نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟


نسبت سورتینو (Sortino ratio) به عنوان دستورالعمل و پروتکل استاندارد PMPT معرفی شد تا جایگزین نسبت شارپ (Sharpe ratio) شود که در نظریه‌ی سبد سهام مدرن مورد استفاده قرار می‌گیرد. این نسبت به عنوان معیار بازدهی تعدیل‌شده با ریسک در نظر گرفته می‌شود و می‌تواند موجب بهبود توانایی رتبه‌بندی نتایج سرمایه‌گذاری شود.

رابطه بین ریسک و بازده

یکی از مهمترین درس های تاریخ بازار سرمایه این است که به طور متوسط برای پذیرش ریسک پاداش وجود دارد، این پاداش را صرف ریسک میگوییم.

رابطه بین ریسک و بازده

همچنین میدانیم که صرف ریسک در سرمایه گذاری هایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است. این اصل که کسب بازده بالاتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است بیانگر این حقیقت است که نمی توان ریسک نکرد و بازده به دست آورد و در مقابل نیز اگر سرمایه گذاری ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار بازده بالاتری داشته باشد .

اساس و پایه تصمیمات سرمایه گذاری رابطه ریسک و بازده است. در ارتباط با ریسک و بازده می توان گفت:

۱- میان ریسک و بازده یک رابطه خطی مثبت وجود دارد به نحوی که با افزایش ریسک، بازده مورد انتظار نیز افزایش می یابد .

۲- در دوره های زمانی بلند مدت، مانند دوره های ۱۱ ساله یا بیشتر ، رابطه تاریخی میان ریسک و بازده باید مثبت باشد .

۳ - در دوره های زمانی کوتاه مدت، مانند یک یا دو سال انتظار می رود رابطه ریسک و بازده همیشه مثبت باشد .با این حال رابطه ممکن است منفی و یا با شیبی به سمت پایین باشد.

منبع

لینک های مفید

ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارزمثال ۱: فرض کنید شما مقداری پول دارید و می‌خواهید با این پول سرمایه‌گذاری کنید. شما می‌توانید در پروژه‌های مختلفی سرمایه‌گذاری کنید که سودهای متفاوتی را نصیب شما می‌کند. این سود در حقیقت پاداش پولی است که شما به‌جای مصارف گوناگون در زمینه‌های دیگر سرمایه‌گذاری کرده‌اید. سرمایه‌گذاری شما ممکن است از نوعی باشد که حتماً سود در پی داشته باشد یا آنکه سرمایه‌گذاریتان به نحوی باشد که دریافت سود را تضمین نکند. به طور مثال وقتی شما پولتان را در بانک سرمایه‌گذاری می‌کنید، مطمئن هستید که در پایان دوره (ماهیانه یا سالیانه) درصد مشخصی سود دریافت می‌کنید؛ یعنی بانک تضمین می‌کند که درصد معینی از پول شما را در پایان دوره مورد قرارداد به عنوان سود به شما پرداخت نماید. بنابراین سرمایه‌گذاری شما مطمئن و بدون ریسک است. زیرا شما اطمینان دارید به سودی که بانک با شما قرارداد کرده‌است، می‌رسید. در حالت دیگر شما می‌توانید در حوزه دیگری نظیر بورس سرمایه‌گذاری کنید. در این حوزه شما این امکان را دارید که به سودی چند برابر سود بانک دست پیدا کنید اما نکته آن است که برای دریافت این سود ضمانتی وجود ندارد و گاهی ممکن است سرمایه‌گذاری شما با ضرر مواجه شود. بنابراین در مثال فوق، دو مفهوم دارای اهمیت است:

سود یا زیانی (بازده) که از سرمایه‌گذاری نصیبتان می‌شود.
وجود یا عدم وجود تضمین (ریسک) برای دریافت سود سرمایه‌گذاری.
مفاهیم بازده و ریسک همیشه در انجام سرمایه‌گذاری‌ها، مورد بررسی سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرد و نمی‌توان آنها را جدا از هم درنظر گرفت، زیرا تصمیم‌گیری برای یک سرمایه‌گذاری مطمئن، همیشه براساس ارتباطی که بین ریسک و بازده وجود دارد، انجام می شود.

بازده چیست؟ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارز

طبق آنچه در مثال ۱ گفته شد، بازده را می‌توان پاداشی تعریف کرد که سرمایه‌گذار به ازای سرمایه‌گذاری خود به دست می‌آورد.

بازده ممکن است “بازده مورد انتظار” یا “بازده واقعی” باشد.

بازده مورد انتظار (بازده پیش بینی شده) مقدار بازده‌ای است که سرمایه گذار انتظار دارد آن را در سرمایه‌گذاری کسب کند، یعنی پیش‌بینی می‌کند که احتمالاً در سرمایه‌گذاری مورد نظر خود به میزان مثلاً ۱۵% سود کند.

