رفع موانع تولید به معلولها محدود شده است
واژهها وقتی برای بیان مشکلاتی بهکار میروند که در دورههای مختلف تکرار شدهاند شاید بیش از اثربخشی خستهکننده باشند. یکی از کارشناسان حوزه صنعت عنوان میکند وقتی مشکلات امروز صنعت را با دهه ۶۰ مقایسه میکنیم همان مسائل را میبینیم و البته چالشهای جدیدی هم به آنها اضافهشده است.
برخی از فعالان صنعت در پاسخ به موانع تولید واکنش منفی نشان داده و عنوان میکنند آنچه عیان است چرا باید بارها تکرار شود، در حالیکه چند سال بعد درباره چرایی انجام نشدن آن دوباره سوال خواهد شد.
بههر روی، رفع موانع تولید یکی از ۳ برنامه کوتاهمدت وزیر جدید صنعت، معدن و تجارت است که مقرر شده در کنار تنظیم بازار و صادرات، اولویتهای این وزارتخانه در نخستین گامها باشد.
ضرورت بازنگری در قوانین پولیبانکی
محمود نجفیسهی، عضو هیاتمدیره ستاد تسهیل و رفع موانع تولید و نیز فعال صنعت درباره موانع دردسرساز تولید به صمت گفت: آنچه بهعنوان موانع تولید از آنها نام برده میشود، بیشتر معلول هستند تا علت. یکی از مواردی که بارها به آن پرداختهام، مشکلات واحدهای صنعتی با سیستم بانکی کشور است. وی افزود: قانون پولی بانکی کشور باید موردبازنگری قرار گیرد. در ادامه هم بانکها، هم بانک مرکزی و هم سایر بانکها ملزم شوند قانون پولی بانکی کشور را بهطور کامل اجرا کنند.
او ادامه داد: تولید بلاتکلیف است به این دلیل که برنامه ندارد. نگرانیهایی که وجود داشته و دارد این است که اگر مشکلات سیاسی و بینالمللی کشور حل شده و ارز دوباره در کشور زیاد شود، آیا واردات، نفس باقیمانده بخش تولید را که از گذرگاههای تحریم و جنگ اقتصادی عبور کرده، به شماره خواهد انداخت؟
این عضو هیاتمدیره ستاد تسهیل و رفع موانع تولید ادامه داد: در کنار بیبرنامگی تولید، تکلیف واردات هم مشخص نیست و علاوهبر این، آمار دقیقی از میزان نیاز بازار هر صنعت در دسترس نداریم. در چنین شرایطی، نگرانیهایی با آزاد شدن ارز از بستر واردات به وجود آمده، زیرا همانطور که عنوان شد مشخص نیست چه کالایی مجاز است وارد شود و چه اقلامی ممنوعیت خواهند داشت.
او افزود: پاسخ این پرسش که چرا برخی کالاها مجاز به واردات نیستند، مشخص نیست، کمبود تیراژ و عرضه دارند یا مشکل چیز دیگری است.
برنامه بخواهیم و فرصت دهیم
نجفیسهی با تاکید بر بیبرنامگی تولید ادامه داد: رئیسجمهوری و وزیر صنعت، معدن و تجارت دو عدد متفاوت برای تیراژ تولید خودرو مشخص کردهاند؛ یکی از تیراژ ۲ میلیون خبر داده و دیگر از تولید ۳ میلیون خودرو. حدس میزنم عدد دوم، افق ترسیمشده این صنعت برای ۱۴۰۴ است که قرار بود ۳ میلیون خودرو تولید شود و یکمیلیون آن برای بازار صادرات باشد. حال چرا باید دو عدد متفاوت برای تیراژ تولید اعلام شود؟
عضو انجمن تخصصی صنایع همگن نیرومحرکه و قطعهسازان کشور ادامه داد: در کنار تولید در سطح کلان، صنعت خودرو هم برنامه ندارد، اینکه میخواهیم چه تولید کنیم و با چه تیراژی، از اینرو زمزمههایی از واردات خودروهای دست دوم برای ساماندهی بازار شنیده میشود.
وی یادآور شد: اگر ورودیهای کشور برای واردات خودرو باز شد، سرنوشت تولید خودرو داخل چه خواهد شد؟ از دو بعد باید به تولید خودرو و هر کالای دیگری نگاه کرد؛ چرا تولید نیاز بازار داخل را تامین نمیکند و مشکل نرخ این محصولات چیست؟ و آیا مشکلات آن حلشدنی است؟ اگر بله، راهکار آن چیست؟ در اینباره هم باید زمان مشخص شود و شرکت خودروساز بهعنوانمثال، ۲ سال فرصت داشته باشد، تیراژ تولید خود را به فلان عدد مشخص برساند و بهلحاظ کیفیت در آن سطح قرار گیرد. اگر پس از دو سال نتوانست واردات آزاد شود و تعرفه واردات خودرو کاهش پیدا کند. این در حالی است که دراینباره تکلیف صنعتگر مشخص نیست.
پیگیری برنامهها
عضو ستاد تسهیل و رفع موانع تولید عنوان کرد: روند گرفتن مجوز برای راهاندازی واحد صنعتی از وزارت صنعت، معدن و تجارت اینگونه است که هر کس مجوز تاسیس بخواهد باید برنامه ارائه دهد. وزیر جوان صنعت، معدن و تجارت هم بر همین اساس، برنامههای خود را ارائه داده است. برنامهها را بهطور کامل مطالعه نکردهام اما مطالعه بخشی از برنامهها نشان میدهد درحالیکه وزیر اقتصاد برنامه مشخصی ارائه نداده در مقابل وزیر صنعت، معدن و تجارت برنامههایی دارد که قابلقبول هستند.
این فعال صنعت تاکید کرد: رسانهها باید برنامه وزرا را منتشر کنند و پیگیر برنامههای اجرایی آنها باشند. در دوره یکی از روسای پیشین ستاد تسهیل و رفع موانع تولید گفته بودم که ما در حال حل معلولها هستیم. بهعنوانمثال، یک مشکل را حل میکنیم اما مشکلی دیگر در همان حوزه جای مشکل اول را میگیرد، زیرا مشکلات بهطور ریشهای حلنشدهاند. او گفت: تجارت در یک بازار محدود بالای ۹۰ درصد پروندههای واحدهای صنعتی که وارد ستاد تسهیل و رفع موانع تولید شده، مربوط سیستم بانکی است.
نجفیسهی معتقد است بانکها براساس رویکرد خاص خود رفتار میکنند و این نوع برخورد هم با چراغ سبز بانک مرکزی است و بانک مرکزی هم با چراغ سبز شورای پول و اعتبار این آزادی عمل را به بانکها داده است. این میشود که قوانین درست به اجرا درنمیآیند.
