین بانکی را تحت فشار گذاشت (که عملکرد آن معمولا با اسپرد (Ted Spreed)ت TED سنجیده میشود)، زیرا همه سعی داشتند وقوع اختلالات چندجانبه را به حداقل برسانند. مشکلات تامین نقدینگی منابع مالی بانکها خیلی زود گسترش یافت. سایر سرمایهگذاران، به ویژه آنها که مثل صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک، بسیار به دریافت وام بسته بودند، با تمایل کمتر بانکها به وامدهی، یا افزایش حداقل سرمایه مورد نیاز ارزیابی ریسک های معاملاتی در حسابها، یا نهایتا ورشکستگی برخی مثل «لمان برادرز»، بیشتر و بیشتر با ریسک عدم تامین مالی روبهرو شدند.وقتی بانکهایی نظیر «بیر استرنز» و لمان برادرز وضعیتشان متزلزل گشت، مشتریان آنها با دو خطر مواجه شدند: از دست رفتن سرمایه، یا راکد شدن آن در جریان فرآیند ورشکستگی؛ به همین جهت مشتریان شروع به خروج سرمایهها و اصلاح موقعیتشان کردند که نهایتا منجر به پدیده گریز از بانکها (bank run) شد. بحران نقدینگی تامین مالی طبیعتا به از بین رفتن نقدشوندگی بازار منجر گشت؛ شکاف میان درخواستهای خرید و فروش در چندین بازار افزایش یافت، و میزان و حجم قیمتها و معاملات پیشنهادی به واسطه کمبود سرمایه معاملهگران پایین آمد. فقدان نقدشوندگی در بازار، در کنار چشمانداز تشدید ریسک نقدینگی، سبب وحشت سرمایهگذاران شده و در نتیجه به کاهش قیمتها به ویژه برای داراییهایی که توان نقدشوندگی پایین داشتند، انجامید.این همان چرخه نزولی نقدینگی است که در شکل زیر به تصویر درآمده است.
● بحران به سایر انواع دارایی گسترش مییابد
بحران تاکنون در حال گسترش میان انواع داراییها و بازارها در سطح جهان بوده است. تاکنون شاهد سقوط سنگین برخی ارزها بودهایم به این دلیل که معاملهگران انجام معاملات حمایتی برای این ارزها را متوقف ساخته یا اعتقاد خود را به ارزهای ضعیف از دست دادهاند. به عنوان نمونهای از شدت بحران نقدینگی میتوان به «برابری نرخ بهره پوشش داده شده که مهمترین موقعیت آربیتراژی در حجیمترین بازار دنیا (بازار ارز) میباشد – اشاره کرد، که هماکنون حتی برای ارزهای عمده نیز برقرار نیست. این امر باید بدان معنا باشد که هیچ کس نمیتواند آربیتراژ کند زیرا هیچ کس نمیتواند بدون وثیقه وام بگیرد، و از طرفی هیچ کس چیزی برای وثیقه گذاشتن ندارد و هیچ کس نیز مایل به پرداخت وام نیست – به هر حال لازمه آربیتراژ، پرداخت وام و استقراض هر دو با هم است.همچنین افزایش ریسک و عدم نقدشوندگی منجر به تشدید بیثباتی شده، و لذا حداقل سرمایه لازم در حسابها را بالا برده است. از این ها گذشته همبستگی میان انواع داراییها نیز از آنجا که اکنون همه چیز برپایه نقدینگی مبادله میشود افزایش یافته است.
● بحران به «مین استریت» (MAIN STREET) گسترش مییابد
بدون شک، بحران در حال بر جای گذاردن آثار مهمی بر بخش واقعی اقتصاد است، قیمت املاک صاحبان مسکن کاهش یافته، دسترسی مصرفکنندگان به منابع وام و اعتبار کمتر شده، و شرکتهای مین استریت (شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط) با هزینه بالاتر تامین سرمایه از طریق حقوق صاحبان سهام و همین طور استقراض مواجهند، تقاضا برای کالاهای آنها کاهش یافته، بیکاری بیشتر شده و غیره.
