معامله در جهت شکست سطوح


در صورت مشاهده ضعف در پولبک بعد از شکست به دنبال ستاپ معاملاتی BPB باشید. برای ورود به معامله در هر یک از ستاپ‌ها می‌بایست نسبت مناسب ریسک به ریوارد و تریگر ورود خصوصا در محدوده قیمت‌های عمده‌‍ فروشی LWP فراهم باشد.

آموزش 26 : اصول شکست در محدوده ی قیمتی

همانطور که در آموزش قبل گفتم چیزی مثل حمایت ، مقاومت ، خط روند و کانال ها در بازار معنی نداره اینها فقط به درد توجیه میخوره که چرا مثلا فِلان اتفاق برای قیمت افتاده اما اینکه ما بخواهیم تصمیم معاملاتی براش بگیریم این نیاز داره که بتوانیم قیمت را رفتارشناسی کنیم.
یادمان باشه که بهترین معامله گرهای دنیا کسانی هستند که میدانند در حال حاضر داره چه اتفاقی می افته و برای حال بازار بهترین تصمیم را میگیرند اینکه در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد ما نمیدانیم ما پیشگو نیستیم که بخواهیم پیشگویی کنیم.

گفتیم در بازار های پویا هر چیزی میتواند تاثیر گذار بر بازار باشه از جمله سیاست ، مسائل اقتصادی ، اجتماعی ، جنگها و حتی مسائل پزشکی مثل موضوع کووید 19 و خیلی چیز های دیگر میتوانند تاثیری بر قیمت بزاره پس من نمی توانم برای آینده قیمت بگم چه خواهد شد وقتی این همه موضوع در شکل دادن قیمت نقش دارند، شاید رئیس جمهور یک کشور یا صاحب یک کمپانی بزرگ در دنیا صحبتی بکنه که در آینده بازار تاثیر زیادی بزاره و متفاوت با چیزی باشه که ما تا الان از بازار انتظار داشتیم.

خب پس ما الان می خواهیم سرنخ هایی را یاد بگیریم که وقتی قیمت به یک سطح میرسه، ما چطور باید در این سطح قیمت را دنبال کنیم! و چه چیزهایی را باید ببینیم که متوجه بشیم آیا در آن موقعیت بازار ما اصلا معامله ای باید انجام بدیم یا نه!
اگر قرار است معامله ای انجام بدیم آیا معامله ی ما در جهت جدید بازار است که یعنی در محدوده جدید شکل گرفته یا خلاف جهت آن است که قیمت میخواد برگرده.

نحوه شناسایی محدوده ی شکست قیمت

پس ما در نمودارمان هرگاه دیدیم قیمت یک سطحی را شکست فارغ از اینکه اصلا با چه شکل کندلی بوده پشت آن سطح چجوری بوده ، اول روند بوده یا آخر روند بوده اینها هیچ کدام برای ما مهم نیست بلکه فقط و فقط رفتار قیمت را در محدوده جدید میسنجیم.
اگر قیمت به هر طریقی با هر نوع شکل کندلی با هر نوع قدرت روندی یک سطحی را شکسته باشه دلیلی ندارد که در محدوده جدید هم به همون صورت به حرکت خود ادامه بده، بلکه باید ببینیم معامله گرهای موثر حاضر در بازار آیا قیمت را در محدوده ی جدید پذیرفته اند یا نه.

اگر پذیرفته اند که من و شما هم خب قبول میکنیم و معامله را در همان جهت وارد میشیم اما اگر معامله گرهای موثر حاضر در بازار محدوده ی جدید را نپذیرفته بودند و قیمت بخواد دوباره برگرده قبل از اینکه معامله ای را بگیریم که به دام بی افتیم ما متوجه آن خواهیم شد.

اما ما چطور متوجه میشیم که در یک محدوده ی جدید وقتی که قیمت وارد آن شده توسط معامله گرهای موثر حاضر در بازار پذیرفته شده یا نه؟
نشانه ی آن کندل های کوچک و فرسایشی است اگر خاطرتان باشه در آموزش های گذشته در مورد خصوصیات اکستنشن که گفتیم به لگ های پرقدرت گفته میشه اشاره کردم هر چه با کندل های کوچیک کوچیک شروع بشوند و شکل بگیرند اون اکستنشن پایدارتر و قوی تر است و روندهایی که با کندل های کوچیک کوچیک شکل میگیرند روندهای پایدار و سوددهی هستند چون معامله گرهای سازمانی هرگز نه دست خودشان را رو میکنند و نه کاری میکنند که میانگین قیمت در معاملاتشان بخواد بد بشه در نتیجه به نحوی معاملات انجام میدهند که دستشون رو نشه. (برای درک بهتر به تصاویر زیر دقت کنید)معامله در جهت شکست سطوح

تصویر شماره 1 تصویر شماره 2 تصویر شماره 3

اما در بعد از شکست محدوده دقیقا برعکس است یعنی این بار کندل های کوچیک کوچیک نشان دهنده ی معامله گرهای خُرد هستند پس بعد از اینکه قیمت سطح را شکست، میاییم میسنجیم اگر بعد از ورود قیمت به محدوده جدید بازار با کندل های کوچیک کوچیک و فرسایشی ادامه داد (تصویر شماره معامله در جهت شکست سطوح 2) میفهمیم کسانی که قیمت را در محدوده جدید پذیرفته اند معامله گرهای خُرد هستند معامله گرهایی هستند که پولشان به اندازه کافی نیست و به محض اینکه پولشان تمام بشه قیمت مجدد بر میگرده. (تصویر شماره 3)

خیلی وقت ها دیدیم قیمت میاد و یک سطحی را میشکنه و چندتا کندل هم میسازه بعضی ها میان میگن خب چون این سطح با یک کندل با بدنه بزرگ شکسته شده و یا مثلا دو سوم آن، آنطرف سطح قرار گرفته پس ما خرید میکنیم، بعد طی مسافتی که با کندل های کوچک و فرسایشی تشکیل میشه قیمت با یک کندل بزرگ نزولی بلافاصله بر میگرده. (به تصاویر زیر دقت کنید)