بازده واقعی مقدار عملی و حقیقی بازده‌ای است که سرمایه‌گذار به واسطه سرمایه‌گذاری خود در پایان مدت سرمایه‌گذاری به دست می‌آورد.

مثال ۲: آقای کریمی قصد دارد روی پروژه خاصی سرمایه‌گذاری کند. او انتظار دارد که این پروژه برای او ۴۰% بازدهی طی سال به همراه داشته باشد؛ ولی در انتهای سال متوجه می‌شود که به واسطه عوامل مختلف بازده او بسیار کمتر از مقدار مورد انتظار وی شده و بازده خالصی در حدود ۲۵% به دست آورده است. پس در این مثال بازده انتظاری (مورد انتظار) آقای کریمی ۴۰ درصد ولی بازده واقعی او ۲۵ درصد بوده است. این اختلاف ممکن است ناشی از عوامل متعددی در زمان محاسبه بازده مورد انتظار باشد. ممکن است آقای کریمی برخی مولفه‌های تاثیرگذار را در محاسبه بازده پروژه مورد نظر خود، لحاظ نکرده باشد و یا نسبت آن‌ها را با خطا در نظر گرفته است.
کنون که با مفهوم بازده آشنا شدید، لازم است به تعریف مفهوم مهم دیگر، یعنی ریسک بپردازیم.

ریسک همان احتمال اختلاف میان میزان بازده واقعی و بازده مورد انتظار است. بنابراین وقتی از ریسک یک دارایی صحبت می‌شود، تغییرات احتمالی بازده آن دارایی در آینده مورد نظر است.ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارز

بازده واقعی – بازده مورد انتظار = ریسک

غالب سرمایه‌گذاران بر این باور هستند که بازده واقعی کمتر از بازده مورد انتظار است. با افزایش ریسک در یک تصمیم‌گیری مالی، اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی بیشتر خواهد بود و با کاهش ریسک این اختلاف کاهش می‌یابد. ایجاد تعادل مناسب بین ریسک و بازده، مهم‌ترین تصمیم‌گیری مالی به شمار می‌آید.

در مثال دیگر شرایطی را در نظر بگیرید که شما در یک مسابقه شرکت کرده‌اید و ۱ میلیون تومان برنده شده‌اید؛ به شما پیشنهاد می‌شود که ۱ میلیون تومان را بگیرید و از قرعه‌کشی حذف شوید یا به‌جای دریافت ۱ میلیون تومان وارد قرعه‌کشی شود که دو احتمال زیر را در پی دارد:

۱- ۵۰ درصد احتمال دارد شما ۵ میلیون تومان در قرعه‌کشی برنده شوید.

۲- ۵۰ درصد احتمال دارد هیچ پولی در قرعه‌کشی نگیرید.

شما کدام پیشنهاد را انتخاب می‌کنید؟ این مثال ساده بیانگر آن است که هرچه شما بازده بالاتری را انتظار داشته باشید، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید.
انواع ریسک و عوامل ایجاد کننده ریسک
‌ ‌ ‌ ‌ ‌− ریسک نرخ ارز
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌− ریسک نوسان نرخ بهره
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ − ریسک بازار
‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ − ریسک تورمی
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌− ریسک نقدینگی
‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ − ریسک تجاری

نحوه محاسبه ریسک و بازده

سرمایه‌گذاران برای ورود به هر بازاری، به اطلاعات و دانش کافی برای موفقیت در آن بازارها نیاز دارند. عملکرد شرکت‌های بورسی در هنگام تصمیم‌گیری درباره معاملات سنجیده می‌شود و به‌طور هم زمان ریسک و بازده آن‌ها محاسبه می‌گردد. ریسک و بازده از مهمترین و تأثیرگذارترین فاکتورها در زمینه معامله‌گری است.

yTyywmzz7swUWcNgK2ir8eycZRacoOqyHvdJlwmY.jpg

ریسک چیست؟

ریسک در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد نظر و بازده واقعی در یک سرمایه‌گذاری گفته می‌شود؛ به عبارت دیگر زیان بالقوه قابل اندازه‌گیری یک سرمایه‌گذاری را ریسک می‌نامند. "وستون" و "بریگام" در تعریف ریسک یک دارایی می‌نویسند: ریسک یک دارایی عبارت است از تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی. بنابراین ریسک، احتمال تغییر بین بازده واقعی و بازده پیش‌بینی شده است. منظور از احتمال این است که اطمینانی به تغییرات نیست؛ تغییر اشاره به هرگونه کاهش یا افزایش در منافع را دارد، به این معنا که تغییر همیشه نامطلوب نیست.

