سرمایه‌گذاری کوتاه مدت


برجام نیروی محرکه‌ای برای بورس

یک کارشناس بازار سرمایه عدم توافقات برجامی را عامل بازدارنده برای رشد اقتصادی کشور دانست و گفت: یکی از شوک‌های حاصل از عدم توافقات برجامی افزایش نرخ ارز خواهد بود که با رشد نرخ ارز نیمایی نیرو محرکه صنایع کامودیتی محورها بحرکت خواهد درآمد و رشد بازار سرمایه را خواهیم داشت.

نوشین ناصری، مدیر سرمایه گذاری کارگزاری بانک رفاه کارگران در خصوص اعلام آمریکا مبنی بر فاصله گرفتن ایران از تفاهمات برجامی به بیداربورس، گفت: نتیجه مذاکرات مهمترین پارامتر شکل دهنده آینده اقتصاد ایران و بازار سرمایه به عنوان بخشی از اقتصاد است.

وی با بیان اینکه سه سناریو در خصوص آینده مذاکرات هسته‌ای در کوتاه مدت پیش روی ما وجو دارد، توضیح داد: این سناریو شامل امضای توافق نامه، خروج کامل از مذاکرات و یا ادامه روند رفت و برگشتی فعلی است.

ناصری ادامه داد: بهترین گزینه برای داشتن اقتصادی رو به رشد و پایدار و حرکت نقدینگی به سوی تولید از مجرای بازار سرمایه، حصول توافق است که منجر به رشد اقتصادی، ثبات نسبی بازارهای پولی و مالی و در نهایت بهبود صنایع و رشد بازار خواهد شد.

رشد صنایع کامودیتی محور با رشد دلار نیما

مدیر سرمایه گذاری کارگزاری بانک رفاه کارگران با اشاره به اینکه خروج کامل از مذاکرات که نتیجه آن ورود شوک ارزی است در صورتی که با رشد ارز نیمایی همراه شود نیروی محرکه‌ای برای سهام کامودیتی محور و رشد سرمایه‌گذاری کوتاه مدت بازار خواهد بود، گفت: اما این رشد چون با کاهش ارزش پول ملی همراه می‌شود نهایتا منجربه کاهش یا عدم رشد ارزش واقعی می‌گردد.

وی تاکید کرد: کاهش ارزش معاملات و خروج نقدینگی فعلی نتیجه عدم قطعیت‌های موجود در فضای اقتصادی و سیاسی امروز است که ادامه این روند در کوتاه مدت و میان مدت توانایی پیش‌بینی و برنامه‌ریزی را از فعالین سلب می‌کند و مانع رونق بازار می‌شود.

دلار سقف قبلی خود را نیز خواهد شکست

این کارشناس بازار سرمایه در خصوص اثرگذاری سیاست‌های دولت در خصوص کنترل نرخ ارز نیمایی در صورت عدم حصول توافق، گفت: برای رشد نرخ ارز نمی‌توان سقف مشخصی قائل بود چراکه بسته به فشار های ایجاد شده توسط غرب و جامعه جهانی و همچنین سیاست‌های کنترلی توسط دولت این معادله شکل خواهد گرفت.

او ادامه داد: بنظر می‌رسد در صورت خروج کامل طرفین از مذاکرات دلار آزاد پتانسیل شکست سقف قبلی و رشد تا محدوده 38 هزار تومان در گام اول را خواهد داشت.

تک سهم‌ها همچنان در اوج

ناصری با اشاره به عوامل تاثیرگذار بر روند معاملات هفته آینده، بیان کرد: در هفته آتی عواملی همچون اخبار برجامی، نرخ کامودیتی‌ها و نرخ ارز می‌تواند بر روند صنایع کامودیتی محور موثر باشد اما در صورت عدم رخداد خبر قطعی و با اهمیت ادامه روند فعلی و کاهش حجم معاملات پیش‌بینی می‌گردد.