تصویر شماره 4 تصویر شماره 5 تصویر شماره 6

آن به این خاطر است که قیمت در محدوده جدید توسط معامله گرهای سازمانی پذیرفته نشده بوده اما اگر قیمت بعد از شکست محدوده با کندل های کوچیک کوچیک و فرسایشی برگرده (تصویر شماره 5) و اگر یک کارکشنی را ترجیحا انجام بده نسبت به آن سطح شکسته شده، متوجه میشیم که اون کسانی که قیمت را در محدوده ی جدید نپذیرفته اند و دارند معاملات معکوس میزنند معامله گرهای خرد هستند (تصویر شماره 5) و معامله گرهای سازمانی و بزرگ نیستند پس به محض اینکه پولشان تموم بشه بازار با یک کندل نزولی بزرگ دوباره برمیگرده به روال قبلی و ریزش خواهد داشت (فلش سفید رنگ در تصویر شماره 6) اینجاست که ما میایم با دنبال کردن سرنخ هایی که دوباره در آینده یاد میگیریم همینجا (فلش زرد رنگ در تصویر شماره 6) همین بیخ وارد معامله جدید میشیم برای فروش.

محدوده شکست قیمت در حرکت های صعودی

برای ادامه مطلب میتونی وارد سایت اصلی بشی و تا بهتر با این موضوع آشنا بشی.

معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت

سطوح حمایت و مقاومت در ساده ترین شکل با اتصال نقاط Low کندل ها به یکدیگر و یا اتصال نقاط High کندل ها به یکدیگر شکل میگیرند. خیلی خودتان را گیج نکنید. حمایت ها و مقاومت ها در واقع سطوحی هستند که قیمت پس از رسیدن به آنها برگشت کرده و مسیر خود را عوض می کند. این سطوح می توانند باعث بوجود آمدن رنج هایی در بازار شوند که نمونه ای از آن را در تصویر بعدی میبینیم.

بازار به این سطوح احترام میگذارد و در بین این محدوده ها حرکت می کند تا زمانی که یکی از این سطوح را بشکند. در تصویر زیر میبینم که یک محدوده رنج که شامل یک سطح حمایتی و مقاومتی می شود وجود دارد. همانطور که میبینید پس از اینکه این محدوده شکسته شده است، در موقعیت بعدی که قیمت مجددا به سطح مقاومتی قبلی رسیده است، این بار به عنوان حمایت عمل کرده و مانع از ریزش بیشتر قیمت شده است.


مورد بعدی که باعث بوجود آمدن حمایت ها و مقاومت ها در بازار میشود، سوئینگ های بوجود آمده در روندها می باشند. در زمان هایی که بازار رونددار می باشد، قیمت در میانه راه اصلاحاتی را انجام می دهد. این اصلاح ها باعث بوجود آمدن قله ها در روند صعودی و دره ها در روند نزولی می شوند. در یک روند صعودی قله ها پس از این که توسط قیمت شکسته شوند، تمایل دارند به صورت حمایت عمل کنند. در روند نزولی نیز وقتی دره ها توسط قیمت شکسته میشوند، تمایل دارند که پس از بازگشت قیمت به سمت آنها به صورت یک مقاومت عمل کنند.

در تصویر زیر مثالی را مشاهده می کنید که بازار در یک روند نزولی سوئینگ های قبلی خود را تست کرده است. سطوحی که در گذشته حمایت بوده اند و پس از شکست تبدیل به مقاومت شده اند. عاقلانه است که از این نقاط به عنوان نقاط ورود در جهت روند اصلی بازار استفاده کنیم. در این نقاط معمولا نسبت سود به زیان مناسبی نیز نصیب تریدر خواهد شد.


سیگنال های متفاوتی برای معامله روی سطوح حمایت و مقاومت وجود دارند. یکی از بهترین آنها pinbar می باشد. وقوع این سیگنال روی سطح حمایتی یا مقاومتی نشان دهنده تایید شدن آن سطح می باشد.

به عنوان مثال در تصویر زیر میبینید یک سیگنال Fakey روی سطح مقاومتی کلیدی شکل گرفته است. به دلیل اینکه Fakey نشان دهنده یک برگشت پرقدرت و شکست نامعتبر سطوح می باشد، بنابراین میتوانیم انتظار یک پوزیشن فروش با درصد بالای موفقیت را داشته باشیم.



مثال زیر به ما نشان می دهد که چگونه در یک بازار رونددار گاهی اوقات سوئینگ های قبلی به عنوان حمایت جدید عمل می کنند و ما باید با تمرکز روی آنها به عنوان مناطق ورود از آنها استفاده کنیم.


اما مثال آخر. در این مثال مشاهده می کنید که چگونه دره ای که چند ماه قبل ایجاد شده است (سمت چپ نمودار) همچنان خاصیت خود را حفظ کرده است؛ حتی بعد از اینکه روند از نزولی به صعودی تغییر حالت داده است. این سوئینگ پس از شکست شده ابتدا به عنوان مقاومت عمل کرده و سپس هنگامی که مقاومت شکسته شده، خاصیت حمایتی پیدا کرده است.


#سعی نکنید تمام حمایت ها و مقاومت های چارت را پیدا کنید. در این صورت چارت شما پر از مناطقی خواهد شد که حمایت و مقاومت هستند و دیگر ارزش ترید ندارند.سعی کنید از تایم فریم های بالاتر سطوح حمایتی و مقاومتی واضح را انتخاب کنید.

#حمایت ها و مقاومت ها همیشه از نوک سایه کندل ها رسم نمیشوند. در واقع جایی هستند که بیشتر واکنش برگشتی را در مقابل قیمت داشته اند. با تمرین و تکرار مهارت کافی را برای رسم این سطوح بدست خواهید آورد.