کل ریسک را می‌توان به دو نوع تقسیم نمود:

ریسک سیستماتیک: ریسکی را می‌نامند که مربوط به کل بازار است. این ریسک را "ریسک غیرقابل حذف" و یا "ریسک بازار" نیز می‌نامند. این ریسک بر کل بازار و نه تنها یک سهم یا صنعت خاص تأثیر می‌گذارد.

ریسک غیرسیستماتیک: این ریسک یکی از انواع ریسک‌های سرمایه‌گذاری است و شرکت و یا صنعت خاصی را مورد بررسی قرار می‌دهد. ریسک غیرسیستماتیک را اصطلاحاً "ریسک مشخص" نیز می‌نامند. این گونه ریسک‌ها اغلب ریسک‌های درونی هستند و به مسائل شرکت مرتبط است؛ مواردی مانند ضعف مدیریت شرکت، عدم درست عمل کردن سهامداران و غیره.

طبق نظریه‌های ارائه شده در پرتفولیو، ریسک غیرسیستماتیک از بین می‌رود اما ریسک سیستماتیک همچنان پا برجاست. تغییر نرخ بهره، نرخ تورم، سیاست‌های پولی و مالی، شرایط سیاسی و غیره از منابع ریسک سیستماتیک می‌باشند. هر تغییر در عوامل ذکر شده بر روی شرایط کلی بازار تأثیر گذارند. تغییرات متغیرهای کلان اقتصادی از منابع اصلی ریسک سیستماتیک می‌باشد که می‌توان به ریسک نرخ بهره، ریسک تورم، ریسک کشور، ریسک بازار اشاره کرد.

رسیک غیر سیستماتیک + ریسک سیستماتیک = ریسک کل

از ضریب بتا، برای اندازه‌گیری ریسک سیستماتیک استفاده می‌شود.

بازده

به منفعتی که از یک سرمایه‌گذاری به دست می‌آید، بازده می‌گویند. سرمایه‌گذاری عبارتست از تخصیص منابع به دارایی‌های واقعی نظیر زمین و خانه و دارایی‌های مالی نظیر اوراق بهادار که میزان بازده آن متناسب با ریسک مورد انتظار باشد. بازده به معنای پاداشی است که سرمایه‌گذار از سرمایه‌گذاری خود به دست می‌آورد. بازده نرخ به تدریج پایین می‌آید و ارزش فعلی جریان‌های نقدی آتی با آن محاسبه می‌گردد.

بازده سهام از دو قسمت تشکیل می‌شود:

1) بازده جاری یا بازده ناشی از دریافت سود سهام
2) بازده ناشی از افزایش قیمت سهام

رابطه بین ریسک و بازده

ریسک و بازده تا یک نقطه با هم رابطه مستقیم دارند، چنانچه ریسک افزایش یابد بازده نیز افزایش پیدا می‌کند. اما با بالا رفتن ریسک از یک سطح مشخص بازده کاهش پیدا می‌کند، به نحوی که پس از گذشت از این نقطه هر چه ریسک را بالا ببریم، بازده افزایش پیدا نمی‌کند.

محاسبه ریسک

E9mXwkALNnTVXHPfqwbyyWlBavrggEVLtsSaDKxY.jpg

با توجه به تعریف ریسک می‌توان آن را با انحراف معیار محاسبه کرد:

O65Mx7ci6G6SFaBSA3LjZM2GZ1yDI3PamQgGthX1.jpg

که در آن با توجه به مفاهیم مالی:

σ: انحراف بازده واقعی یا ریسک
ri: بازده‌های واقعی
r: میانگین بازده‌ها
n: تعداد دوره‌ها

هرچه انحراف معیار نسبت به میانگین کوچکتر باشد؛ ریسک کمتر خواهد بود. ریسک را می‌توان در دو بعد زمانی محاسبه کرد:

ریسک فعلی: ریسک فعلی براساس اطلاعات تحقق یافته یک دارایی در طی سال‌هاي گذشته تاکنون محاسبه می‌گردد.

ریسک آتی: این نوع ریسک براساس اطلاعات حاصل از پیش‌بینی‌هاي آتی محاسبه می‌شود. چون اساس محاسبات، ارقام پیش‌بینی شده است، در این روش محاسبه باید توزیع احتمالات و روش محاسبه میانگین (امید ریاضی) را شناخت.