این کارشناس بازار سرمایه پیش‌بینی کرد در ادامه این هفته تمرکز بازار بیشتر بر تک سهم‌ها با اخبار یا ساختار بنیادی مناسب از گروه‌های مختلف باشد. از طرفی با توجه به روند فعلی نرخ‌های جهانی کامودیتی ها در گروه‌های دلاری و صادرات محور انتظار می‌رود شاهد تغییر روند خاصی نباشیم.

وی در پایان گفت: البته با توجه به رشد دلار نیمایی و پتانسیل رشد دلار آزاد، منفی خاصی نیز برای این گروه‌ها متصور نیستیم.

احتمال رشد ADA و LDO پس از ادغام اتریوم: آیا قیمت این دو توکن پس از ادغام افزایش می‌یابد؟

احتمال رشد ADA و LDO پس از ادغام اتریوم

بیتستان: باتوجه پیش‌بینی‌های انجام شده توسط یکی از تحلیلگران محبوب بازار، احتمال دارد توکن‌های ADA و LDO پس از ادغام اتریوم رشد قیمت داشته باشند. احتمال رشد ADA و LDO پس از ادغام اتریوم در یک لایو توسط یکی از تحلیلگران بازار مطرح شد. برای اطلاع از جزئیات خبر در ادامه با ما باشید.

احتمال رشد ADA و LDO پس از ادغام اتریوم

باتوجه به پیش‌بینی تحلیلگر محبوب بازار ارزهای دیجیتال، احتمال دارد قیمت توکن ADA و توکن بومی پلتفرم لیدو (LDO) پس از ادغام اتریوم به طور چشمگیری رشد کند.

همانطور که Daiky hodl گزارش داده، این تحلیلگر با برگزاری لایوی در یوتیوب بیان کرد که قیمت کاردانو قبل از ادغام اتریوم حدود ۲۰ درصد افزایش یافته و به مرز ۰/۶۰ دلاری خواهد رسید.

طبق گفته او این افزایش قیمت، رشدی کوتاه مدت است که برای بازگشت به روند صعودی باید صورت بگیرد. با توجه به گزارشات ارائه شده، ارزش بازار کاردانو اکنون به ۱۷ میلیارد دلار رسیده است. سرمایه‌گذاران این پلتفرم انتظار دارند که ADA در ماه سپتامبر (پس از ادغام) حدود ۳۵ درصد افزایش قیمت داشته باشد.

این تحلیلگر توکن بومی پلتفرم لیدو را نیز مورد بررسی قرار داد و بیان کرد امکان دارد پس از ادغام اتریوم این توکن رشد ۵۰ درصدی را ثبت کند.

لیدو امروز پس از افت ۱۷ درصدی در ۲۴ ساعت، به قیمت ۱/۸ دلار معامله شده است.

این مطالب مرتبط را هم بخوانید:

این نوشته در اخبار اتریوم، اخبار رمز ارزها، اخبار و ترندهای آلت‌کوین‌ها ارسال شده است. این لینک مستقیم به این نوشته است.

نتایج نظرسنجی کیتکونیوز در مورد قیمت طلا

در نظرسنجی هفته گذشته سرمایه گذاران پیش بینی کردند که طی روز های آینده قیمت طلا کاهش خواهد یافت. احساسات در میان تحلیلگران نیز ضعیف بود و پیش بینی ها حاکی از افت بیشتر قیمت طلا است.

به گزارش کالاخبر، بازار طلا در حال حاضر در موقعیتی نامطمئن قرار گرفته و احتمال افت به زیر ۱۷۰۰ دلار وجود دارد. تحلیلگران بر این باورند که دلار آمریکا بیش از حد رشد کرده است در نتیجه طلا شانس صعود دارد اما با این حال احساسات میان سرمایه گذاران بسیار ضعیف است.

دلار آمریکا هفته گذشته صعود بسیار شدیدی را نشان داده و ارزش شاخص آن به بالاترین سطح ۲۰ سال گذشته خود در عدد ۱۰۹ واحد رسید. سرمایه گذاران تمایل دارند بیش از هر چیزی از دلار نگهداری کنند چرا که در حال حاضر امن ترین جریان مالی در بازار های مختلف به شمار می رود.