#بهتر است سطوحی که جزو حمایت ها و مقاومت های کلیدی نیستند را با تایید سیگنال های پرایس اکشن وارد شوید.

تایید شکست ها با استفاده از حجم

حجم معاملات یک ابزار بسیار محبوب برای معامله در سهام، آپشنز، فیوچرز و دیگر بازارهاست. اما وقتی صحبت از فارکس میشود، میبینیم که تعداد زیادی از تریدرها اصلا از آن استفاده نمی کنند. دلیل آنها این است که فارکس یک بازار غیر متمرکز است و حجم کلی معاملات بازار در دسترس نیست که البته درست هم میگویند.اما در صورتی که در یک کارگزاری بزرگ فارکس که حجم زیادی از معاملات را انجام می دهند حساب کاربری داشته آن استفاده کنید.

تایید شکست ها با استفاده از حجم

البته باز هم باید توجه داشته باشید که این حجم معاملات ٬ تنها Volume باشید می توانید از اندیکاتور می تواند نمونه ای از حجم کلی بازار باشد و میزان حجم تریدها در سراسر دنیا نیست. در این حالت می توانیم حجم نسبی نوساناتFXCM بازار را مشاهده کنیم. (Validate Breakouts) در این مطلب قصد داریم تا در مورد استفاده از حجم معاملات در تعیین شکست های معتبر صحبت کنیم.

مطمئنا با مفهوم شکست آشنا هستید. اما به صورت ساده می توان گفت که شکست به معنای بالاتر رفتن یا پایین تر آمدن از قیمتی است که قبلا سدی را در برابر این کار ایجاد کرده بود.حالا این سطح می تواند یک حمایت یا مقاومت افقی و یا یک خط روند صعودی یا نزولی باشد. هنگامی که این سطح شکسته شود، شاید بتوان یک موقعیت معاملاتی را شکار کرد.


اما آیا همه شکست ها معتبر هستند؟ مسلما پاسخ این سوال منفی است. چون در این صورت مفاهیمی مثل تله معنایی نداشتند. بنابراین باید شکست معتبر را از شکست غیر معتبر ( Bull and Bear Traps ) های صعودی و نزولی تشخیص دهیم. هر معامله گری روشی برای این کار دارد. ممکن است از اندیکاتورهای خاصی استفاده کند و یا تکنیک های نموداری را به کار ببرد. ولی استفاده از حجم معاملات می تواند گزینه بسیار جذابی باشد.

در تصویر زیر مشاهده می کنید که سطوح حمایتی و مقاومتی داریم. گاهی اوقات قیمت آنها را می شکند اما مجددا برخلاف جهت شکست حرکت می کند و تریدرهایی که با این شکست ها وارد معامله شده اند را وارد زیان می کند.


چراFalse Breakout ؟ چون این فقط یک روی شکست هاست ولی شکست معتبری رخ نداده است یا همان شکست غلط است. در واقع تشخیص شکست های درست از غلط مشکل ترین بخش استراتژی معامله بر اساس شکست هاست.

اما چگونه از حجم معاملات برای تشخیص شکست های معتبر استفاده کنیم؟

اصل اساسی در این مبحث این است که حجم بالای معاملات در زمان شکست شدن یک سطح، نشان دهنده است که گروهی که قدرت را در دست دارد (حالا چه خریدار و چه فروشنده) با تمام توان وارد شده است و به تعبیری در جنگ نهایی برای عبور از سطح مورد نظر، پیروز بوده است.


بنابراین حجم های بزرگ و قدرتمند معاملات باید از حجم های کوچک و کم اهمیت تشخیص داده شده و در مواقع حساس بازار به کار گرفته شوند. بنابراین هنگامی که قصد معامله بر اساس یک بریک آوت را دارید ٬ حجم معاملات را در آن زمان بررسی کنید و ببینید که آیا نسبت به حجم معاملات در همین محدوده زمانی بیشتر بوده است یا خیر. درصورتی که اینگونه نباشد، باید در مورد صحبت شکست مورد نظرتان تردید کنید.

تصویر زیر بیانگر همه توضیحات بالاست:

در تصویر بالا مشاهده می کنید که شکست های غیر معتبر و شکست های معتبر نشان داده شده اند. در نیمه پایینی تصویر که حجم معاملات به تصویر کشیده شده است میبینیم که در زمانی که شکست های غیرمعتبر رخ میدهند.


حجم معاملات رشد زیادی نداشته است (نسبت به همان محدوده زمانی که در آن قرار دارد). این شکست ها غیر معتبر حتی نتوانستند کندل خود را نیز زیر حمایت یا بالای مقاومت مورد نظر ببندند. در تصویر بالا این شکست های غلط با استفاده از دایره های قرمز رنگ فیلتر شده اند.


اما نگاهی به دو شکست معتبری که در نیمه دوم تصویر داریم بیندازید. مشاهده می کنید که چقدر زیبا حجم معاملات به ما در تشخیص این شکست های معتبر کمک کرده است. این شکست های درست نیز با دایره های سبز رنگ نشان داده شده اند. بنابراین اگر شما یک معامله گر هستید و اساس استراتژی معاملاتی تان بر اساس شکست هاست، می توانید از حجم معاملات نیز در کنار سایر روش ها و اندیکاتورها استفاده کنید.

پرایس اکشن RTM چیست؟

پرایس اکشن RTM چیست؟

پرایس اکشن RTM یکی از انواع پرایس اکشن هاست که می تواند به تریدر یا معامله گر در جهت کسب سود بیشتر کمک بزرگی کند، سرمایه گذاران بزرگ بازار ارزهای دیجیتال ( کریپتوکارنسی - cryptocurrency) از روش پرایس اکشن به میزان زیادی برای معاملات خود استفاده می کنند، این روش بدون استفاده از هیچ اندیکاتوری و تنها با استفاده از فاکتور قیمت و گذشته مسیر کوین یا توکن مورد نظر صورت می گیرد، به همین خاطر این روش یکی از محبوب ترین روش های تحلیل است؛ توجه داشته باشید سبک های تکنیکال در تمامی بازارهای مالی موجود، مورد استفاده قرار می گیرد.