اندازه گیری ریسک به چه روش هایی انجام می شود؟

اندازه گیری ریسک

سرمایه گذاران به هنگام اخذ تصمیمات سرمایه گذاری به طور هم زمان ریسک و بازده حاصل از گزینه‌های مختلف را مد نظر قرار می دهند. ریسک و بازده اگر تنها ابعاد تأثیرگذار در زمینه تصمیمات سرمایه گذاری نباشد، بدون شک مهمترین آن‌ها به شمار می رود. در واقع آن چه که در دانش مالی از آن به عنوان رفتار عقلایی تعبیر می‌شود، چیزی جز توجه صرف به این دو بعد به هنگام تجزیه و تحلیل فرصت‌های سرمایه گذاری نیست. در ادبیات مالی و اقتصادی به وضوح عنوان می‌شود، فرد عاقل کسی است که به دنبال دستیابی به سطح معینی از بازده با تحمل حداقل ریسک ممکن است. به عبارتی دیگر، وی خواستار دستیابی به حداکثر بازده در سطح معینی از ریسک است. بنابراین، ریسک جزء جدانشدنی بازده است و نمی توان در مورد بازده سرمایه گذاری بدون توجه به ریسک مترتب بر آن صحبت کرد. به بیانی دیگر، ریسک صفت بازده است و نمی توان هیچ موصوفی را صرف نظر از صفتش تشریح کرد. همه سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار نیز با موضوع ریسک روبه رو هستند. بنابراین، اندازه گیری ریسک از مهم ترین مسائل نزد سرمایه گذاران می‌باشد.

ریسک چیست؟

ریسک در تعریف عام، احتمالی است که یک کنش یا کنش‌وری (یا بی کنشی) مشخص منجر به زیان یا بروندادها و پیامدهای ناخوشایند و ناخواسته گردد. تقریباً همه کوشش‌های بشری دربردارنده ی درجاتی از ریسک است، با این همه برخی از آن‌ها ریسک‌های بیشتری را به همراه دارند. در ادبیات مالی ریسک را می‌توان به صورت رویدادهای غیر منتظره که معمولاً به صورت تغییر در ارزش دارایی‌ها یا بدهی‌ها می ‌باشد، تعریف کرد. بنگاه‌ها در معرض انواع مختلف ریسک قرار دارند که به‌طور کلی می‌توان به دو دسته “ریسک‌های تجاری” و “ریسک‌های غیرتجاری” تقسیم کرد. فرهنگ وبستر ریسک را “در معرض خطر قرار گرفتن” تعریف کرده است. گالیتز ریسک را هر گونه نوسانات در هر نوع عایدی می‌­داند. تعریف مذکور این مطلب را روشن می­کند که تغییرات احتمالی آینده برای یک شاخص خاص چه مثبت و چه منفی ما را با ریسک مواجه می­‌سازد. بنابراین امکان دارد تغییرات ما را منتفع و یا متضرر سازد. گیلیب ریسک نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟ را چنین تعریف کرده است:

هر پدیده­‌ای که بتواند نتیجه حاصل از آنچه سرمایه­ گذار انتظار دارد را منحرف سازد ریسک نامیده می‌شود. اولین بار هری مارکویتز بر اساس تعاریف کمی ارائه شده، شاخص عددی برای ریسک معرفی کرد. وی ریسک را انحراف معیار چند دوره‌ای یک متغیر تعریف کرد. دیدگاه دیگری در خصوص ریسک وجود دارد که تنها به جنبه منفی نوسانات توجه دارد.

دو نوع مهم ریسک

دو نوع مهم ریسک

کل ریسک را می‌توان به دو دسته کلی ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم نمود ریسک غیر سیستماتیک ریسکی است که ناشی از خصوصیات خاص شرکت از جمله نوع محصول ساختار سرمایه سهامداران عمده و غیره می‌باشد. ریسک سیستماتیک ناشی از تحولات کلی بازار و اقتصاد بوده و تنها مختص به شرکت خاصی نمی‌باشد به دیگر بیان ریسک سیستماتیک در اثر حرکت‌های کلی بازار به وجود می‌آید. طبق نظریه ‌های پرتفولیو می‌توان ریسک غیر سیستماتیک را از میان برد ولیکن ریسک سیستماتیک همچنان باقی می‌ماند. شاخص بتا شاخصی برای اندازه‌گیری همنوایی حرکت یک شرکت با حرکت کل بازار یا شاخصی برای اندازه‌گیری ریسک سیستماتیک است. لذا به بیان دیگر می توان ریسک­های تجاری را ریسک­‌هایی دانست که یک بنگاه کاملا به آن‌ها واقف است و از آنها برای ایجاد مزیت رقابتی و ایجاد ارزش برای سهامدارن استفاده می‌کند. این ریسک­‌ها به بازار محصولات و خدماتی که بنگاه در آن‌ها فعالیت می­‌کند بستگی دارد و شامل نوآوری ­های تکنولوژیکی، طراحی خدمات و محصولات و بازاریابی آن‌ها می‌شود. فعالیت‌های تجاری یک بنگاه در معرض ریسک‌های کلان اقتصادی نیز قرار دارد. این ریسک­‌ها از چرخه­‌های اقتصادی و حتی سیاست‌­های پولی و مالی دولت نیز ناشی می‌شوند.