حل تجارت در یک بازار محدود مشکلات یا اضافه کردن چالشها؟
عضو انجمن تخصصی صنایع همگن نیرومحرکه و قطعهسازان خودرو کشور ادامه داد: در بخش بهرههای بانکی پرسش این است که چرا نرخ بهره بانکی را شورای پول و اعتبار ۱۵ درصد اعلام میکند و دولت اوراق مشارکت با سود ۱۸ درصد منتشر میکند؟ آیا پولی که به سمت اوراق مشارکت با سود ۱۸ درصد میرود، همان پولی نیست که در بانک باید با بهره ۱۵ درصد باشد؟
او اضافه کرد: جالب اینجاست که بانک مرکزی اعلام کرده در بعضی از بانکهای خصوصی، منابعی که در اختیار دارند باید با میزان سپردهها و تسهیلات نسبت قابلقبولی داشته باشد. برخی از بانکها تسهیلات بسیار بیشتری داده بودند، از همینرو صورتهای مالی آنها را بانک مرکزی نپذیرفت. در ادامه بهجای اینکه بانک مرکزی فشار بیاورد که این بانکها سپرده ۱۵ درصد داشته باشند و مشوقهایی بگذارند که بتوانند مشتری بیشتری جذب کنند، اجازه داده شد سپرده با سود ۲۰ درصد داشته باشند. اینگونه مشکل را بهاصطلاح حل کردند، درحالیکه در ادامه، سپردهگذار پول خود را از یک بانک به بانک دیگر که سود بیشتری به سپردهها میداد، منتقل کرد و درنتیجه سپردهها بیشتر نشدند و فقط جابهجا شدند.
این عضو ستاد تسهیل و رفع موانع تولید اظهارکرد: بارها تاکید کردهام روی علت مشکلات باید کار کنیم و نه معلولها. روند فعلی راه بهجایی نمیبرد.
استعلام آمار تولید و برآورد نیازها
این فعال صنعت قطعه با بیان اینکه در حوزه واردات نیز باید آمار دقیق تولید را از صنایع تمام استانها استعلام شود و گفت: پس از بهدست آمدن آمارها تولید باید راستیآزمایی شود. بهعنوانمثال در حوزه صنایع لوازمخانگی در بخش تولید باید آمارها مشخص شود و اگر مثلا مشکل در بازار یخچال مربوط به نرخ آن است از انجمن مربوط دلیل آن پیگیری شود. دراینباره ممکن است عنوان شود بیشتر مواد اولیه موردنیاز آن ورق فولادی است که نرخ ثابت ندارد و تولیدکننده هر بار با قیمتی مواجه است. وی ادامه داد: رفع موانع در مثلا تولید لوازم خانگی باید از نرخ مواد اولیه تولید داخل باشد.
تثبیت نرخ ارز
نجفیسهی اضافه کرد: در حوزه نرخ ارز هم باید نرخ آن برای مدتی ثابت بماند. بارها عنوان کردهام نرخ ارز ۴۰ هزار تومان باشد اما برای یک سال ثابت بماند و تولیدکننده بداند که فلان کالا را میتواند برای مدت یک سال با یک نرخ ثابت خریداری کند و محصولش را با نرخ مشخص بهفروش برساند. بسیاری از صنعتگران امروز نمیدانند با فروش محصولاتشان فردا میتوانند با همان قیمت، مواد اولیه موردنیاز را دوباره خریداری کنند یا خیر.
این فعال صنعت با بیان اینکه نوسانات نرخ تمامشده محصولات صنعتی به همین موضوع برمیگردد، گفت: یکی از الزاماتی که از سوی برخی صنعتگران مطرح میشود تا مشکلات مربوط به نرخ محصولات رفع شود، این است که تعیین نرخ به بازار سپرده شود. درحالیکه زمانی میتوان تعیین نرخ را به بازار سپرد که عرضه و تقاضا تعادل داشته باشد و یک سلسله زیرساختهایی فراهم شود؛ اینکه فساد وجود نداشته باشد و شرایط رقابت سالم برقرار باشد. اما وقتی مسائل تحت کنترل نیست، چگونه میتوان تعیین نرخ را به بازار واگذار کرد؟ نجفیسهی در پایان گفت: برای رفع موانع تولید بازهم تاکید میکنم بهجای توجه به معلولها باید به علتها پرداخت و اینکه باید تولید با برنامه باشد.
فقط یک مانع برداشته شود
جعفر نصیری از دیگر فعالان صنعت خودرو درباره برنامههای رفع موانع تولید وزیر جدید صنعت، معدن و تجارت به صمت گفت: کافی است فقط وزیر جدید یک مشکل را برطرف کند. از قدیم گفتهشده که سنگ بزرگ علامت نزدن است؛ از اینرو انتظار داریم وزیر صنعت، معدن و تجارت، فقط یک مشکل را در صنعت خودرو حل کند.
وی افزود: صنعت از جمله صنعت خودرو و قطعه، مشکلات بسیاری درباره نرخ ارز، مواد اولیه، تورم، کمبود نقدینگی، مالیات، بیمه، نظام بانکی و. دارد اما فعلا چالش اساسی این صنعت نرخ دستوری است. او تصریح کرد: اگر همین یک مانع از سر راه تولید خودرو برداشته شود، بخش زیادی از مشکلات امروز فعالان صنعت خودرو رفع میشود.
نصیری اظهارکرد: با روند فعلی خودروساز بهطور میانگین هر خودرو را با ۵۰ میلیون تومان زیان عرضه میکند و زیان خود را به صنعت قطعه و مطالبات او تسری میدهد. او ادامه داد: نرخ محصولات بهروز نمیشود و هزینهها با توجه به نرخ تمامشده موردمحاسبه قرار نمیگیرد، زیرا نرخ محصولات خودروساز دستوری تعیین میشود؛ بنابراین این بخش خصوصی (صنعت قطعه) است که بیشتر متضرر میشود. این فعال صنعت قطعه تاکید کرد: اگر وزیر صنعت، معدن و تجارت قرار است موانع تولید را در صنعت خودرو رفع کند، فقط کافی است قیمتگذاری دستوری را بردارد.
رفع انحصار داخلی
در حالحاضر بازار خودرو در انحصار خودروسازان داخلی است و از تیر ۹۷ واردات خودرو ممنوع شد. آیا در چنین بازاری میتوان قیمتها را آزاد کرد؟ امروز با وجود اینکه بازار راکد است و تقاضایی وجود ندارد، نرخ خودروها در حال افزایش است. با این وضعیت، چگونه میتوان خواست شورای رقابت برای تعیین نرخ دخالتی نداشته باشد؟ نصیری در واکنش به این موضوع عنوان کرد: من قطعهساز چگونه باید فعالیتم را ادامه دهم؟ خودروساز در حال زیان است و مطالبات زنجیره تامین را نمیپردازد و نرخ قطعات هم بهروز نمیشود. در شرایط فعلی همه کالاها گران شده اما خودرو نرخ ثابت باقی مانده است.
وی ادامه داد: دو سال است صنعت قطعه بهسختی فعالیت دارد. اگر موضوع نرخ تعیینتکلیف شود، سرنوشت ۱۲۰۰ قطعهساز، خودروساز و یکمیلیون و ۵۰۰ هزار شاغل در این صنعت روشن میشود.