تحلیلگران بر این باورند که افزایش بیش از حد شاخص دلار می تواند باعث فروش اندک آن شده و در نتیجه طلا می تواند حمایت ۱۷۰۰ دلاری خود را در کوتاه مدت حفظ کند اما آینده میان مدت و بلند مدت آن کاملا تیره و تاریک به نظر می رسد.

به گفته تحلیلگران تا زمانی که هیچ عامل بیرونی قدرت دلار آمریکا را کاهش ندهد، خریداران طلا در حاشیه خواهد ماند. هفته آینده سطح ۱۷۰۰ دلار به چالش کشیده خواهد شد و تحلیلگران در انتظارند که ببینند آیا این سطح حفظ خواهد شد یا قیمت طلا به زیر این عدد سقوط خواهد کرد.

این هفته، در مجموع ۱۷ تحلیلگر بازار در نظرسنجی کیتکو نیوز شرکت کردند. هفت تحلیلگر یا ۴۱ درصد گفتند که در هفته آینده نسبت به طلا خوش‌بین هستند. شش تحلیلگر یا ۳۵ درصد، گفتند که طلا نزولی خواهد بود. چهار تحلیلگر یا ۲۴ درصد نیز گفتند که در مورد فلز گرانبها بی طرف هستند.

۸۹۸ رای نیز از طرف سرمایه گذاران به صندوق انداخته شد. در مجموع ۳۳۷ رای دهنده یا ۳۸ درصد خواستار افزایش قیمت طلا شدند. ۴۱۲ نفر یا ۴۶ درصد پیش بینی کردند طلا سقوط خواهد کرد و ۱۴۹ رای دهنده باقیمانده یا ۱۷ درصد نسبت به طلا بی طرف بودند.

آیا گاز ایران به زمستان اروپا می‌رسد؟/ پاسخ یک تحلیلگر اقتصاد انرژی: در کوتاه مدت اتفاقی نمی‌افتد، در بلند مدت شاید!

رامین فروزنده تحلیلگر اقتصاد انرژی با اشاره به بازارهایی که اروپا می تواند از طریق آنها نفت و گاز خود را تأمین کند، به جماران گفت: به نظر می رسد موضوعی که ایران دارد در مورد آن صحبت می کند استفاده از این فرصت باشد برای اینکه شاید بتواند در برجام و مسائل دیگر به عنوان یک اهرم استفاده کند. البته به نظر نمی رسد که این اهرم خیلی زیاد مؤثر باشد و در یک حد محدودی می تواند مسکن نفت را به بازار جهانی نفت بدهد که منتفع آن همه هستند

پایگاه خبری جماران: یک تحلیلگر اقتصاد انرژی با اشاره به بازارهایی که اروپا می تواند از طریق آنها نفت و گاز خود را تأمین کند، گفت: به نظر می رسد موضوعی که ایران دارد در مورد آن صحبت می کند استفاده از این فرصت باشد برای اینکه شاید بتواند در برجام و مسائل دیگر به عنوان یک اهرم استفاده کند. البته به نظر نمی رسد که این اهرم خیلی زیاد مؤثر باشد و در یک حد محدودی می تواند مسکن نفت را به بازار جهانی نفت بدهد که منتفع آن همه هستند؛ یعنی جمله هند و چین هستند و اروپا و آمریکا هم هستند. چون داریم در مورد یک بازار جهانی صحبت می کنیم. بنابر این، به نظر من در کوتاه مدت اتفاقی نمی افتد و در میان مدت و بلند مدت شاید و به شرط تعریف یک سری همکاری ها، اتفاقاتی بیفتد.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با رامین فروزنده را در ادامه می خوانید:

اینکه گفته می شود «زمستان سرد اروپا در راه است و اروپا نیازمند گاز ایران است»، چه قدر جدی است؟