آشنایی با پرایس اکشن

انواع پرایس اکشن RTM

تحلیل در بازارهای مالی بر دو نوع تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال تمرکز دارد، تحلیل تکنیکال بر موضوعات، شناخت کندل و همچنین پیاده سازی استراتژی ها معاملاتی سروکار دارد. همچنین دیگر تحلیل بازار ارزهای دیجیتال یعنی تحلیل فاندامنتال با اخبارهای بازار سیگنال های خرید یا فروش را به معامله گران می دهد، قابل ذکر است که یکی از مهم ترین بخش های بلاک چین نیز تحلیل درون زنجیره ای است. پرایس اکشن یکی از تحلیل های تکنیکال است که با توجه به مهم ترین فاکتور خود یعنی قیمت، سیگنال های خرید یا فروش را به سرمایه گذاران می دهد، این تحلیل انواع مختلفی دارد که در جدول زیر آنها را مشاهده می کنید.

انواع پرایس اکشن های موجود در بازار ارزهای دیجیتال
پرایس اکشن مدل RTM
پرایس اکشن مدل ال بروکس
پرایس اکشن مدل Woods
پرایس اکشن مدل Lance

فلگ لیمیت مهم ترین بخش RTM

فلگ لیمیت مهم ترین بخش RTM

پرایس اکشن RTM مخفف اسم شخص خاصی نیست، برای مثال پرایس ال بروکس به احترام این شخص نام گذاری شده است اما RTM مخفف (Read The Market) است. معنی این سه کلمه این است که شما با این روش می توانید مارکت یا همان بازارهای مالی را بخوانید، جوابی که در نهایت شما با آموزش دیدن این سبک بدست می آورید این است که قیمت چه هدفی دارد؟ الان کجاست؟ از کجا آمده است و به کجا خواهد رفت؟ این ها تماما از دل فلگ ها و دقیق تر از آن، در دل اف ال هاست (FL)، چرا که سفارش های اصلی در این بخش از بازار بارگذاری می شوند. برای فهم راحت تر که چرا به این مناطق اف ال یا فلگ لیمیت می گویند بهتر است تنها چند دقیقه به تصویر بالا با دقت فراوان نگاه کنید، شاید تنها چیزی که برای خواندن ساختار مارکت نیاز داشته باشید همین باشد.

تمامی چارت پر شده است از این شکل، در ابتدا به دنبال یک منطقه ای باشید که درگیری بین خریدار و فروشنده شروع شده باشد، این همان بیس است که یکی از ساختار های بعد از دراپ یا رالی به وجود می آید، اتفاقی که می افتد این است که در این ناحیه بیس، یکی از خریدارها یا فروشندگان پیروز خواهند شد و قیمت به سمت شخصی میل پیدا می کند که برنده این نبرد باشد. می توان اینگونه برداشت کرد که این جایزه آن هاست اما باید گفت که قیمت قبل از حرکتش اعلام می کند که به کدام سمت خواهد رفت و این اعلام با اینگلف صورت می گیرد، اینگلف به معنای نفوذ بوده و با کندل اینگلف یا پوشاننده کاملا متفاوت است.

نفوذ به خارج از محدوده شما به این معنی است که دیگر چیزی جلوی راه قیمت را در آینده نخواهد گرفت، پس از این بیس یک رالی یا دراپ داریم که در عکس بالا چون این بازی را خریداران برده اند، رالی قیمت که همان POLE است هدیه به خریداران است، حال بعد از این پاداش، جنگی دوباره بین خریداران و فروشندگان رخ می دهد، به نظر شما جایزه این جنگ دوباره چیست؟ قطعا که همیشه هدف و جایزه این جدال میان این دو گروه یک حرکت شارپ و قوی است، این را می توان همان غنیمت جنگی دانست، لذا این جنگ دوباره نیز نقش همان بیس را بازی خواهد کرد؛ منطقه ای که در آن بالاخره پیروز می شوند نیز فلگ لیمیت یعنی محدوده پرچم نام دارد؛ تمام حرکت قیمت از قبل با اینگلف (ENG) به نمایش در می آید.

مباحث مهم پرایس اکشن RTM

شاید می توان گفت که بزرگترین مبحث مهم پرایس اکشن RTM فلگ لیمیت هاست، فلگ لیمیت ها ناحیه ای هستند که سفارش های مارکت میکر از آن جا شروع می شود، جایی که باید تصمیم گیری کنند حرکت قیمت نیز در حوالی این محدودهاست، نام این مناطق تصمیم گیری دیسیژن پوینت یا به اختصار DP است؛ اما برای فهم بیشتر باید گفت که پایه اول آموزش RTM این است که ابتدا از اف تی آر شروع کنید، چرا که بیس آر تی ام همان عرضه و تقاضاست، تنها این سبک پیشرفته شده است.

مقایسه پرایس اکشن مدل RTM با پرایس اکشن مدل Lance

مقایسه پرایس اکشن RTM با پرایس اکشن Lance

هنگامی که معامله‌ گران بازار با استفاده از اندیکاتورها و الگوهای کلاسیک تحلیل های خود را پیش می بردند و اکثر مواقع با ضرر از بازار مالی خارج می شدند، شخصی به نام ایف (If Myante) متوجه شد که موسسات و بانک‌ ها برای بدست آوردن پول معامله گران خرد (کوچک و کم سرمایه)، با دستکاری و ایجاد ترفندهایی بر روی نمودار پیشروی بازار سرمایه قصد فریب دادن این دسته از سرمایه گذاران را دارند. تصمیم گرفت تا یک آکادمی تاسیس کند و با بررسی دقیق نمودار تمام این فریب‌ها را کشف کند؛ تلاش چندین ساله وی برای کشف راز بازار و تحرکات قیمت سبک قدرتمندی از پرایس اکشن را بوجود آورد که نامش RTM است.