وی گفت: زمانی قطعهساز مس را کیلویی ۵۰هزار تومان میخرید و این مبلغ پس از دو سال به ۲۸۰ هزار تومان رسید؛ علاوهبر اینکه در آن زمان خرید ما اعتباری و با تنفس ۳ تا ۴ ماهه بود و این در حالی است که امروز برای تهیه مواد اولیه تولید داخل باید پیشپرداخت داشته باشیم.
نصیری در پایان گفت: آیا نرخ مواد اولیه تولید داخل باید آزاد باشد و فقط خودرو مشمول قیمتگذاری دستوری شود؟ این نوع عملکرد نمیتواند منطقی باشد.
سخن پایانی
بنابر این گزارش کارشناسان و فعالان صنعت معتقدند وزیر جدید صنعت، معدن و تجارت فقط یک مشکل را حل کند نیاز به رسیدگی تمام مشکلات نیست. با رفع یک مشکل بهطور ریشهای، بخش زیادی از چالشهای پیشروی صنعتگر برداشته میشود. در این راستا برخی عنوان کردهاند در حل موانع بهجای علتیابی و رفع آن به معلولها پرداخته میشود درحالیکه علتها باقی ماندهاند. در این راستا یکی از بزرگترین موانع تولید سیستم پولی بانکی کشور عنوانشده که باید موردبازنگری قرار گیرد. یکی دیگر از فعالان هم معتقد است با رفع قیمتگذاری دستوری بخش زیادی از مشکلات خودروسازان و زنجیره تامین رفع میشود. این در حالی است که بازار داخل کاملا انحصاری بوده و از سال ۹۷ واردات خودرو ممنوع است.
ایده برتر پاسارگاد
مایکل پورتر با ارایه مدل استراتژی های رقابتی پورتر (Porter’s Competitive Strategies) یا استراتژی های عمومی پورتر Porter’s generic Strategies)) نشان داد که چگونه یک شرکت در صنعت می تواند رقابت کند.
اگر مهمترین شاخص سود آوری یک شرکت را جذابیت صنعتی بدانیم که در آن به فعالیت مشغول است،دومین شاخص مهم جایگاه آن شرکت در آن صنعت است.یک شرکت حتی در صنعتی که دارای سود آوری کمتر از میانگین باشد نیز در صورتی که دارای جایگاه خوبی باشد،می تواند سودآوری بالایی ایجاد کند.
شرکت ها با تجارت در یک بازار محدود ارتقا توانمندی ها و نقاط قوت خودشان به تعیین جایگاه خود در صنعت می پردازند.مایکل پورتر اظهار می دارد نقاط قوت یک شرکت نهایتا در دو مطلب قابل جست و جو است.: مزیت هزینه ایی و تمایز.
با به کار گیری این نقاط قوت در دو حوزه کل بازار و بازار خاص،سه استراتژی عمومی بدست می آید : رهبری هزینه،تمایز و تمرکز این استراتژی ها در سطح واحد کسب و کار (strategic business unit : SBU) قابل اجرا هستند.آن ها را به این دلیل استراتژی های عمومی می نامند که وابسته به شرکت و یا صنعت نیستند.
جدول زیر نشان دهنده استراتژی های رقابتی پورتر ( استراتژی های عمومی) است :
استراتژی رهبری هزینه :
استراتژی رهبری هزینه خواستار كسب برتري در رقابت از طريق توليد محصول با كمترين هزينه ممكن نسبت به رقبا و با کیفیتی مناسب در یک صنعت ميباشد.
استراتژی رهبری هزینه مستلزم:
۱) تدارک تجهیزات کارآمد
۲) تلاش فراوان برای کاهش هزینه از طریق تجربه
۳) کنترل شدید مخارج و هزینه های جاری
۴) اجتناب از هزینه های نهایی مشتری
۵) کاهش هزینه به حد اقل در زمینه هایی نظیر تحقیق و توسعه ، خدمات ، نیروی فروش ، تبلیغات
۶)کانال های کارآمد توزیع
۷)دسترسی منحصر به فرد به منابع بزرگ و ارزانتر
۸)برون سپاری های بهینه
اجرای استراتژی هزینه کم ممکن است خود مستلزم صرف هزینه راه اندازی بالا در تجهیزات پیشرفته ، قیمت گذاری تهاجمی و تحمل خسارت های راه اندازی باشد تا از طریق آن شرکت بتواند سهمی از بازار را تصاحب کند.
مخاطرات استراتژی رهبری هزینه :
شرکت های دیگر هم ممکن است بتوانند هزینه های خود را کاهش دهند.
با توسعه تکنولوژی ، رقابت ممکن است در تواناییهای تولید ، با جهش های بلندی مواجه شود و به این ترتیب مزیت های رقابتی را تحت تاثیر قرار دهد.
برخی از شرکت ها با بکار گیری استراتژی تمرکز و هدف گذاری تعدادی بازار های خاص ،می توانند در بخش هایی از بازار خود حتی به هزینه های کمتر دسترسی پیدا کنند و به عنوان یک گروه سهم بازار قابل توجهی را به خود اختصاص دهند.
استراتژی های تمایز
استراتژی تمایز به دنبال ایجاد یک کالا و خدمت است که ویژگی های خاصی داشته باشد و از نظر مشتریان ارزشمند تر از محصولات مشابه است.شرکت می تواند برای این ارزش افزوده که باعث متمایز شدن محصول شده است ،مبلی را به قیمت اضافه کند.
شرکت هایی که قادر به ایجاد استراتژی تمایز هستند عموما دارای قابلیت ها و نقاط قوت قوت درونی زیر هستند :
دسترسی به جدیدترین تحقیقات علمی
تیم تولید دارای بالاترین مهارت ها و خلاقیت ها
تیم فروش قدرتمند دارای توان بالا در برقراری ارتباط با مشتریان و ارایه نقاط قوت و تمایز محصول به آن ها
شهرت خوب شرکت در کیفیت و نوآوری
راههای ایجاد تمایز متفاوت است برخی از این راهها شامل:
طرح یا تصویر علامت تجاری
فناوری
خصوصیات و ویژگی های ظاهری
خدمات مشتری
شبکه توزیع فروش
مخاطرات و ریسک های همراه با استراتژی تمایز عبارتند از :
تفاوت هزینه موجود بین رقابت کنندگان کم هزینه و شرکت تمایز یافته بیشتر از آن خواهد بودکه تنوع محصول قادر به حفظ اعتبار علامت تجاری باشد .بنابراین خریداران بخشی از وجهه ای که شرکت تمایز یافته کسب کرده را قربانی می کنند تا به کمک آن به میزان زیادی در هزینه صرفه جویی کنند.نیاز خریداران به عامل تمایز کاهش می یابد. تقلید باعث تقلیل میزان تمایز پیش بینی شده می گردد.
استراتژی تمرکز
شرکتهای بزرگتر که به منابع بیشتری دست دارند ، از نظر رهبری در هزینه به رقابت می پردازند یا درصدد برمی آیند محصولات و خدماتی ویژه و متمایز از شرکتهای رقیب عرضه نمایند ، در حالیکه اغلب، شرکتهای کوچکتر توجه خود را با محدود کردن بازار معطوف به تمرکز به گروه خاصی از خریداران ، بخشی از خط تولید یا بازار جغرافیایی می کنند.