در اتحادیه اروپا سهم گاز تقریبا یک چهارم سبد انرژی است که حدود یک سوم آن از روسیه تأمین می شود و در نفت نیز روسیه چنین سهمی را دارد. اما نکته اینجا است که نفت را با یکی دو دلار کم و زیاد می توانند از جای دیگر تأمین کنند، کما اینکه این اتفاق دارد می افتد و حرکت به سمت واردات از بازارهای خاورمیانه بیشتر شده است؛ اما در مورد گاز نمی توانید این کار را به سرعت انجام بدهید. بنابر این به سادگی نمی توانیم در مورد سهم روسیه از بازار گاز اروپا صحبت کنیم؛ یک سوم شاید در نفت رقم قابل توجهی نباشد، ولی در گاز خیلی رقم قابل توجهی است.

منابع تأمین گاز اروپا فراوان هستند

برای آمریکا و اروپا به صرفه است که با همدیگر همکاری کنند

از سوی دیگر، منابع تأمین گاز اروپا فراوان هستند که دو مورد آنها نوظهور هستند و سرمایه‌گذاری کوتاه مدت آینده روشنی دارند. به لحاظ جغرافیایی، اروپا بهترین بازار گازی است که به صورت LNG از آمریکا می آید. چون اگر بخواهد از پاناما بیاید محدودیت حمل و نقل هست و لذا اگر بخواهد خودش را به بازار سرمایه‌گذاری کوتاه مدت دوم گاز، یعنی شرق آسیا، برساند باید از جنوب آفریقا برود تا به آنجا برسد و مزیتش را از دست می دهد. بنابر این، به صورت طبیعی برای آمریکا و اروپا به صرفه است که با همدیگر همکاری کنند.

بازار مهم دوم برای اروپا، «شرق مدیترانه» است؛ که این بازار از نظر ژئوپلیتیک خیلی مهم است. شرق مدیترانه مصر، لبنان، رژیم صهیونیستی، یونان و ترکیه را داریم و اینجا فعالیت های اکتشافی بسیار زیادی انجام شده است. تحولی که در گاز مصر می بینیم، در همین منطقه و ظرف همین چند سال بوده است. بنابر این، بازارهایی دارند اضافه می شوند که اروپا می تواند تا حدی به آنها نگاه کند.

به نظر می رسد آنها در دوره ای فکر می کردند می توانند از طریق تعامل، روسیه را کنترل کنند. یعنی مشارکت هایی را تعریف کنند و رفتار روسیه پیش بینی پذیر شود. مثلا آلمان و اتریش که صنعت آنها وابستگی زیادی به گاز دارد، مشارکت های بلند مدتی را برای چند دهه با روسیه داشتند، اما شواهد نشان می دهد که حتی این مشارکت ها و همکاری از طریق خط لوله هم کارآمد نبوده و لذا این را شاهد بر این می دانند که باید با سرعت بیشتری به سمت گذر انرژی بروند.

ما به خاطر تحریم محدودیت تولید داریم

در گاز نمی توانیم مسکّن کوتاه مدتی به اروپا بدهیم

رفع تحریم نفت ایران می تواند در حد یک مسکن، التهاب ها را کم کند

آیا به لحاظ فنی و اقتصادی، ایران برای گاز در اتحادیه اروپا فرصتی دارد؟ آیا اگر توافق برجام اجرا شود اتفاق جدیدی می تواند برای ایران بیفتد؟

در شرایط امروز ما به خاطر تحریم محدودیت تولید داریم. لذا به صورت کلی می توان گفت رفع تحریم نفت ایران می تواند در حد یک مسکن، التهاب ها را کم کند. بیش از این در کوتاه مدت ممکن نیست و در میان مدت و بلند مدت برخی متخصصین می گویند که امکان پذیر است.

اما در مورد گاز، ایران همین امروز هم از طریق ترکیه به بازار گاز اروپا ارتباط دارد. سؤال این است که ایران در کوتاه مدت و میان مدت چه قدر می تواند به اروپا گاز اضافه کند؟ عمده راه حلی که در مورد آن صحبت می شود از طریق LNG، یعنی به صورت مایع، است. می دانیم که اگر امروز پروژه ایران LNG را شروع کنیم زودتر از یکی دو سال دیگر به نتیجه نخواهد رسید. بنابر این، به نظر می رسد در گاز نمی توانیم مسکّن کوتاه مدتی به اروپا بدهیم.