سایر انواع ریسک

از جمله سایر انواع ریسک های مهم می توان به ریسک مالی اشاره کرد:

ریسک‌­های مالی در حیطه ریسک­ های غیر تجاری قرار می‌گیرند. این ریسک­‌ها ناشی از تقبل زیان­‌های احتمالی در بازارهای مالی است. می‌­توان به منظور تمرکز بنگاه­‌ها بر اموری که در آن‌ها تسلط دارند، ریسک­‌های مالی را بهینه کرد. ریسک‌های اساسی موسسات مالی را می‌توان شامل ریسک بازار، اعتباری، نقدینگی و عملیاتی دانست. این ریسک­‌ها مهمترین عوامل توجیه کننده نوسانات بازده در موسسات مالی هستند که در زیر به اختصار توضیح داده می‌شود.

ریسک بازار، ریسک ناشی از حرکات یا نوسان‌های غیر منتظره قیمت­‌ها یا نرخ‌های بازار است. با این تعریف می­‌توان آن را از سایر انواع ریسک­‌ها مثل ریسک نقدینگی و عملیاتی تمایز داد. در عین حال، ریسک بازار را نمی‌توان به طور کامل از چنین ریسک ­هایی تفکیک نمود، چرا که گاهی اوقات آن ریسک‌­ها منشا ریسک بازارند. لایه­ های مختلفی از ریسک بازار وجود دارد. لایه­‌های مختلف ریسک بازار عبارت است از:

  • ریسک سهام: لایه ­ای از ریسک بازار است که به موقعیت‌های بازار سهام مربوط می‌شود.
  • ریسک نرخ ارز: ریسک‌های مربوط به موقعیت‌­های خارجی و نرخ‌های متفابل ارز است.
  • نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟
  • ریسک اوراق بهادار با درآمد ثابت: ریسک­‌هایی است به موقعیت ابزار با درآمد ثابت، مانند اوراق قرضه و ابزار حساس به نرخ بهره مانند تاخت نرخ بهره مربوط می‌شود.
  • ریسک کالا: ریسک‌هایی است که به موقعیت­‌های موسسه در ارتباط با کالاهایی همچون فرآورده‌های کشاورزی، انرژی، فلزات و مشابه این‌ها مربوط می ­گردد.

ریسک بازار به لحاظ کمی به دو صورت بیان می­‌شود. ریسک مطلق که با واحد پولی سنجیده می‌شود و ریسک نسبی که نسبت به شاخصی معین اندازه گیری می‌شود. صورت اول بر نوسان بازده کل تمرکز می­ کند و صورت دوم، ریسک را بر اساس خطای ردگیری یا انحراف از یک شاخص اندازه می ­گیرد. ارزش در معرض خطر مثالی برای ریسک مطلق و ضریب بتا نمونه ای از ریسک نسبی است.

این نوع ریسک زمانی تحقق می­یابد که طرف قرارداد نتواند به تعهدات خود عمل نماید. میزان ریسک اعتباری همان میزان مبلغی است که نکول شده است. ریسک اعتباری معمولا ناشی از یک رویداد اعتباری است بدین صورت که قبل از سررسید قرار داد در نتیجه یک اتفاق اعتباری توانایی طرف قرارداد در انجام تعهداتش دچار تغییر می‌شود. ریسک اعتباری اغلب در قراردادهای مربوط به اوراق قرضه، وام و اوراق مشتقه رخ می ­دهد. هر چقدر ارزش اولیه قرارداد اوراق مذکور کمتر باشد، ریسک اعتباری آن‌ها نیز کمتر خواهد بود.

این نوع ریسک دو صورت دارد، ریسک نقد شوندگی دارایی­‌ها و ریسک نقدینگی تامین وجوه. ریسک نقدشوندگی دارایی­‌ها که به نام ریسک نقدینگی بازار- محصول هم شناخته می‌شود، زمانی بروز می ­کند که معامله با قیمت رایج بازار قابل اجرا نباشد و علت آن ممکن است حجم یا اندازه موقعیت خرید یا فروش نسبت به معاملات عادی باشد. این ریسک در میان طبقات مختلف دارایی‌­ها و نیز در زمان‌های مختلف، بسته به شرایط بازار تغییر می­ کند. بعضی دارایی‌­ها مانند ارزهای اصلی یا اوراق قرضه خزانه، بازار پرعمق دارند و موقعیت‌­ها اغلب به راحتی، با نوسان کوچکی در قیمت نقد می‌شود. در سایر موارد، مانند قراردادهای مشتقه در بازارهای فرابورس یا اوراق بهادر بازارهای نوظهور، هر معامله ممکن است به سرعت قیمت‌ها را متاثر کند و صف خرید یا فروش پیدا شود.