این استراتژی بر تمرکز به یک بخش از بازار و تلاش برای به ثمر رساندن مزیت هزینه ای یا تمایز در آن بخش از بازار می کند.مبنای این استراتژی امکان تامین بهتر نیاز های گروه با تمرکز کامل بر آن نیاز هاست.
شرکتی که از استراتژی تمرکز استفاده می کند، از داشتن مشتریانی بسیار تجارت در یک بازار محدود وفادار بهره می برد و این مشتریان وفادار موجب نامیدی دیگر شرکت ها برای رقابت مستقیم با آن می شوند. برخی مخاطرات و ریسک های مربوط به استراتژی های تمرکز عبارتند از :تقلید کردن رقبا در بخش های بازار هدف و همجنین تغییراتی که در این بخش ها به وجود می آید.
ترکیب استراتژی عمومی
این استراتژی های رقابتی پورتر الزاما با یکدیگر هم افزایی ندارند.مایکل تجارت در یک بازار محدود پورتر معتقد است یک شرکت برای کسب توفیق در بازاریابی در دراز مدت ،صرفا باید یکی از این استراتژی های عمومی را انتخاب کند.در یرابر شرکتی که بیش از یک استراتژی را انتخاب کند در وسط خواهد ماند و قادر به اعمال هیچ مزیت رقابتی نخواهد بود.
پورتر اظهار می دارد تنها شرکت هایی می توانند استراتژی های چند گانه را پیاده کنند که بتوانند کسب و کار های استراتژیک(sbu) مجزا و متعددی را برای هر استراتژی به وجود آورند.یک بنگاه (corporation) با اختصاص استراتژی های متنوع به واحد های مختلفی که دارای سیاست های گوناگون و حتی فرهنگ های مختلفی هستند قادر خواهند بود تا از ماندن در وسط جدول استراتژی های رقابتی پورتر احتراز و جلوگیری کنند.
تجزیه و تحلیل بازار چیست؟ (بررسی روشها، اهداف و دلایل تحلیل بازار)
تحلیل بازار اطلاعات مربوط به صنایع، مشتریان، رقبا و سایر متغیرهای بازار را در اختیار شما قرار میدهد؛ همچنین، با تجزیه و تحلیل بازار میتوانید رابطهی میان عرضه و تقاضا برای یک محصول یا خدمات خاص را تعیین کنید. بر اساس این اطلاعات، میتوانید دربارهی استراتژیهای احتمالی بازاریابی خود آگاهانهتر تصمیم بگیرید. در این مطلب انواع روش های تجزیه و تحلیل بازار مورد بررسی قرار میدهیم، همچنین نحوه بررسی بازار را نیز میآموزیم.
جدیدترین فرصتهای شغلی شرکتهای معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.
تحلیل بازار چیست؟
پیشنهادی که به بازار خاصی ارائه میدهید، به چه اندازه تأثیرگذار است؟ تحلیل بازار به اینگونه سؤالات مهم پاسخ خواهد داد. هر شرکت، مشتری یا مؤسسی میتواند تجزیهوتحلیل بازار را انجام دهد.
تحلیل بازار اساس تصمیمگیریهای تجاری است. برای تصمیم گیری درمورد خرید یا فروش، اطلاعات را از تأمینکنندگان و خریداران جمعآوری و سپس ارزیابی میکنید؛ همچنین، میتوانید بازار فعلی خود یا بازارهای جدیدی را بررسی کنید.
تجزیه و تحلیل بازار قسمت عمدهای از تحقیقات و یکی از مؤلفههای مهم هر طرح تجاری است. در این طرح، مدیران مشاغل ایدههای تجاری خود را به صورت کتبی مستند میکنند.
در طول تجزیه و تحلیل بازار، فقط یک بازار خاص بررسی میشود. شرکتها با استفاده از نتایج این تحقیقات، فرصتها و خطرات آن بازار خاص را شناسایی میکنند. بازار هدف اساس تجزیهوتحلیل بازار است.
روش های تحلیل بازار چیست؟
در این قسمت به بررسی روش های تحلیل بازار میپردازیم. برای انجام تجزیه و تحلیل بازار، به اطلاعات معتبر و مطمئنی نیاز دارید. به طور کلی، شرکتهای کوچک تمایل دارند که تحقیقات لازم را بهشخصه انجام دهند، اما شرکتهای بزرگتر اغلب از مؤسسات تحقیقاتی درخواست میکنند تا این کار را برایشان انجام دهند.
استفاده از روش های تحلیل بازار میتوان جمعآوری داده انجام داد. تفاوتهایی میان تحقیقات اولیه و ثانویه وجود دارند.
در طول تحقیقات اولیه، با متخصصان بازار هدف مصاحبه میشود تا دادههای جدیدی جمعآوری شود و مزیت آن این است که هدفِ تحقیقاتی شما همواره در کانون توجه خواهد بود؛ به این ترتیب، میتوانید دادههای موردنیاز برای تجزیه و تحلیل بازار را جمعآوری کنید.
در مقابل، در تحقیقات ثانویه از سوابق و دادههای موجود در نظرسنجیهای قبلی استفاده میشود. این اطلاعات را میتوان از داخل و خارج جمعآوری کرد. با انتخاب تحقیقات قبلی میتوانید در وقت و هزینهی خود صرفهجویی کنید، زیرا مجبور نیستید که مصاحبهها و ارزیابیهای پرهزینه را دوباره انجام دهید. منابع این دادهها شامل سیستم آماری فدرال، انجمنهای تخصصی، گزارشهای سالانهی سایر شرکتها یا مجلات تجاری است.
تفاوت تحلیل بازار و تحقیق بازار
پس از آشنایی با روش های تحلیل بازار به تجارت در یک بازار محدود نفاوت آن با تحقیق بازار میپردازیم. تحقیق بازار به معنای بررسی سیستماتیک یک بازار خاص است. این تحقیقات اطلاعاتی را فراهم میکند که بر اساس آن میتوانید ابزار بازاریابی مناسبی را انتخاب کنید. بر خلاف تحقیقات بازار، تجزیه و تحلیل بازار بر یک بازار خاص در تاریخی معین متمرکز است. هدف از تجزیهوتحلیل بازار شناسایی مهمترین خصوصیات آن بازار و شناسایی ساختار آن در یک زمان مشخص است.
دلایل انجام تحلیل بازار
اگر میخواهید برنامهی تجاری شما موفقیتآمیز باشد، باید تحلیل بازار را انجام دهید. تجزیه و تحلیل بازار اساس توسعهی استراتژی بازاریابی و اقدامات مشخص بازاریابی است.