در مورد خود LNG و برنامه های میان مدت و بلند مدت هم با توجه به برنامه هایی که قطر دارد و پروژه هایی که تصمیم نهایی به سرمایه گذاری با سرعت بیشتر به خاطر رونق بازار LNG گرفته خواهد شد، از حوالی 2026 به بعد قدری شرایط اروپا به صورت اساسی تسهیل می شود. لذا گاز ایران چاره زمستان امسال را برای اروپا نخواهد کرد و بنابر این، به نظر می رسد موضوعی که ایران دارد در مورد آن صحبت می کند استفاده از این فرصت باشد برای اینکه شاید بتواند در برجام و مسائل دیگر به عنوان یک اهرم استفاده کند.

در بخش گاز در کوتاه مدت اتفاقی نمی افتد

البته به نظر نمی رسد که این اهرم خیلی زیاد مؤثر باشد و صرفا در یک حد محدودی می سرمایه‌گذاری کوتاه مدت تواند مسکّن نفت را به بازار جهانی نفت بدهد که منتفع آن همه هستند؛ یعنی از جمله هند و چین هستند و اروپا و آمریکا هم هستند. چون داریم در مورد یک بازار جهانی صحبت می کنیم.

بنابر این، به نظر من در بخش گاز در کوتاه مدت اتفاقی نمی افتد و در میان مدت و بلند مدت شاید و به شرط تعریف یک سری همکاری ها، اتفاقاتی بیفتد.

برای اروپا حیاتی است که یک حدی از گاز را برای زمستان ذخیره کند

سه، چهار ماه آینده چه طور برای اروپا و بازیگران بازار انرژی طی خواهد شد؟

چیزی که برای اروپا حیاتی است این است که یک حدی از گاز را برای زمستان ذخیره کند. چون فصل زمستان در همه جای دنیا تقاضای LNG و گاز بالا می رود و شاید آنجا زمان ایده آلی برای واردات نباشد. بنابر این، برای زمستان باید از امروز به فکر باشند و به نظر می رسد دنبال سرمایه‌گذاری کوتاه مدت هستند در ذخایر زیرزمینی تا حدی این را ذخیره کنند.

داریم در مورد این صحبت می کنیم که چه راه حل هایی هست و این راه حل ها چه قدر کمک می کنند. رقمی حدود 150 تا 170 میلیارد متر مکعب در سال به روسیه وابسته بوده اند. به نظر می رسد یک سوم آن را می شود از راه حل های روی میز مثل LNG و خط لوله جبران کرد. راه حل دوم این است که به سمت سوخت های جایگزین بروند؛ اعم از اینکه تجدید پذیرها را گسترش بدهند و خودشان هم اعلام کرده اند که اولویت تجدید پذیرها است، اما اگر به سمت سوخت های فسیلی آلاینده هم رفتیم ایرادی ایجاد نمی کند.

اما به نظر می رسد این دو راه حل برای اروپا کفایت نمی کند. یعنی خودشان(به صنایع) اعلام کرده اند 15 درصد تقاضا را کم کنید که یک راه حل الزامی برای آنها است. استراتژی ای که به روشنی تعریف کرده اند این است که خانوارها آخرین خط باشند و آنهایی که بیشتر تحت تأثیر قرار می گیرند دورتر باشند. اعم از اینکه با پرداخت های انتقالی و یا روش های دیگر این را جبران کنند. بنابر این، اولین جایی که با این مسأله مواجه می شوند صنایع هستند.