البته این موضوع به حجم موقعیت هم بستگی دارد. ریسک نقدینگی تامین وجوه یا ریسک جریان نقدی به عدم توانایی در تامین وجوه برای پرداخت تعهدات برمی ­گردد. این وضعیت ممکن است موسسه را مجبور کند دارایی‌های خود را فورا به وجه نقد تبدیل کند و بدین ترتیب ضرر روی کاغذ به ضرر واقعی تبدیل می ­شود. این موضوع به ویژه در مورد سبد دارایی‌هایی که با وام تامین مالی شده­ است، به هنگام مواجهه با اخطار تادیه وثیقه از جانب طلبکاران، به معضل بدل می‌شود. ریسک جریان نقدی زمانی به ریسک نقدینگی بازار- محصول مرتبط می‌شود که سبد موسسه شامل دارایی­‌هایی با نقدشوندگی پایین باشد و موسسه ناچار باشد برای تامین تعهدات خود این دارایی ­ها را به قیمت پایین ­تر از قیمت عادلانه بازار به فروش رساند. بنابراین، اگر ذخیره وجه نقد کافی نباشد، ممکن است در شرایطی که ارزش بازار دارایی‌ها سقوط کرده است، الزام به پرداخت و ایفای تعهدات، موسسه را به نقد کردن اجباری سبد دارایی در قیمت‌های پایین آمده وادار نماید. این چرخه قبول ضرر که با دریافت اخطار تادیه وثیقه شدیدتر می‌شود، گاهی به مارپیچ مرگ تعبیر می ­گردد.

کمیته بازل، ریسک عملیاتی را ریسک زیان ناشی از فرآیندهای داخلی، افراد و سیستم­‌های غیردقیق (ناکافی) یا معیوب یا ریسک زیان ناشی از حوادث خارجی تعریف کرده است. ریسک‌های عملیاتی ممکن است به ریسک ­های اعتباری و بازار منجر شود. به طور نمونه، یک اشتباه عملیاتی در معامله مانند عدم انجام تسویه می ­تواند به طور همزمان ریسک اعتباری و بازار ایجاد کند، چراکه همانند نکول اعتباری، قیمت­‌های بازار را متاثر می­ سازد. قیمت­ گذاری مشتقه­‌های پیچیده هم مشکلات عملیاتی بالقوه­ ای ایجاد می­ کند. ریسک مدل از خطر اشتباه در مدل قیمت­ گذاری موقعیت­‌ها ناشی می‌شود. ریسک مدل بسیار بی سر و صداست و به همین دلیل شناسایی و ارزیابی آن چندان ساده نیست. برای مقابله با ریسک مدل، باید مدل ­ها را با استفاده از قیمت­‌های بازار یا قیمت‌های شبیه­ سازی شده، مورد ارزیابی مستقل قرار داد. بهترین راه مقابله با ریسک عملیاتی حصول اطمینان از اعتبار سیستم‌­ها و مدل­‌ها، تفکیک شفاف مسئولیت‌ها، اعمال کنترل­‌های داخلی قوی و پیاده­ سازی برنامه­‌های اقتضایی دوره ­ای است.

تاریخچه اندازه گیری ریسک

تلاش ها برای طراحی ابزار اندازه گیری ریسک از نیمه اول قرن بیستم آغاز شد. مکالی در سال ۱۹۸۳، دیرش را به عنوان سنجه ریسک معرفی کرد که ابزاری ساده و در عین حال کارآمد برای سنجش ریسک اوراق بهادار با درآمد ثابت است. ادامه بررسی‌های مکالی به شناسایی رابطه غیرخطی ارزش اوراق بهادار با درآمد ثابت و نرخ بهره بازار منتهی شد و معیار تحدب به عنوان شاخصی مکمل برای محاسبه ریسک این اوراق معرفی گردید. در سال ۱۹۵۲، مارکویتز با ارایه مدلی کمی جهت انتخاب سبد دارایی‌ها، برای اولین بار مقوله ریسک را در کنار بازده مدنظر قرار داد. وی انحراف معیار را به عنوان سنجه ریسک در نظر گرفت. شاگرد او ویلیام شارپ، شاخص بتا را برای اندازه گیری تغییرات نسبی ارزش هر سهم در قبال تغییرات نسبی ارزش بازار با معرفی خط مشخصات ارایه کرد. وی با طراحی مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، مدیریت علمی سبد دارایی را پایه گذاری نمود. بعد از دهه ۱۹۷۰ و افزایش روزافزون ریسک در جنبه‌های مختلف تصمیمات مالی، توجه مدیران بیش از پیش به اندازه گیری و مدیریت ریسک جلب شد.