- با انجام تحلیل بازار میتوانید ارقام، دادهها و حقایق لازم برای ایدههای خود را تهیه کنید و یک برنامهی تجاری کامل و مؤثر ارائه دهید؛
- در مراحل اولیه تحلیل بازار، میتوانید پتانسیل بازار را تشخیص دهید و از تصمیمگیریهای اشتباه خودداری کنید؛
- میتوانید خلأها را شناسایی کنید و بهموقع آنها را جبران کنید؛
- تجزیه و تحلیل بازار به شما نشان میدهد که کدام محصولات در بازار فعلی موجود هستند؛
- با تجزیهوتحلیل بازار میتوانید سد ورود به بازار را شناسایی کنید و میزان استقبال از محصول جدید را پیشبینی کنید.
محتوا و ساختار تحلیل بازار
تجزیه و تحلیل بازار:
- شامل توصیف دقیق بازار هدف و تحقیقات بازار است؛
- یک تصویر کلی از یک بازار خاص را منتقل میکند؛
- شامل ۵ حوزهی مختلف است که طی آن اطلاعات جمعآوری و سپس تحلیل میشود.
۱. توصیف بازار: بازار خود را بررسی کنید
نخست برای تجزیه و تحلیل بازار، باید بازار خود را تعریف کنید و آن را از سایر بازارها متمایز کنید. بسته به محصول یا خدماتی که دارید، میتوانید از معیارهای مختلفی استفاده کنید و بازار خود را تعریف کنید.
برای انجام تحلیل بازار، باید بازار هدف را بر اساس ویژگیهای خاص، به بخشهای مختلف تقسیم کنید. خصوصیاتی مانند اجتماع، جمعیت، سن، جنس، درآمد یا منطقه جزء این ویژگیها هستند.
توصیف بازار باید سؤالات زیر را نیز شامل شود:
- محصول یا خدمات شما برای کدام بازار هدف مناسب است؟
- محصول شما برای کدام گروه سنی مناسب است؟
- متوسط درآمد بازار هدف شما چقدر است؟
- کدام منطقه بازار هدف شماست؟
تا آنجا که ممکن است برای تحلیل بازار، باید اطلاعات خاصی را درمورد بازار هدف خود پیدا کنید:
- آیا بازار هدف شما موکا یا قهوهی سیاه مینوشد؟
- گروه هدف شما با چه سرعتی قهوه مینوشد، ۲۰ یا ۳۰ دقیقه؟
۲. اندازهی بازار و توسعهی آن: بازار هدف خود را برای تحلیل بازار ارزیابی کنید
هنگام تعیین اندازهی بازار خود در تجزیه و تحلیل بازار، باید از دادههایی دقیق و بهروز استفاده کنید. این قسمت از تحلیل بازار درمورد تعیین و ارزیابی گردش مالی یا حجم فروش محصول یا خدمات در یک بازار خاص است. بر اساس این ارقام، میتوانید توسعهی بازار را پیشبینی و میزان جذابیت آن را شناسایی کنید. توسعهی بازار شامل رشد بازار و نرخ آن است.
۳. منابع مناسب برای تهیهی اطلاعات: منابع بازار خود را شناسایی کنید
ارگانهای اداری و سایتهای اینترنتی زیر، اطلاعات رایگانی را برای تجزیه و تحلیل بازار در اختیار شما قرار میدهند:
- در وبسایت استاتیستا (Statista) میتوانید از آمار، دادههای بازار و مطالعات به صورت آنلاین استفاده کنید؛ همچنین، میتوانید دادههای مؤسسات تحقیقاتی، اطلاعات دنیای تجارت و آمارهای رسمی را مشاهده کنید.
- وبسایت گلوبال دیتا (GlobalData) سالانه بیش از ۱۵,۰۰۰ گزارش، جلسهی توجیهی، پیشبینی و کتاب منتشر میکند. این سایت طیف گستردهای از بخشها، شرکتها و کشورها را شامل میشود.
ویژگیهای تحلیل رقابتیِ بازار هدف
تجزیهو تحلیل رقابتی عوامل فردی و مهم بازار را بررسی میکند. ویژگیهای اساسی بازار، تحلیل بازار و توصیف میشوند.
«چارچوب ۵ عامل» ابزاری مناسب برای تحلیل بازار، بهویژه در صنعت مشاوره است. مایکل ای پورتر (Michael E. Porter)، نظریهپرداز مدیریت، عوامل مهم برای تجزیه و تحلیل بازار و رقابت را اینگونه تعیین کردهاست:
۱. قدرت چانهزنی مشتریان
اولین عامل تحلیل بازار باید بررسی کنید که واکنش مشتریان در برابر افزایش یا کاهش قیمت چگونه خواهد بود؟ آیا محصول یا خدمات شما برای بازار هدف مهم است؟
۲. قدرت چانهزنی تأمینکنندگان
اگر تعداد تأمینکنندگان شما محدود باشد، قدرت چانهزنی بسیار بالایی خواهند داشت. شما در برابر افزایش قیمت، چگونه واکنش نشان خواهید داد؟
۳. تهدید محصولات جایگزین و بازارها
در عامل سوم تجزیه و تحلیل بازار به این بپردازید که آیا گزینههای دیگری برای محصول یا خدمات شما وجود دارند؟ آیا نوآوریهای در حال ظهور، توزیع محصول یا خدمات شما را به خطر خواهند انداخت؟
۴. رقبای جدید و موانع ورود به بازار
اگر بازار هدف شما جذابیت خاصی داشتهباشد، مطمئنا رقبای جدیدی وارد بازار خواهند شد. آیا موانعی برای ورود رقبا به بازار وجود دارند؟
به عنوان مثال، هزینههای زیاد سرمایهگذاری برای یک محصول یا خدمات میتواند مانعی برای ورود به بازار باشد؛ همچنین، اگر دستیابی به سطح مشخصی از آگاهی، دسترسی به منابع و تأمینکنندگان انحصاری دشوار باشد، فروشگاه شما در مکان نامناسبی قرار داشتهباشد یا سرمایهی موردنیاز برای بازاریابی بالا باشد، دسترسی به بازار دشوارتر خواهد شد.
۵. رقبای موجود در بازار
برای تجزیه و تحلیل بازار باید بررسی کرد که میزان رقابت چقدر است؟ چه کسی بر بازار تسلط دارد؟ کدام رقبا جلوتر هستند و چرا؟
در تحلیل رقابتی، باید نهتنها مشتریان، بلکه رقبا و مزایای محصول آنها و محصولات خود را نیز بشناسید:
- باید با چه سرعتی وارد بازار شوید؟
- ورود به بازار چه خطراتی را در پی دارد؟
- چه کسانی محصولات مشابهی را ارائه میدهند و چه تعداد رقیب دارید؟
- شما چه نقاط قوتی دارید؟ رقبای شما چه نقاط قوتی دارند؟
- آیا بازار هدف شما و رقبا شباهتی به هم دارند؟
تجزیه و تحلیل بازار در صنایع مشتریمحور
تجزیهوتحلیل صنایع مشتریمحور صنایعی را که بیشترین فروش یا گردش مالی را دارند، مشخص میکند.
برای انجام این کار باید دوباره به تحلیل بازار تعریفشدهی خود مراجعه کنید، سپس میتوانید ساختار و جذابیت صنایع را با توجه به جنبههای مختلف فروش، تجزیهوتحلیل کنید؛ پس از آن، میتوانید گروههای هدف و صنایع مختلف آنها را شناسایی و نیازهای مشتری را تعیین کنید. بر اساس نتایج بهدستآمده، میتوانید استراتژیهای بازاریابی مناسبی را برای کسبوکار خود ایجاد کنید.