رویای شیرین بازار سهام/ آیا مالیات صفر شرکتهای بورسی کارآمد خواهد بود؟

رویای شیرین بازار سهام/ آیا مالیات صفر شرکتهای بورسی کارآمد خواهد بود؟

چند روز قبل بخشنامه‌ای منتشر شد مبنی‌بر صفر شدن مالیات بر سود شرکت‌هایی که در سال‌جاری به‌جای تقسیم سود اقدام به افزایش سرمایه کنند؛ این در حالی است که به‌نظر می‌رسد عواملی نظیر عدم‌اطمینان بالا در اقتصاد ایران، حکمرانی غلط اقتصادی، ساختار مدیریت دولتی در شرکت‌ها و عوامل مهمی نظیر سهامداری بالای صندوق‌های بازنشستگی، چنین برنامه‌ای در سال‌جاری نمی‌تواند چندان موفق ظاهر شود و احتمالا منافع سرمایه‌گذاران خرد را هم تامین نمی‌کند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از دنیای اقتصاد؛ بازار سهام این روزها مسیری تکراری را می‌پیماید. روزها یکی پس از دیگری از پس هم می‌گذرند، بدون آنکه در این بازار اتفاق خاصی افتاده باشد. قیمت‌ها یک روز بالا می‌روند و تا بازار و بازاری‌ها می‌آیند به این تغییرات دل‌ خوش کنند روند حرکت قیمت‌ها یک یا دو روز بعد منفی می‌شود. دیگر نیازی به گفتن این جمله نیست که بازار سهام در رکود قرار گرفته است. این مساله آنقدر بدیهی شده که کسی به تحلیل این رکود فکر نمی‌کند. همه‌چیز همانی است که قبلا بود.

دخالت دستوری در قیمت‌ها که راه را برای روشن‌شدن مسیر اقتصاد ایران بسته بود همچنان ادامه دارد. عدم‌اطمینان به واسطه سابقه بسیار منفی قانون‌گذاران و سیاستمداران در سطوح بالایی قرار گرفته و ریسک که در دهه‌های اخیر پای ثابت فعالیت اقتصادی در ایران بوده، این روزها به دلیل مشخص نبودن آینده مذاکرات اتمی و به اغمارفتن خوش‌بینی ناشی از این موضوع بیش از پیش خودنمایی می‌کند.

مساله آنقدر به تکرار افتاده که دیگر کمتر کسی رغبت می‌کند به تحلیل شرایط کنونی بازار بپردازد؛ سیاست‌های حمایتی هم که آنقدر در پس حرف‌درمانی مسوولان به حاشیه رفتند که عملا نه امیدی به‌کارآیی آنها از سوی فعالان بازار سرمایه وجود دارد و نه دیگر کسی از سکانداران بازار و اقتصاد درخواست حمایت می‌کند، در واقع در گذشته حمایت‌ها آنقدر کدر و ناکارآ بوده که همه می‌دانند اولویت کنونی بازار اگر قرار باشد حمایتی هم از سوی آنها انجام شود، بهترین حمایت همان حمایت‌نکردن است. این روزها هیچ‌کس دوست ندارد که صدای خبرهای جدیدی برای حمایت از بازار به گوشش برسد، چراکه تجربه‌های قبلی چیزی بیش از ناکامی و سرخوردگی را پیش‌روی فعالان بازار قرار نداده است.

با این حال می‌توان گفت که اگر بخواهیم بازار سرمایه را در حال و روزی متفاوت از آنچه که امروز هست، ببینیم باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که سوای لزوم احترام به سازوکار بازار سهام و عدم‌دخالت در کارکردهای آن بهترین رویداد برای این بازار و سرمایه‌گذاران خرد و کلان آن، اصلاح ساختارها و بهبود اوضاع سرمایه‌گذاری در ایران است.

اقتصاد ایران در حالی سال‌های گذشته را طی‌کرده که روند افزایشی تحریم‌ها در کنار نادرست بودن سازوکار اقتصادی و مدیریت کلان آن در داخل به کلی راه را برای ایجاد یک توسعه و رشد درون‌زا در اقتصاد ایران بسته و مانع از آن می‌شود تا سرمایه‌گذاران بتوانند رویکردی جدی به حضور در فعالیت‌های مولد داشته باشند؛ این در حالی است که سال‌ها نبودن سرمایه‌گذار خارجی درایران به‌خصوص در صنایع مهم لزوم حمایت از سرمایه‌گذاران داخلی را بیش از پیش نمایان کرده و موجب می‌شود تا برای مقابله با هر مفری که سرمایه از آن قابلیت خارج‌شدن دارد، اقدام شود.