چه چیز میتواند – و چه چیز نمیتواند – بحران نقدینگی را حل کند؟
اگر مشکل «چرخه نقدینگی» باشد، برای حل آن باید نقدینگی وام دهی بازیگران اصلی بازار، یعنی بانکها، را افزایش دهیم. ساختار سرمایه بانکها باید با فراهم آوردن سرمایه جدید تغییر یابد، حقوق صاحبان سهام قبلی رقیق شده، و در صورت امکان ارزش اسمی بدهیهای قبلی کاهش پیدا کند. برای این منظور میتوان از طریق تصویب سریع ورشکستگی موسساتی که دارای ریسک سیستماتیک هستند برای مثال آن موسساتی که باعث ایجاد چرخههای نقدینگی میشوند وارد عمل شد.گذشته از این، ما باید تامین مالی بازارها و سطح اعتماد را با گسترش تضمینهای بانکی بهبود بخشیده و شمار بیشتری را از تخفیفات فدرال رزرو بهرهمند سازیم (منابع با وثیقه را با مارجینهای معقولی ارائه کنیم)، و همچنین کارکرد بازار اسناد تجاری را تضمین نماییم. علاوه بر این، مدیریت ریسک باید ریسکهای سیستمی ناشی از چرخههای نقدینگی را شناسایی کند، و مقررات نیز باید به جای موسسات انفرادی کل سیستم را مدنظر قرار دهند. اگر تنها یک چیز از بحران حاضر فراگرفته باشیم، آن این است که انجام معاملات در بورسهای سازمان یافته با سیستم تسویه مرکزی بهتر از معاملات اوراق مشتقه در بازار فرا بورس است، زیرا معامله مشتقات سبب افزایش وابستگیهای متقابل، پیچیدگیها، ریسکهای چند جانبه و کاهش شفافیت میشود. به طور ساده، وقتی سهام میخرید، مالکیت شما بر این که آن را از چه کسی خریدهاید بستگی ندارد. در صورتی که هنگامی که سهامی مصنوعی (synthetic stock) را از طریق ابزار مشتقه میخرید، مالکیت شما به اینکه آن را از چه کسی خریدهاید بستگی پیدا میکند این وابستگی میتواند حتی بعد از آنکه سهام مربوطه را فروختید نیز ادامه پیدا کند. (اگر آن را از طریق بانک دیگری به فروش برسانید). بدینترتیب، زمانی که افراد اعتماد خود را به بانک طرف معاملهشان از دست دهند، شروع به رها کردن موقعیت خود (خرید، نگهداری) در اوراق مشتقه نموده و در نتیجه باعث آسیب دیدن ساز و کار تامین مالی بانک و شکلگیری چرخه نقدینگی مورد اشاره میشوند.
● ممنوعیت «فروش استقراضی» فکر خوبی نیست
(«فروش استقراضی» یا Short Selling، نوعی معامله است که در آن فرد با پیشبینی کاهش قیمت اوراق بهادار خاصی در آینده مقداری از آن را از کارگزار قرض گرفته و میفروشد؛ به این امید که بعدا آن را با قیمت پایینتر خریده و به کارگزار بازگرداند و بدینطریق منتفع شود ) برخی معتقدند که برای حل بحران و جلوگیری از وقوع دوباره حوادثی اینچنینی در آینده، سیاستگذاران باید «فروش استقراضی» را ممنوع کرده و بر دادوستد سهام مالیات وضع کنند. به اعتقاد من هیچ یک از این دو، اقدام مناسبی نیست. اول آنکه، افرادی که از فروش استقراضی استفاده میکنند با خود اطلاعات جدیدی به بازار میآورند، نقدینگی را افزایش داده و حبابهای قیمت را کاهش میدهند (به خاطر داشته باشید که حباب مسکن آغازگر بحران کنونی بود)، لذا ممانعت از فعالیت آنها ضمن آنکه بسیار پرهزینه است، مشکل کلی تامین مالی را نیز حل نخواهد کرد. هر چند ممنوع نمودن فروشهای استقراضی جدید موسسات مالی را میتوان در صورت وجود خطر معاملات غارتگرانه توجیه نمود، ولی با این حال از آنجا که استفادهکنندگان از فروش استقراضی در هنگام به مشکل خوردن بنگاههای مسالهدار اولین کسانی هستند که سپر بلا میگردند، این توجیه به ندرت قابل قبول است.