باید به سؤالات زیر پاسخ دهید:
- درآمد کسبشده در آن صنعت خاص چقدر است؟
- کدام شرکت رهبری بازار را در دست دارد؟
- روند فعلی صنعت چگونه است؟
- کدام نوآوریها توانستهاند صنعت را پیش ببرند؟
تحلیل پتانسیل بازار هدف: آیا این بازار در آینده توسعه خواهد یافت؟
تجزیه و تحلیل بازار نمایانگر وضعیت گذشته و فعلی یک بازار است؛ همچنین، روند توسعهی آیندهی آن را نیز نشان میدهد. برای دستیابی یه این هدف، کارمندان بالقوه، موانع ورود به بازار، عوامل موفقیت و همچنین تحولات و روندهای فعلی را بررسی میکند. پیشبینی میزان توسعهی بازار برای برنامه ریزی فروش و سرمایهگذاران احتمالی مهم است.
جمعبندی
مشاغل با استفاده از روش های تحلیل بازار، میتوانند اطلاعات ارزشمندی را درمورد بازارهای خاص به دست آورند. اگر در حال راهاندازی یک کسبوکار هستید و میخواهید که بازار فعلی خود یا بازار جدیدی را بررسی کنید، با استفاده از تحلیل بازار میتوانید فرصتها و خطرات آن بازار را شناسایی و ارزیابی کنید.
بر اساس تجزیه و تحلیل بازار، میتوانید استراتژیهای بازاریابی مشخصی را توسعه دهید و ایدهی خود را با موفقیت پیادهسازی کنید.
مشارکت ایران در تجارت منطقه ای برق نباید به صادرات محدود شود
صالح رحیمی کارشناس انرژی اندیشکده اقتصاد مقاومتی ضمن تاکید بر فرصتهای پیش روی ایران در توسعه تجارت منطقهای برق، گفت: تجارت برق تنها به معنای صادرات نیست. راهبرد ایران، باید تجارت به معنای صادرات، ترانزیت و هر گونه مشارکت در خرید و فروش برق باشد. ایجاد بازار منطقه ای برق، افزایش پایایی شبکه و امنیت انرژی از دستاوردهای توجه به تجارت منطقهای برق است.
به گزارش مسیر اقتصاد نشست «تجارت منطقه ای برق؛ الزامات و اولویت ها»، عصر روز چهارشنبه ۸ بهمن با حضور جمعی از اساتید و صاحبنظران و فعالان این حوزه در پژوهشکده مطالعات فناوری برگزار شد. این نشست، ششمین پیش نشست تخصصی از هفتمین همایش سالانه اقتصاد مقاومتی بود که در تاریخ ۲۹ بهمن سال جاری با موضوع «تجارت منطقهای؛ اولویت راهبردی» برگزار خواهد شد. در این نشست ضمن بررسی اهمیت و الزامات تجارت منطقه ای برق ، ظرفیتهای کشور برای استفاده از فرصت تجارت برق به صورت صادرات و ترانزیت و وظایف نهادهای مختلف در این راستا تشریح شد.
مشارکت ایران در تجارت منطقه ای برق نباید به صادرات محدود شود
در این نشست، صالح رحیمی کارشناس انرژی اندیشکده اقتصاد مقاومتی به مرور محورهای همایش «تجارت منطقهای؛ اولویت راهبردی» پرداخت و تجارت منطقه ای برق را یکی از ظرفیتها و فرصتهای ویژه در تعاملات منطقهای ایران عنوان کرد.
وی با اشاره به دو مفهوم «منطقه گرایی» و «همگرایی» به عنوان رویکردها و فرایندهای کشورها در تجارت خارجی در دهههای اخیر، از اهمیت همگرایی اقتصادی از طریق منطقه گرایی سخن گفت.
رحیمی افزود: طبق آمار سازمان تجارت جهانی در حال حاضر تعداد ۳۰۶ توافق تجاری دو یا چندجانبه بین کشورهای مختلف جهان منعقد شده است. ایران با توجه به داشتن مرز مشترک با ۱۵ کشور مختلف و موقعیت ژئوپولتیک ویژه خود میتواند سالانه بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار با کشورهای منطقه مبادلات تجاری داشتهباشد. یکی از فرصتهای تجارت منطقه ای برای ایران، تجارت برق است. در سال ۲۰۱۹ حدود ۶۳ درصد از صادرات خالص برق در منطقه مربوط به ایران بودهاست.
وی تاکید کرد: تجارت برق معنای عامتری از صادرات برق دارد. صادرات برق به دو دلیل نمیتواند رویکرد بلند مدت کشور باشد، اول این که در این حالت اگر کشور با تولید ناکافی روبرو شود به چالش بر میخورد و دوم این که هیچ کشوری تا ابد واردکننده انرژی نخواهد ماند. لذا باید راهبرد ایران، تجارت به معنای صادرات، ترانزیت و هر گونه مشارکت در خرید و فروش برق باشد.
تجارت برق، مبتنی بر رقابت یا همکاری
این کارشناس انرژی ادامه داد: از نظر رویکردی تجارت برق را میتوان به دو گروه تجارت مبتنی بر رقابت که هدفش ایجاد بازار برق است و تجارت مبتنی بر همکاری که هدفش افزایش پایایی شبکه و امنیت انرژی است، دستهبندی کرد.
وی همچنین با برشمردن تعدادی از کارکردهای اقتصادی، منطقهای و اجتماعی تجارت منطقه ای برق، از جمله استفاده از ظرفیت نیروگاههای نصب شده در تمام طول سال (بهبود ضریب بار)، اشتراک ظرفیت ذخیره نیروگاهی، افزایش صرفه اقتصادی احداث نیروگاههای بزرگ با اشتراک منابع، کمک به توسعه و تقویت تجارت منطقهای در سایر حوزهها و افزایش دسترسی به برق در کشورهای منطقه و در نتیجه افزایش رضایت عمومی (ارتقای خدمات مبتنی بر برق) بر اهمیت این راهبرد تاکید نمود.
تاکید اسناد بالادستی کشور بر توسعه مبادلات منطقهای
وی در بخش دیگری از سخنان خود به مرور موضوع تعاملات منطقهای و تجارت و صادرات برق در اسناد بالادستی کشور پرداخت و گفت: در مواد ۱۰ و ۱۲ سیاستهای کلی اقتصادی مقاومتی بر ایجاد و توسعه پیوندهای اقتصادی و راهبردی و گسترش همکاری با کشورهای منطقه تاکید شده همچنین در مواد ۱۳ و ۱۵ این سیاستها افزایش صادرات برق برای مقابله با ضربه پذیری درآمد حاصل از نفت و گاز تصریح گردیده است.