البته نمی‌توان منکر این امر شد که برای انجام هر عمل کارآ و مناسبی در این زمینه باید از انگیزه مردم عادی و سرمایه‌گذاران برای امتناع از سرمایه‌گذاری کاست و با فراهم‌کردن شرایط لازم به آنها برای مشارکت در طرح‌های اقتصادی بزرگ و کوچک کمک کرد، اما مساله اصلی این است که برای نیل به این هدف چه اهدافی را می‌توان در دستور کار قرار داد؟ آیا به مانند حمایت از بورس می‌شود صرفا به حرف و طرح اکتفا کرد یا در سرمایه‌گذاری کوتاه مدت این زمینه نیازمند کارهای عملی‌تری هستیم؟

نیاز ایران به حمایت عملی سرمایه‌گذار

بررسی‌ها نشان می‌دهد که بیشتر طرح‌های اقتصادی در ایران عمدتا ماهیتی پوپولیستی دارند و کمک چندانی به مصرف‌کننده نمی‌کنند، چه برسد به سرمایه‌گذار. برای مثال فرض کنید که در سهام شرکت خودرویی سرمایه‌گذاری کرده‌اید و قصد فروش سهام خود در کوتاه‌مدت را ندارید. در این‌صورت چه چیزی عاید شما می‌شود؟ سهامداری در شرکتی زیانده که کمر صورت‌های مالی آن به واسطه مداخله سیاستگذاران برای اعمال قیمت پایین‌تر از نرخ بازار خم شده و هر سال ‌باید برای برآمدن از پس مشکلات خود کلی هزینه مالی پرداخت کند. در آن‌سوی بازار مصرف‌کننده هم چیزی عایدش نشده؛ چراکه خودرویی را می‌خرد که قیمت آن بسیار زیاد اما کیفیت آن پایین است.

این وسط تنها کسی که واقعا توانسته در این معادله به‌جز دلال، منفعتی برای خود حاصل کند سیاستگذار است که توانسته در رزومه خود با ادعای غلط پایین نگه‌داشتن قیمت‌ها را به‌ثبت برساند. در این شرایط سرمایه‌گذاری کوتاه مدت سرمایه‌گذاری کوتاه مدت طبیعتا اگر قرار باشد پروژه جدیدی در این زمینه تعریف شود کسی برای سرمایه‌گذاری در آن تمایلی نخواهد داشت چراکه راه رفته را دوباره پیمودن خطاست. همین امر نشان می‌دهد که سرمایه‌گذار آنطور که باید موردتوجه سیاستگذاران نیست و کار عملی برای او نشده است.

این در حالی است که در یک اقتصاد مبتنی بر بازار اولویت اول، مصرف‌کننده است و برای حمایت از آن سیاستگذار شرایط را به‌منظور رقابت تولیدکنندگان فراهم می‌کند. همین امر سبب می‌شود در فضای رقابتی، سرمایه‌گذاری تشویق شود و استفاده از فرصت سرمایه‌گذاری به یک اولویت مهم در پیش چشم پس‌اندازکنندگان بدل شود. چیزی که ما در ایران شاهد آن نیستیم. مردم عمدتا در زمینه‌های غیرمولد سرمایه‌گذاری می‌کنند آن هم به این امید که بتوانند در گذر زمان به‌جای کسب سود واقعی ارزش دارایی خود را در مقابل تندباد تورم حفظ کنند.