نوع دیگری از پرایس اکشن، پرایس اکشن ال بروکس است، به علت بهینه بودن این روش تکنیکال، ال بروکس توانسته است طرفداران زیادی را به سمت خود جذب کند.

ستاپ های ال بروکس یکی از کامل ترین در پرایس اکشن است.

جهت آشنایی با پرایس اکشن و تحلیل نمودارها می توانید دوره پرایس اکشن را تهیه کنید.

(لنس بگز) یکی از معامله گران حرفه ای بازار جهانی است، وی فعالیت اصلی خود را در بازار فارکس انجام می داد و در بازارهای دیگری همچون معاملات آتی نیز فعالیت می کرد. این معامله گر با نوشتن کتاب پرایس اکشن لنس بگز و ارائه دوره های آموزشی پرایس اکشن خود کمک بزرگی به معامله گران این بازارها کرده و افراد زیادی به روش او معاملات خود را انجام می‌دهند. آقای لنس بگز با ارائه این کتاب سعی کرده است تا تمامی مباحث مربوط به استراتژی پرایس اکشن را در آن ارائه دهد.

لنس بگز Lance Beggs معامله گر حرفه ای فوق العاده خوب و محترمی می باشد که درک خوبی از مباحث مهم پرایس اکشن از جمله: تجزیه و تحلیل تکنیکال، پرایس اکشن ساختار بازار، مدیریت ریسک و سرمایه، ترکیب مناطق با احتمال زیاد برای خرید و فروش و روانشناسی معامله گری را داشته و به همین کیفیت آن ها را به شاگردان خود و در محصولاتش ارائه می‌دهد.

ستاپ های معاملاتی پرایس اکشن Lance

ستاپ‌ های معاملاتی بازار ارزهای دیجیتال با شناسایی ضعف در حرکت فعلی قیمت به دست‌ می‌آید. فرصت‌های معاملاتی در محدوده سطوح حمایت و مقاومت در تایم فریم معاملاتی و تایم فریم بالاتر مشخص می‌شوند.

ستاپ های معاملاتی لنس بگز
ستاپ تست حمایت و مقاومت
ستاپ شکست ناموفق
ستاپ پولبک بعد از شکست
ستاپ پولبک ساده در روند
ستاپ پولبک پیچیده در روند

ستاپ تست حمایت و مقاومت (TST)

ستاپ تست حمایت و مقاومت (TST)

ستاپ حمایت و مقاومت در شرایطی ایجاد می شود که قیمت توانایی عبور از این دو محدوده را ندارد لذا زمانی که قیمت در عبور از این محدوده ها ناتوان باشد، این سطوح حفظ خواهند شد. احتمال موفقیت این معامله در شرایطی بالاتر است که قیمت به مقاومت های تایم فریم بالاتر واکنش نشان دهد.

ستاپ شکست ناموفق (BOF)

ستاپ شکست ناموفق (BOF)

همان طور که در تصویر بالا مشخص است، قیمت پس از رسیدن به محدوده حمایت و مقاومت به آن نفوذ کرده و از آن عبور کرده است اما قیمت، توانایی ادامه حرکت موفقیت آمیز خود را ندارد و مجدد به داخل محدوده باز می گردد. مفهوم این ستاپ این است که تریدرها یا معامله گران بازار ارزهای دیجیتال هنگام شکست قیمت وارد معامله شده اند، لذا بازار توانایی کافی برای ادامه مسیر را ندارد؛ عدم توانایی ادامه مسیر سبب می‌شود معامله‌ گران ذکر شده به دام بیوفتند و خروج آن‌ ها سبب فشار بیشتر در جهت مخالف شکست خواهد شد.

ستاپ پولبک بعد از شکست (BPB)

ستاپ پولبک بعد از شکست (BPB)

در این مدل، قیمت پس از عبور از محدوده حمایت و مقاومت، یک پولبک ضعیف را ایجاد می کند، این نشان دهنده ضعف در مسیر پولبک و قدرت حرکت در مسیر جدید است. نکته قابل توجه برای کاربران حوزه ارزهای دیجیتال، بررسی کردن حرکت مسیر است تا نشانه های ضعف را مشاهده کند.

در صورت مشاهده ضعف در پولبک بعد از شکست به دنبال ستاپ معاملاتی BPB باشید. برای ورود به معامله در هر یک از ستاپ‌ها می‌بایست نسبت مناسب ریسک به ریوارد و تریگر ورود خصوصا در محدوده قیمت‌های عمده‌‍ فروشی LWP فراهم باشد.

ستاپ پولبک ساده در روند (BP)

ستاپ پولبک ساده در روند (BP)

قابل توجه ترین و مهم ترین نکته تحلیل حرکات قیمتی در بازار ارزهای دیجیتال این است که بازار همواره در جهت قدرت و خلاف جهت ضعف حرکت می‌کند. معامله گران بزرگ از این پولبک‌ های ضعیف برای یافتن معامله‌ گرانی که به اشتباه در خلاف جهت روند وارد شده‌اند و خروج آن‌ها حرکت در مسیر روند اصلی را تقویت می‌کند، استفاده می‌کنند.

تحلیل کندل به کندل حرکات قیمت کمک می‌کند تا زمان پایان پولبک‌ ها را شناسایی کنیم. یکی از نواحی که احتمال اتمام پولبک‌ها را تقویت می‌کند، کف و سقف نوسان پیشین می‌باشد.

در شکل بالا توجه به کف و سقف نوسان‌ های پیشین که احتمال بیشتری برای اتمام پولبک‌ها را نمایان می‌کند، نشان داده شده است.