در ماده ۴۹ قانون برنامه ششم توسعه تشکیل بازار و ایجاد قطب منطقهای برق تکلیف گردیده و در بند ب سند ملی راهبرد انرژی کشور استفاده حداکثری از ظرفیت جغرافیای سیاسی (ژئوپلتیک) کشور ترسیم شدهاست. در سیاستهای برنامه اجرایی طرح جامع انرژی کشور ذیل بند ب سند ملی راهبرد انرژی، توسعه صادرات و تجارت منطقه ای برق عنوان شدهاست و نهایتا بند ۱۱ سند مديريت استراتژيك شرکت توانیر مربوط به تبدیل شدن ایران به مركز تبادل برق در منطقه است.
ریسک تجاری (Business Risk) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
به طور کلی سرمایه گذاری مستلزم پذیرش ریسک است. فرقی نمی کند این سرمایه گذاری در بازار، صنعت، کشاورزی یا بورس اوراق بهادار انجام بگیرد. این تجارت در یک بازار محدود مقاله به بررسی یکی از انواع ریسک های مرتبط با سرمایه گذاری به نام ریسک تجاری می پردازد و خواندن آن برای کسانی که قصد سرمایه گذاری در حوزه های مختلف از جمله بازار بورس اوراق بهادار را دارند، می تواند مفید باشد.
ریسک تجاری (Business Risk) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
ریسک تجاری
مفهوم ریسک به معنی قرار گرفتن در موقعیتی است که در آن از جنبهای احتمال بروز خطر وجود دارد. با اینحال هر انسانی در زندگی ریسک انجام کارهایی را می پذیرد، حتی در سادهترین و کم تنشترین انواع زندگی. یکی از حوزه هایی که مردم عموماً در آن دست به ریسک می زنند، اقتصاد است. مشارکت در یک پروژه انبوه سازی برای صاحبخانه شدن یا حتی فروش خانه، خرید و فروش ارز، طلا و سکه و همچنین این اواخر سرمایه گذاری در تجارت در یک بازار محدود بورس.
گرچه در همه مثالهای نامبرده شده خطرات زیان مالی وجود دارد اما عموماً مردم به دنبال راه هایی برای سرمایه گذاری می گردند که ریسک کمتری را به دنبال داشته باشد. نکته مهم این است که در بسیاری از اوقات سرمایه گذاریهای خرد حتی با یک دانش عمومی محدود درباره مکانیزم حوزهای که در آن سرمایه گذاری صورت می گیرد، نیز انجام نمیشود.
ریسک تجاری عبارت است از قرار گرفتن یک شرکت یا سازمان در برابر عواملی که می توانند منجر به کاهش سود و یا حتی زیان و ورشکستگی آن شود. به نوعی هر چیزی که تهدیدی برای اهداف مالی یک شرکت محسوب شود را به عنوان ریسک تجاری آن کسب و کار در نظر می گیریم. فاکتورهای بسیار زیادی در زمینه ریسک تجاری تعیین کننده اند.
این فاکتورها می توانند درون مجموعه قرار داشته باشند یا تجارت در یک بازار محدود بیرون از آن. می توانند قابل کنترل باشند یا غیر قابل کنترل. گاهی اوقات مدیریت یک شرکت ممکن است مجموعه را به ورطه ای بکشاند که متحمل ریسک هایی با درجه بالاتر شوند. بنابراین همانطور که می توان از تعاریف و توصیفات بیان شده دریافت، ریسک تجاری اجتناب ناپذیر است و همه بنگاه های اقتصادی در جهان توسط مؤسسات معتبر، ریسک سنجی می شوند تا برای سرمایه گذاران مشخص شود که تا چه حد می توانند به بازدهی سرمایه خود امیدوار باشند. (1)
- ذائقه مشتری ها و مسائل مربوط به عرضه و تقاضا
- قیمت تمام شده محصولات برای مشتریان
- رقابت های اقتصادی
- شرایط کلی اقتصاد یک کشور
- تصمیمات سیاسی و اقتصادی مسئولان دولتی
- سایر اتفاقات غیرمترقبه نظیر شیوع یک بیماری مانند کرونا
مثلاً شاخص بورس داو جونز به عنوان یکی از بازارهای معتبر جهان به محض تأیید خبر شیوع جهان بیماری، در 24 فوریه 2020 به میزان سه درصد ریزش داشت. اما همه عوامل مؤثر بر ریسک تجاری به اندازه کورونا غیرقابل پیشبینی نیستند. (2)
اما نمونه دیگری از عوامل مؤثر بر ریسک تجاری تصمیمات سیاسی و اقتصادی دولت ها است. فرض کنید سهام هر شرکتی که محصولاتش به طور انحصاری در کشور تولید می شود یا واردات آن تعرفه های بسیار سنگینی دارد را خریده اید. آن شرکت تنها تولید کننده محصول مورد نظر است و خریدار داخلی چاره ای جز خرید کالای آن شرکت ندارد. بنابراین تقاضا همیشه از عرضه برای محصولات آن شرکت بیشتر است. در نتیجه سهامداران آن شرکت همواره سود می برند و روزگار خوشی را می گذرانند.
حالا اگر سایه سیاست های حمایتی دولت از روی آن کالای خاص برداشته شود و تعرفه واردات کالای مشابه نیز لغو گردد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شرکت مورد نظر دیگر به اندازه گذشته مشتری نخواهد داشت. فروشش کم خواهد شد و سود کمتری به سهامدارانش تعلق می گیرد یا حتی ممکن است به مجموعه ای زیان ده تبدیل شود. به عنوان نمونه صنعت خودروسازی در ایران چنین وضعیتی دارد. یکی از ریسک های تجاری محتمل برای سهامداران شرکت های خودروسازی ایرانی از جانب سیاست گذاری های جدید خواهد بود.
حوزه های مرتبط با ریسک تجاری
1. ریسک استراتژیک
ریسک استراتژیک که یکی از انواع ریسک تجاری محسوب می شود به این معنی است که سران یک شرکت تصمیم بگیرند که بر اساس نقشه کسب و کار ( Business Model ) خود پیش نروند. یا اینکه اصولاً این اتفاق به صورت ناخواسته و ناشی از ضعف مدیریت باشد. به هر صورت پیش نرفتن مطابق مدل کسب و کار می تواند خطراتی را به دنبال داشته باشد.
فرض کنید شرکتی که با هدف ساخت خودروهای ارزان قیمت برای خانوارهای طبقه اقتصادی متوسط پایه گذاری شده است، ناگهان پس از گذشت چند ماه تصمیم به طراحی و تولید خودروهای لوکس بگیرد. از آنجا که شرکت مورد نظر تجربه ای در زمینه طراحی، تولید، بازاریابی و فروش آن نوع خودرو ندارد بنابراین احتمال زیان در طرح مورد نظر و از دست رفتن بخش از سرمایه های شرکت وجود دارد. به این ترتیب چنین تصمیمی می تواند منجر به ریسک تجاری برای مجموعه و ضرر مالی برای سهامدارانش در نظر گرفته می شود.