● وضع مالیات توبین (Tobin Tanes) طرح خوبی نیست؟
همچنین وضع مالیات بر مبادلات سهام به چند دلیل مشکلزا است، مهمتر از همه به این دلیل که معاملات را از فضای رسمی به دنیای مشتقات منتقل کرده و در نتیجه باعث افزایش ریسک سیستماتیک میشود. عمدهترین دلیل حمایت از این مالیات آن است که گفته میشود چنین مالیاتی به ارزیابی ریسک های معاملاتی جلوگیری از شکلگیری حباب قیمتی کمک مینماید، ولی تقریبا هیچگونه شواهد تجربی برای تایید صحت این ادعا در دست نیست. به عنوان مثال، در انگلستان مالیات بر معامله سهام ۵/۰درصد و بر معاملات املاک و مستغلات حتی بالاتر از آن (تا ۴درصد) میباشد، با این حال حباب بخش مسکن انگلیس جزو بزرگترینها بود. از آن گذشته، با توجه به شرایط راکد و بیثبات بازار سهام، بهنظر نمیرسد که هماکنون زمان مناسبی برای اعلام مالیاتهای معاملاتی باشد، در حالی که قرار است این مالیاتها برای جلوگیری از حبابهای قیمتی آینده دور به کار روند. برای رویت مشکل، تنها کافی است به آنچه که به واسطه مالیاتهای معاملاتیاش بر انگلستان گذشت نگاهی داشته باشیم. در این کشور به دنبال وضع مالیات بر معاملات سهام سرمایهگذاران حرفهای نظیر «صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک» به جای معامله مستقیم سهام به معامله ارزیابی ریسک های معاملاتی از طریق مشتقات روی آورده و بدین ترتیب مقررات را دور زدند (در حالی که سرمایهگذاران حقیقی چارهای جز پرداخت این مالیات نداشتند). در انگلستان، به ویژه صندوقهای کمریسک از طریق معاملات جبرانی (swap) با دیگر شرکایشان، مثلا بانکهای سرمایهگذاری، از پرداخت مالیات معاملاتی شانه خالی میکنند. جای شک نیست که اگر در ایالات متحده نیز چنین مالیاتی وضع میشد، همین ترفندها به کار گرفته میشدند.
این امر وابستگیهای چندجانبه و ریسک سیستماتیک را افزایش داده و باعث وخیمتر شدن وضعیت چرخههای مدیریت ریسک آنگونه که پیشتر شرح دادیم میگردد.مشکل جدی دیگر وضع چنین مالیاتی اثر آن بر کاهش نقدینگی بازار است، این پدیده به واسطه انتقال فعالیتهای معاملاتی به خارج از کشور، یا بازارهای دیگر یا حتی حذف آنها به وقوع خواهد پیوست. اما مهمتر از همه مشکلاتی است که این مالیات برای ثبات برای ثبات نظام مالی به وجود میآورد، اثر آن بر افزایش هزینه تامین سرمایه بنگاههای «مین استریت» (بنگاههای تولیدی) به واسطه بالا بردن ریسک نقدینگی در بازارهای مالی آمریکا چشمگیر خواهد بود. به راستی اگر سرمایهگذاران- داخلی و بینالمللی- مجبور باشند برای «خرید» مالیات بپردازند و از طرفی دریابند که نقدشوندگی سهامشان در آینده کاهش خواهد یافت، سهام موجود در بازارهای ایالات متحده جذابیت خود را برای آنها از دست خواهد بود. همین امر تامین سرمایه برای شرکتهای آمریکایی را مشکلتر میسازد و همانطور که میدانیم اهمیت «وجود توان تامین سرمایه» تمام مساله بحران حاضر است.