ستاپ پولبک پیچیده در روند (CPB)

ستاپ پولبک پیچیده در روند (CPB)

در این ستاپ ورود به معامله بعد از تحقق پولبک‌های پیچیده اتفاق می افتد چرا که این ستاپ متشکل از چندین نوسان و یا اصلاح زمانی و فرسایشی بوده است. با مشاهده ضعف در این اصلاح پیچیده می‌توان به دنبال ستاپ معاملاتی CPB‌ بود. وقوع PBهای ناموفق که تاکنون قیمت در جهت روند حرکت نکرده، می‌تواند سبب فرصت CPB شود.

ستاپ CPB فرصت‌های معاملاتی قوی‌تر، مطمئن‌تر و با سود بیشتری نسبت به ستاپ‌های PB ایجاد می‌نماید.

ستاپ های پرایس اکشن مدل RTM

ستاپ های پرایس اکشن مدل RTM
QM
Diamond
Can Can

QM در پرایس اکشن RTM

QM در پرایس اکشن RTM

یکی از قدرتمندترین الگوریتم ها در پرایس اکشن RTM، ستاپ QM است، این الگوریتم با عرضه و تقاضا سرمایه گذاران بازار ارزهای دیجیتال سروکار دارد. در این الگو QM روند صعودی ابتدا قیمت، یک قله ساخته و سپس یک کف می سازد. قیمت دوباره بالا رفته و قله بالاتری می سازد و مجدد برگشته و کفی پایین تر از قبل را می سازد. در این حالت محدوده بین دو قله زون QM ما خواهد بود؛ اما می توان این نقطه ورود را بهینه کنید. از نظر تحلیل تکنیکال، الگوی سر و شانه یک نمودار پیش‌ بینی‌ کننده است که معمولاً نشان ‌دهنده روند چرخشی است که در آن بازار از صعودی به نزولی یا بالعکس تغییر می‌ کند.

این الگو مدت هاست که به عنوان یک الگوی قابل اعتماد که معکوس روند را پیش بینی می کند، مورد استقبال قرار گرفته است. قبل از ادامه، مهم است که به خاطر داشته باشید که الگوی سر و شانه تقریباً هرگز کامل نیست، به این معنی که احتمالاً نوسانات قیمتی اندکی در بین شانه‌ ها و سر وجود خواهد داشت و شکل‌ گیری الگو به ندرت در ظاهر آن کاملاً شکل می‌گیرد. از سوی دیگر شناخت مفهوم ناحیه مقاومت و حمایت بسیار مهم است؛ اما باید گفت که الگوی QM همان الگوی تکنیکالی سر و شانه است، با این تفاوت که نقطه ورود و همچنین ریسک به ریوارد بهتری را به شما هدیه می دهد.

Diamond در پرایس اکشن RTM

Diamond در پرایس اکشن RTM

این الگو زمانی تشکیل می شود که الگو QM در نمودار چارت شکست خورده باشد. این الگو به الگو الماس نیز معروف است چرا که با وصل کردن قله (HH) به قله بالاتر یعنی قله (HHH) و سپس وصل کردن این خطوط به کف پایین تر (LL) یک الماس تشکیل می شود؛ الگو Diamond زمانی شکل می گیرد که fail ،QM شده باشد (قیمت آن را اینگلف کند)؛ در الگو الماس چهار اینگلف رخ می دهد و بدین ترتیب استاپ 4 دسته از تریدرهای اصلی بازار زده می شود و نقدینگی ایجاد می شود.

Can Can در پرایس اکشن RTM

Can Can در پرایس اکشن RTM

نواحی Can Can در روش پرایس اکشن RTM به زون هایی گفته می شود که انتظار واکنش های تند قیمت در آنجا زیاد است چرا که گره های اصلی قیمت در این زون ها دیده می شود؛ ابتدا قیمت یک DBD می سازد، که بیس آن یک Authentic zone است، این بیس یک زون عرضه است و شما به عنوان تریدر باید انتظار بازگشت قیمت را داشته باشید؛ لازم به ذکر است که برعکس این موضوع نیز صادق است.

استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو

استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو

یکی از بهترین استراتژی های معاملاتی که برای ارزیابی در بازار سرمایه گذاری استفاده می شود، استراتژی ایچیموکو می باشد که می تواند به کاربران سیگنال هایی با کیفیت های مختلف را ارائه دهد. با استراتژی ایچیموکو می توان ریسک ها و خطرات احتمالی در معاملات را به حداقل رساند و یا مهار کرد. از سیستم ایچیموکو برای نمودار سازی و تحلیل تکنیکال می توان به راحتی استفاده کرد. در این مقاله قصد داریم به بررسی استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو به عنوان یکی از بخش های ایچیموکو بپردازیم.

ابر کومو چیست؟

ابر کومو چیست؟

Ichimoku Clouds یا ابرهای ایچیموکو نوعی اندیکاتور حرکتی و روشی برای تحلیل تکنیکال می باشد که می تواند جهت احتمالی قیمت را در بازار ارزهای دیجیتال تشخیص و نمایش دهد. بنابراین معامله گران می توانند از آن برای تشخیص بهتر روند و بهترین زمان برای شروع و پایان معامله استفاده کنند. ابرهای ایچیموکو توسط یک روزنامه نگار ژاپنی به نام Goichi Hosada، در اواخر دهه ۱۹۳۰ ابداع شدند. استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو یکی از مواردی می باشد که برای معامله گران کاربردهای متعددی دارد.

اندیکاتور ابر کومو می تواند به معامله گران سطح دقیق تری از حمایت و مقاومت را ارائه دهد. نشان دادن مسیر صحیح به تریدرها، هدف اصلی طراحی سیستم ابر ایچیموکو می باشد. این اندیکاتور شامل 5 مولفه اصلی می باشد که می توانند علامت های تجاری قابل اتکا را به نمایش بگذارند. این 5 مولفه شامل خط تنکانسن (Tenkan-Sen)، خط کیجون سن (Kijun-Sen)، خط چیکواسپن (Chikou Span)، سنکواسپن A یا (Senkou Span A)، سنکواسپن B یا (Senkou Span B) می باشد که در استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو نقش مهمی دارند.