2. ریسک عرضه
این نوع ریسک در تجارت هایی بالاتر است که عرضه محصولات توسط دولت، سندیکاها یا اتحادیه ها به شدت کنترل می شود و شیوه های خاصی برای عرضه محصولات یا خدمات به مشتری وجود دارد. به طور کلی هرچه بستر عرضه سفت و سخت تر و انحصاری تر باشد یا اینکه کمبود امکانات زیرساختی باعث به وجود آمدن مشکلات در این حوزه شود، ریسک تجاری شرکت افزایش می یابد.
3. ریسک های عملیاتی
بنا به حوزه ای که یک کسب و کار درآن فعالیت می کند میزان و شکل این نوع ریسک متفاوت است. همچنین در شرکت های بزرگ که به تناسب حجم فعالیتشان انظباط و شفافیت مالی مناسبی ندارند و همچنین مدیریت کارآمادی تصمیم گیری نمی کند، بیش از بقیه چنین شکلی از ریسک را برای سهامدارنشان در پی دارد. یکی از راه حل های کاهش چنین ریسکی وجود بخش های نظارتی درونی و بیرونی بر شرکت و اصلاح روندهای اشتباه است.
روندهای اشتباه عملیاتی هم می توانند منشاء انسانی داشته باشند و هم ناشی از ابزارآلات و ماشین ها باشند. امروزه با اضافه شدن فضای اینترنت به زندگی انسان ها، تهدیدات سایبری نیز جزو فاکتورهای تأثیرگذار بر ریسک تجاری محسوب می شود. طبق آماری که از سال 2017 منتشر شده است 54 درصد از شرکت ها یک بار یا بیشتر حملات سایبری را تجربه کرده اند و جالب اینجاست که تنها یک سوم آن ها معتقدند که منابع لازم جهت مقابله با تهدیدات سایبری را در اختیار دارند. (3)
4. ریسک اعتباری
بنجامین فرانکلین یکی از بنیان گذاران تجارت در یک بازار محدود تجارت در یک بازار محدود ایالات متحده آمریکا می گوید: «به کارهای خوب زیادی نیاز است تا شهرت خوبی کسب شود، اما تنها یک کار بد می تواند آن را نابود کند». اشاره فرانکلین به حساسیت های مربوط به اعتبار، شهرت، حیثیت و آبرو قابل تأمل است. ریسک های مربوط به اعتبار یا شهرت یک مجموعه حوزه ای است که نتیجه همه مشکلات در آن سر ریز می شود. مدیریت جدیدی که نمی تواند به خوبی مدیر قبلی شرکت را هدایت کند ضربه اصلی را در واقع به اعتبار شرکت می زند.
همچنین خطاهای عملیاتی درون شرکت نیز باعث لطمه به آبرو مجموعه خواهد. به همین دلیل است که بسیاری از شرکت های بزرگی که در سطح جهانی مشغول به فعالیت هستند به محض مشاهده هرگونه گزارش درباره ایراد یا مشکلی در خدمات یا محصولاتشان برای رفع آن اقدامات فوری به عمل می آورند.
به عنوان مثال مشکلات مربوط به باطری های شرکت اپل در سال 2017 که در رسانه ها به رسوایی «باتری گیت» معروف شد، باعث کاهش ارزش سهام این شرکت گردید. سهام اپل در بازار بورس داو جونز پس از اینکه شرکت مسئولیت عمدی بودن کند شدن گوشی ها را بر عهده گرفت به میزان 1.7 درصد کاهش پیدا کرد. از مواردی که می تواند بر اعتبار یک مؤسسه تأثیر قابل توجهی بگذار «رسانه» است. رسانه ها به دلیل نفوذ گسترده شان در میان عموم تأثیر بسزایی در شکل گیری حسن شهرت یا عکس آن را برای یک فرد یا مؤسسه دارند. (4)
همه زمینه های نامبرده می توانند به عنوان عوامل بروز ریسک در بین کسب وکارهای متنوعی مشترک باشند، اما باید در نظر داشت که برخی کسب و کارها از بقیه در زمینه خاصی آسیب پذیرترند. مثلاً برای یک شرکت دارویی که فرآورده هایش با سلامتی مردم گره خورده و به خاطر همین عموماً از حمایت های دولتی حتی در شرایط بحران برخوردار است، ریسک های مربوط به سیاستگذاری های جدید که از عوامل خارجی محسوب می شود به نسب سایر کسب و کارها کمتر است. یا شرکتی که وابستگی بسیار زیادی به بستر اینترنت دارد تهدیدات حوزه سایبری برایش بیش از سایر بخش ها چالش محسوب می شود.
ریسک تجاری چگونه محاسبه می شود؟
- اول اینکه چقدر احتمال بروز مشکلی خاص وجود دارد.
- دوم اینکه اگر مشکل به وجود آمد تا چه حد می تواند آسیب برساند.
اما فاکتور دوم مربوط به توانایی، امکانات و منابع لازم یک تجارت برای مقابله با تهدیدات است. در محاسبه این فاکتور نیز براساس توان مقابله با تهدیدات ریسک سنجیده می شود. محاسبه می شود که اگر مشکلی در یک زمینه خاص برای مجموعه پیش بیاید آسیب پذیری تا چه حد است. معیار ارزیابی برای این پارامتر هم می تواند عددی باشد و هم کیفی. (5)
مؤسسات ریسک سنجی و اقتصادی در دنیار پارمتر های مختلفی را برای محاسبه ریسک سرمایه گذاری یا تجارت در یک کشور در نظر می گیرند بنابراین ممکن است نتایجشان کمی با یکدیگر متفاوت باشد. اما در مجموع برای تصمیم گیری سرمایه گذاران تعیین کننده اند.
جمع بندی و نتیجه گیری
ارزیابی میزان ریسک تجاری هم برای مدیران و هم برای سهامداران با اهمیت است. تجارت های که زمینه های به وجود آمدن خطرات احتمالی را برای خود در نظر نمی گیرند و برای مقابله با آن ها برنامه ریزی نمی کنند مانند کشورهایی هستند که هیچ ایده ای برای مواقع بحران ندارند. در این موقعیت سهامداران اولین کسانی هستند که ضربه می خورند. به عنوان یک سهامدار می توانید با بررسی وضعیت های مالی، گزارش های سالانه و پیگیری اخبار مربوط حوزه ای که در آن سرمایه گذاری کرده اید تهدیدات آینده را پیش بینی کنید تا در صورت نزدیک بودن حادثه زودتر از بقیه سرمایه تان را نجات دهید.
ریسک های تجاری منابع مختلفی دارند که در دو دسته کلی داخلی و خارجی تقسیم می شوند. بعضی از آن ها حاصل شرایط بیرونی هستند و بعضی دیگر نتایج تصمیمات، عملکردها و ساختارهای داخلی مجموعه. همانطور که زندگی معمول در دنیا حتی در آرام ترین نقاطش ریسک هایی را در پی دارد، سرمایه گذاری در یک بنگاه اقتصادی نیز ریسک های خاص خودش را به دنبال خواهد داشت. بنابراین نباید بی جهت از فعالیت اقتصادی ترسید بلکه باید با کسب آگاهی لازم دست به اقدامات مطلوب زد.
دیدگاه شما