در این دوران، کنترل ریسک به عنوان عاملی برای ایجاد ارزش بیشتر مورد توجه قرار گرفت و نرخ‌های بازدهی تعدیل شده بر اساس ریسک، ملاک ارزیابی قرار گرفت. برخی نظریه‌های قدیمی که به علت زمان بر بودن و پیچیدگی‌های محاسباتی کنار گذاشته شده بود، همزمان با پیدایش ابررایانه‌ها مجددا مطرح شد. ریسک نامطلوب از جمله این نظریه‌ها بود که قبلا توسط پیشگامان علم مالی مطرح شده بود و در سال ۱۹۹۶ جانی دوباره یافت و تحقیقات مفصلی در آن مورد انجام گرفت که چالش‌های آن هنوز ادامه دارد. در سال ۱۹۹۳، موسسه جی. پی. مورگان مدل ارزش در معرض خطر را معرفی کرد. این معیار که تمامی انواع ریسک را در یک عدد خلاصه می کرد، برای استفاده کنندگان بسیار جذاب به نظر آمد و هر روز به کاربردهای آن افزوده شد. به دنبال آن، روش‌های محاسباتی پیچیده ای همانند فرآیندهای تصادفی و شبیه سازی برای افزایش دقت مدل‌های این سنجه توسعه یافت. همچنین در جدول زیر مهم ترین ابزارهای ۷۰ سال گذشته برای مدیریت ریسک ارائه شده است:

ابزار مدیریت ریسک سال
دیرش اوراق قرضه ۱۹۳۸
مدل میانگین- واریانس مارکویتز ۱۹۵۲
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای ۱۹۶۳
مدل های چند عاملی ۱۹۶۶
مدل قیمت گذاری اختبار معامله بلک شولز ۱۹۷۳
دارایی های ریسک موزون برای بانک ها ۱۹۸۸
آزمون استرس ۱۹۹۲
ارزش در معرض ریسک ۱۹۹۳
ریسک متریکس ۱۹۹۴
کردیت متریکس ۱۹۹۷
مدیریت جامع ریسک بنگاه اقتصادی ۲۰۰۰

روش‌های اندازه‌ گیری ریسک

معیارهای اندازه گیری ریسک اولین بار با مطالعه شاخص‌های پراکندگی آماری تعیین شد و پس از آن سنجه های جدیدتری مانند دیرش، ضریب بتا و ارزش در معرض خطر توسعه یافت. ریسک عبارت است از احتمال نوسانات آتی نرخ بازدهی. شاخص‌های مختلفی برای تبیین نوسانات مورد استفاده قرار می‌گیرد که بعضی از مهم‌ترین آن‌ها بدین صورت هستند:

می‌توان گروه­ بندی ­ایی از سنجه­‌های ریسک ارایه داد که بر نحوه اندازه­ گیری ریسک استوار است:

این سنجه ­ها، پراکندگی یک متغیر را در اطراف میانگین و یا پارامتر تصادفی دیگر اندازه ­گیری می­کند. واریانس و انحراف معیار دو نمونه از این سنجه­‌ها هستند.

موضوع اندازه­ گیری این سنجه­‌ها تغییرات متغیر وابسته بر اثر تغییرات متغیر مستقل است. دیرش و ضریب بتا دو نمونه از این سنجه­‌هاست.

این سنجه­‌ها برعکس سنجه­های نوسان، تنها بر بخش مخرب ریسک تمرکز دارند و نوسانات زیر سطح میانگین و یا متغیر هدف را محاسبه می ­کنند. نیم ­واریانس، نیم­ بتا و ارزش در معرض خطر از این نوع سنجه‌­ها هستند. سنجه­‌های ریسک نامطلوب، به دو زیرگروه تقسیم شده است. این زیرگروه­‌ها شامل نیم­سنجه­‌های ریسک و سنجه­‌های ریسک مبتنی بر صدک است. ارزش در معرض خطر از دسته سنجه­‌های ریسک مبتنی بر صدک است. در بخش بعدی این مقاله به توضیح جزئیات بیشتری از سنجه های ریسک خواهیم پرداخت.

مدیریت سرمایه گذاری و ریسک چیست ؟

مدیریت سرمایه گذاری چیست؟

مدیریت سرمایه به صورت مدیریت حرفه‌ای انواع دارایی‌ها به منظور تحقق اهداف سرمایه‌گذار تعریف می‌شود.

مدیریت سرمایه امری کاملا شخصی است. با توجه به شخصیت، روحیات و اهداف شما می‌تواند متفاوت باشد.

سن شما، میزان سرمایه شما، تعیین اهداف و زمان رسیدن به اهدافی که برای خود مشخص می‌کنید، همگی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه نقش دارد.

استراتژی مناسب برای سرمایه‌گذاریِ هر فرد با دیگری متفاوت است. عواملی مثل میزان تحصیلات و سواد مالی، سن، میزان درآمد، میزان سرمایه اولیه، ریسک‌پذیری و… باعث پیدایش استراتژی‌های متفاوت سرمایه‌گذاری می‌شود.