خط های ابر کومو

1- خط تنکانسن (Tenkan-Sen)

خط تنکانسن (Tenkan-Sen) یا خط تبدیل و یا برگشت، نقطه میانی 9 کندل آخر را نشان می دهد. خط تنکانسن از فرمول [(9 دوره بالا + 9 دوره کم) تقسیم بر 2] به دست می آید و ایچیموکو با این فرمول محاسبه می شود.

2- خط کیجون سن (Kijun-Sen)

از خط کیجون سن یا Base Line برای نمایش نقطه میانی 26 کندل آخر استفاده می شود که از طریق فرمول [(26 دوره بالا + 26 دوره کم) تقسیم به 2] به دست می آید.

3- خط چیکواسپن (Chikou Span)

خط چیکواسپن (Chikou Span) به تریدرها امکان مقایسه قیمت فعلی بازار را با قیمت‌ قبلی می دهد که در واقع مهم ترین کاری است که این خط انجام می دهد. این خط یا نمودار، خط تاخیری نیز نامیده می شود. از آن جایی که قیمت فعلی همیشه کندل عقب تر قرار دارد، خط چیکواسپن به خط تاخیری شهرت یافته است.

4- سنکواسپن A یا (Senkou Span A)

برای نمایش دو مرز ابر از سنکواسپن A (Senkou Span A) یا همان Leading Span A استفاده می شود که می تواند بین خط برگشت و خط بیس، نقطه میانی را مشخص کند. [(خط تبدیل + خط پایه) / 2] فرمول محاسبه این خط می باشد.

5- سنکواسپن B یا (Senkou Span B)

سنکواسپن B (Senkou Span B) یا Leading Span B برای نمایش مرزهای دوم ابر مورد استفاده قرار می گیرد. یعنی نشان دهنده نقطه وسط 52 کندل آخر می باشد. این خط با فرمول [(اوج 52 دوره + کمترین 52 دوره) / 2] به دست می آید.

نحوه استفاده از ابر ایچیکومو در تریدهای روزانه

نحوه استفاده از ابر کومو در تریدهای روزانه

ابر ایچیموکو و استراتژی زون به زون، یکی از بهترین روش ها برای ترید روزانه و سریع هستند. در این استراتژی، قیمت تمایل دارد به محض بسته شدن کندل داخل ابر ایچیموکو، از طرف دیگر ابر کومو بازدید کند. در ایچیکومو، سیگنال های فروش به صورت شهودی هستند. سیگنال خرید زمانی رویت می شود که از زیر ابر kumo، شمعی شکسته و در بالای دهانه Lead A بسته شود. کاربران زمانی می توانند سیگنال ها را مشاهده کنند که شمعدانی از بالای زیر ابر kumo شکسته و در زیر دهانه Lead A بسته شود.

استفاده از ابر ایچیموکو برای معاملات سوئینگ

در اندیکاتور ایچیموکو، ابر کومو یک عنصر اصلی است که پیش بینی 26 دوره آینده را به معامله گران ارائه می دهد و آنها می توانند برای سیگنال ترید چرخش قیمت در کومو از آن استفاده کنند، زیرا با بکارگیری Ichimoku Cloud، ترید سوئینگ به خوبی کار می کند.

چه زمانی چرخش کومو اتفاق می افتاد؟

در زمان برخورد Leading Span A و Leading Span B، چرخش کومو اتفاق می افتد. زمانی سیگنال برگشت صعودی رخ می دهد که Leading Span A از Leading Span B عبور کند. بنابراین برای سیگنال چرخش نزولی نیز برعکس این حالت رخ می دهد.

سیگنال‌های ترید ابرهای ایچیموکو

انواع مختلفی از سیگنال ها توسط ابرهای ایچیموکو تولید می شوند که می توان آن ها را به سیگنال‌های دنبال کننده ی روند و سیگنال‌های حرکت آنی تقسیم بندی کرد. بر طبق رابطه بین قیمت بازار، خط تبدیل (Tenken-Sen) و خط مبنا (معامله در جهت شکست سطوح Kijun-Sen)، سیگنال‌های حرکت آنی ایجاد می‌شوند. زمانی که قیمت بازار و خط تبدیل، هر دو و یا یکی از آنها در بالای خط مبنا حرکت کنند، سیگنال‌های حرکت آنی صعودی ایجاد می‌شوند. زمانی که قیمت بازار و خط مبنا هر دو و یا یکی از آنها در زیر خط مبنا حرکت کنند، سیگنال‌های حرکت آنی نزولی ایجاد می‌شوند. (برخورد بین خط مبنا و خط تبدیل به عنوان صلیب TK شناخته می‌شود.)

طبق رنگ ابر و موقعیت قیمت بازار در ارتباط با ابر، سیگنال‌های دنبال کننده ی روند، ایجاد می‌شوند. رنگ ابر تفاوت بین محدوده‌های مقدم A و B را انعکاس می دهد. زمانی احتمال بیشتری وجود دارد که یک روند صعودی باشد که همواره قیمت‌ها در بالای ابرهای ایچیموکو باشند. همچنین زمانی که حرکت قیمت‌ها معامله در جهت شکست سطوح در پایین ابرهای ایچیموکو صورت بگیرد این امکان وجود دارد که روند نزولی باشد. روند خنثی نیز معمولا زمانی که قیمت‌ها در داخل ابر به کناره‌ها حرکت می‌کنند، رخ می دهد.

استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو

استراتژی معاملاتی

مرحله اول: بر اساس ابر کومو لازم است که در بالای ابر، قیمت بسته شود. بنابراین معامله گران باید منتظر این فرآیند باشند که معامله در جهت شکست سطوح به عنوان یک سیگنال قوی و آغاز کننده روند صعودی جدید می باشد. هدف از ایجاد ابر این است که سطوح حمایتی و مقاومتی برجسته شوند. این سطوح چندین لایه دارند و فقط یک خط نمی باشد. هنگام رخ داد شکستگی در ابر و زیر ابر ایچیموکو، در بازار یک تغییر عمیق ایجاد شده است.