● نتیجهگیری
ریسک نقدینگی (نقد شوندگی) بازار، محرک مهم قیمت اوراق بهادار، مدیریت ریسک و سرعت آربیتراژ است و «نقدینگی تامین مالی» بانکها و سایر واسطههای مالی، محرک مهم ریسک نقدینگی بازار است. بحرانهای نقدینگی از طریق چرخههای نقدینگی گسترش مییابند؛ در چرخههای نقدینگی ضرر و زیان، افزایش حداقل سرمایه حسابها، سختگیرانهتر شدن مدیریت ریسک و افزایش بیثباتی به نوبه خود یکدیگر را تقویت میکنند. در هنگام وقوع این پدیده، کسانی که بهطور سنتی تامینکننده نقدینگی بودند خود تبدیل به متقاضیان نقدینگی میشوند، سرمایههای جدید به کندی وارد بازار شده و قیمتها کاهش یافته و به جای اول خود باز میگردند.
ارزیابی خسارت بیمه ای
از لحاظ فنی ریسک حاصل ضرب احتمال وقوع یک حادثه در عواقب ناشی از آن میباشد. با توجه به عددی که به ریسک اختصاص مییابد میتوان آن را در مقایسه با ریسکهای دیگر ارزیابی کرد.
در صنعت بیمه معمولاً ریسک بدین صورت تعریف میگردد:
"احتمال بروز آسیب، خسارت، صدمه جانی، مسئولیت یا هرگونه حادثه با تبعات منفی"
دلیل وجود بیمه، ریسک میباشد. بدون شک اگر ریسک در جایی صفر باشد،بیمه معنا پیدا نمیکند بر عکس اگر ریسک بروز حادثهای 100 درصد باشد (ریسک حتمی) باز هم بیمه شدن آن غیر ممکن است. (تنها استثنا در این مورد مرگ است که بیمه میشود) ریسک را بهطور کلی میتوان بهشرح زیر تقسیم بندی نمود:
ریسک خالص (Pure) یا ایستا (Static):
در این نوع از ریسک تنها دو احتمال وجود دارد. احتمال اول ورود زیان و احتمال دوم عدم ارزیابی ریسک های معاملاتی بروز زیان میباشد. مثل ریسک آتش سوزی که در صورت وقوع خرابی به بار آورده و در صورت عدم وقوع، آسیبی وارد نمی کند.
ریسک سوداگرانه (Speculative) یا پویا (Dynamic):
در این ونوع ریسک سه احتمال وجود دارد. زیان، عدم زیان و سود. به طور کلی بازرگانی و تجارت دارای چنین ریسکی میباشد.
ریسک خاص (Particular):
ریسکی است که در صورت وقوع، یک فرد یا گروه ارزیابی ریسک های معاملاتی کوچکی را تحت تاثیر قرار میدهد. مثل تصادف خودرو، سقوط هواپیما و .
ریسک عام (Fundamental):
این ریسک برخلاف ریسک خاص، افراد گروه بزرگی از افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. مثل زلزله، جنگ، انفجار هسته ای و .
از بین ریسکهای فوق، ریسکهای خالص و خاص جهت بیمه شدن مطلوب بوده اما ریسکهای سوداگرانه و عام مطلوب عملیلت بیمه گری نمی باشند.
تکنیک های مدیریت ریسک:
- نگهداری: نگه داشتن ریسک برای خود
- گریز: فرار از واقعیت و شانه خالی کردن از مسئولیت
- اجتناب: ترک فعالیتی که ریسک را به همراه دارد
- کاهش: شامل پیشگیری (کم کردن احتمال) و حفاظت و تامین (کنترل عواقب) میباشد.
- انتقال: استفاده از بیمه
- ترکیب: ریسکهای گروهی
- خنثی سازی: انجام معاملات جبرانی
با امید به مفید بودن مطالب، در پست های بعدی در خصوص ارزیابی ریسک در بیمه صحبت خواهیم کرد.
دیدگاه شما