بررسی یک قدم مهم

البته در روزهای گذشت بود که یک خبر کوتاه مورد بی‌توجهی اهالی بازار سهام قرار گرفت. سازمان امور مالیاتی در خبری کوتاه اعلام کرد که «به‌منظور تشویق سرمایه‌گذاری و توسعه بخش‌های تولیدی، شرکت‌هایی که تا تاریخ بیست و نهم اسفندماه سال‌۱۴۰۰در بورس اوراق‌بهادار تهران یا فرابورس ایران پذیرفته شده باشند، در صورتی‌که از ابتدای سال‌۱۴۰۱ تا پایان همان سال، سود تقسیم‌نشده سال‌مالی قبل آنها به حساب سرمایه منتقل شود، افزایش سرمایه صورت‌پذیرفته مشمول نرخ صفر مالیاتی است.» چنین امری در ابتدا بسیار خوب به‌نظر می‌رسد. بر این اساس شرکت‌ها و در نتیجه سرمایه‌گذاران مشوق مهمی دارند تا در صورت انجام سرمایه‌گذاری از محل سود به‌دست آمده از دادن مالیات به دولت معاف شوند.

اما مساله این است که آیا چنین قانونی آنطور که به‌نظر می‌رسد کارآمد خواهد بود؟ بعید به‌نظر می‌رسد. اولا سرمایه‌گذاری کوتاه مدت بیایید فرض کنیم که شرکت‌ها به افزایش سرمایه نیاز دارند و تمامی شرایط اقتصادی برای شکوفایی سرمایه‌گذاری فراهم است. با توجه به ساختار دولتی بسیاری از شرکت‌ها و حجم بالای سهامداری صندوق‌های سرمایه‌گذاری بعید به‌نظر می‌رسد که شرکت‌های مذکور بتوانند از پس استفاده از چنین فرصتی برآیند؛ چراکه قرارگرفتن در وضعیت کنونی مانع از آن می‌شود که نیازهای بلندمدت یعنی رشد و توسعه شرکت‌ها فدای نیاز کوتاه‌مدتی پرداخت حقوق بازنشسته‌ها نشود.

دوم اینکه حتی اگر این مشکل نیز نبود همان ساختار بزرگ دولتی مانع از آن می‌شد تا سرمایه‌گذاری سود سهامداران به شکلی کارآمد انجام شود، چراکه همان میل به ارائه سخنرانی‌های خوش‌رنگ و لعاب که بارها در دستورات و سخنرانی‌ها دیده شده، احتمالا این‌بار به سمت پروژه‌هایی خواهد رفت که توجیه اقتصادی لازم را ندارند. احتمالا در چنین شرایطی در صورت اعمال فشار مقامات بلندپایه‌تر مسوولان وابسته به دولت سعی خواهند کرد تا با تعریف پروژه صرفا در حفظ امنیت رزومه خود بکوشند.

اما نکته مهم‌تر از همه شرایط خود دولت و کسری‌بودجه‌ای است که هم‌اکنون دارد. اگر چنین طرحی در یک کشور با درآمد ارزی مناسب اتخاذ می‌شد با فرض همین شرایط فعلی امر بدی نبود، اما مشکل این است که کاهش درآمدهای مالیاتی در شرایط فعلی صرفا بر کسری‌بودجه می‌افزاید که احتمالا اضافه برداشت بانک‌ها از بانک مرکزی را دامن زده و سبب خواهد شد تا دولت با ضعف بیشتری در تامین منابع هزینه‌های خود قدم بردارد.

از تمامی این صحبت‌ها اینطور برمی‌آید که اگرچه تشویق به کاهش مالیات در نگاه اول برای شرکت‌های بورسی اتفاق خوبی است اما بررسی نحوه حکمرانی اقتصادی در ایران نشان از آن دارد که نمی‌توان به مثبت بودن آثار آن چندان دل خوش کرد، به‌خصوص که در شرایط پر ریسک کنونی که اقتصاد ایران با عدم‌اطمینان و ریسک‌های بالایی روبه‌رو است، شاید چندان نتوان روی استفاده مناسب از این معافیت، آن‌هم به شکلی که منافع سرمایه‌گذار واقعی را تامین کند حساب بازکرد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.