مرحله دوم: صبر کردن برای کراس اوور می باشد. باید بعد از قطع ابر توسط قیمت و بالاتر از ابر، کراس اوور رخ بدهد. خط تبدیل باید خط بیس را از پایین بشکند. لازم است که این دو مورد همزمان با هم رخ دهد تا بتوان به معامله وارد شد. برای یک استراتژی مووینگ اوریج نیز می توان از اندیکاتور ایچیموکو استفاده کرد. این اندیکاتور در عین حال که پیچیده است اما می تواند روش های ساده ای نیز ارائه کند.

مرحله سوم: خرید کندل بعدی بعد از کراس اوور می باشد. کاربران می توانند با استفاده از ایچیموکو هر زمان که قیمت بالاتر از ابر معامله قرار گرفت، برای انجام معامله خرید شروع به کار کنند. معامله گران می توانند پس از کراس اوور، خرید را در شروع کندل بعدی انجام دهند.

مرحله چهارم: قرار دادن حد ضرر در زیر کندل شکست ابر است که کاربران با قرار دادن حد ضرر در زیر کندل شکست ابر می توانند از ضرر در معامله جلوگیری کنند و به معامله در جهت اصلی وارد شوند. قرار گیری سطح سود، مورد بعدی ست که باید در این سیستم بررسی شود.

مرحله پنجم: قرار دادن حد سود در مکان کراس مجدد خطوط بیس و تبدیل است که برای رضایت داشتن از نتیجه معامله و کسب سود از آن باید به خارج شدن از معامله آن هم زمانی که خط تبدیل از زیر خط پایه عبور کند، توجه نمود. هم زمان با این کار، معامله گران می توانند منتظر شکسته شدن قیمت زیر شوند.

وضعیت قیمت و ابر کومو

- در صورتی که قیمت بالای ابر کومو باشد، روند صعودی است و ابر کومو نقش حمایت را دارد.

- در صورتی که قیمت پایین ابر کومو باشد، روند نزولی است و ابر کومو نقش مقاومت را دارد.

- قوی یا ضعیف بودن مقاومت یا حمایت ابر کومو به ضخامت ابر کومو بستگی دارد.

- در صورتی که قیمت در درون ابر کومو باشد نشان دهنده این است که روند خاصی وجود ندارد. (توصیه می شود که داخل ابر کومو معامله صورت نگیرد.)

- در صورتی که ابر کومو سبز (صعودی) باشد، روند صعودی و در صورتی که ابر کومو قرمز (نزولی) باشد، روند نزولی می باشد.

نمونه ای از نمودار استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو

نمودار استراتژی معاملاتی با استفاده از ابر کومو

در این مثال، ابر ایچیموکو ناحیه ای است که به رنگ نارنجی سایه می اندازد که نمایانگر ناحیه کلیدی حمایت و مقاومت است. نمودار نشان می دهد که ETF SPDR S&P 500 همچنان در یک روند صعودی باقی می ماند زیرا قیمت فعلی در بالای ابر معامله می شود. اگر قرار بود قیمت وارد فضای ابری شود، معامله گران منتظر تغییر احتمالی روند خواهند بود.

برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با اندیکاتورها، می توانید مقاله 10 مورد از بهترین اندیکاتورهای تشخیص روند را مطالعه کنید.

سطوح مقاومت و حمایت

برای شناسایی مناطق حمایت و مقاومت می توان از نمودار ابرهای ایچیموکو استفاده کرد. محدوده مقدم A معمولا در روندهای صعودی به عنوان یک خط حمایتی و در روندهای نزولی به عنوان یک خط مقاومت عمل می‌کند. کندل استیک‌ ها در هر دو مورد، معامله در جهت شکست سطوح تمایل دارند که نزدیک به محدوده مقدم A حرکت کنند، اما در صورتی که قیمت به داخل ابر حرکت کند، این امکان وجود دارد که محدوده مقدم B به عنوان خط حمایت یا خط مقاومت عمل کند. از آن جایی که هر دو محدوده‌های مقدم، پیش بینی ۲۶ دوره در آینده را انجام دهند، در پیش بینی مناطق حمایت و مقاومت احتمالی به تریدرها کمک می کنند.

قدرت سیگنال

قدرت سیگنال‌های ایجاد شده توسط ابر ایچیموکو، به این بستگی دارند که در هنگام اصلاح قیمت ارائه شده اند و یا در روند قدرتمندتر ارائه شده اند. در صورتی که یک سیگنال بخشی از یک روند واضح ‌تر و قوی‌ تر باشد، همیشه نسبت به سیگنال ارائه شده در مواقع اصلاح قیمتی، قدرت بیشتری دارد. یعنی در صورتی که یک سیگنال صعودی مطابق با یک روند صعودی اتفاق نیفتد، می تواند برای معامله گران گمراه کننده باشد. بنابراین زمان ایجاد سیگنال، شناسایی رنگ و موقعیت ابر اهمیت دارد. همچنین باید حجم ترید را نیز مد نظر قرار داد.

نکته بعدی این است که استفاده از ایچیموکو با تایم فریم‌ های کوتاه‌ تر ممکن است باعث ایجاد سیگنال‌های اشتباه شود. بنابراین برای دریافت سیگنال های معتبرتر باید به تایم فریم‌ های طولانی‌تری (نمودارهای روزانه، هفتگی و ماهیانه) توجه کرد. ترکیب ابرهای ایچیموکو با امواج الیوت، برای کسانی است که با امواج الیوت کار می‌کنند، استراتژی مناسبی محسوب می شود. اگر چه عملکرد ابرهای ایچیموکو برای یافتن نقطه خروج الیوت، چندان خوب نیستند ولی بهترین ابزار برای یافتن نقطه ورود در امواج الیوت می باشند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.