ریسک چیست ؟

ریسک چیست؟

کلمه ریسک بیشتر افراد را به یاد خطر و ضرر می‌اندازد. اما ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت به دست می‌آید. وقتی شما ریسک می‌کنید، خطری را نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟ به‌جان می‌خرید، به امید آن‌که فرصتی به دست بیاورید. شما با توجه به میزان توانایی‌های فردی خود در کنار شناخت کامل از تهدیدهای احتمالی، می‌توانید از این فرصت‌ها استفاده کنید تا به اهداف خود برسید.

بیشتر روش‌های سرمایه‌گذاری با درصدی از ریسک همراه هستند. تنها سرمایه‌گذاری در دارایی‌هایی چون سپرده‌گذاری در بانک یا مواردی چون سرمایه‌گذاری در اوراق خزانه است که ریسک بسیار پایینی دارند.

این موارد (که می‌توان آن‌ها را سرمایه‌گذاری بدون ریسک نیز نامید) یک بازدهی مشخص، قطعی ولی محدود دارند.

فرآیند مدیریت سبد سهام

یکی از راه‌های کم کردن ریسک یک پرتفوی تنوع‌بخشی به آن است. تنوع‌بخشی با هدف کاهش ریسک پرتفوی تا حداقل مقدارِ ریسک و افزایش بازده پرتفوی تا بالاترین اندازه ممکن انجام می‌شود.

با تقسیم کردن مبلغ سرمایه‌گذاری در سهم‌های متنوع، می‌توان بخشی از ریسک پرتفوی را حذف کرد. برای انجام این کار بهتر است که سهم‌ها، از صنایع و گروه‌های متفاوت از هم انتخاب شوند تا اگر یک صنعتی دچار مشکل شد تنها بخش کوچکی از سبد سرمایه‌گذاری شما به‌خطر بیفتد.

نقل قولی معروف در رابطه با تنوع‌بخشی وجود دارد که بیان می‌کند: تمامی تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد قرار ندهید، تا در صورت افتادن سبد همه تخم مرغ‌هایتان از بین نروند.

نکته‌ی قابل توجه این است که شما با تنوع‌بخشی نمی‌توانید کل ریسک سبد خود را از بین ببرید، اما می‌توانید آن را کم کنید.

مدیریت سرمایه گذاری

ریسک کل

ریسک کل از دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تشکیل شده است.

ریسک غیرسیستماتیک منحصر به یک دارایی نظیر سهم یک شرکت است، که این ریسک با تنوع‌بخشی قابل کاهش است.

اما بخش دیگری از ریسک کل، ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار است، که به آن ریسک حذف‌نشدنی هم می‌گویند. این ریسک از طریق تنوع‌بخشی کاهش پیدا نمی‌کند.

انواع سرمایه گذاران بر مبنای میزان تحمل ریسک

سرمایه گذاران به سه دسته تقسیم می‌شوند:

1. سرمایه‌گذاران ریسک خنثی افرادی هستند که به میزان ریسک سرمایه‌گذاری توجهی نمی‌کنند و تنها به دنبال حداکثر کردن بازدهی خود هستند و میزان مطلوبیت آن‌ها توسط بازدهی سرمایه‌گذاری تعیین می‌شود.

2. تعدادی از سرمایه‌گذاران نسبت به سایرین ریسک‌پذیر‌تر هستند؛ در نتیجه می‌توانند نسبت به دیگران بهتر با این نوسانات کنار بیایند و آن را تحمل کنند.

3. سرمایه‌گذاران ریسک‌گریز هستند. این افراد بیشتر به سرمایه‌گذاری در مواردی که بازدهی مطمئن داشته‌ باشند علاقه‌مند هستند و از سرمایه‌گذاری در پروژه‌های پرریسک دوری می‌کنند. بیشتر این افراد به سپرده‌گذاری در بانک روی می‌آورند و معتقدند که سپرده‌گذاری در بانک نوعی سرمایه‌گذاری ایمن است.

خلاصه مقاله

در نهایت به سرمایه‌گذاران پیشنهاد می‌شود که ابتدا با توجه به شرایط خود، میزان ریسک‌پذیری، سواد مالی، سرمایه اولیه و درآمد، استراتژی خود را مشخص کنند و سپس یک سبد سرمایه‌گذاری مناسب تشکیل دهند.

این سهم‌ها می‌توانند با توجه به دیدگاه سرمایه‌گذار و اهداف آن‌ها متفاوت از هم باشند.

نظریه سبد سهام پست مدرن چیست؟ بازده منفی به عنوان معیار اندازه‌گیری ریسک

توضیح نظریه سبد سهام پست مدرن

توضیح نظریه سبد سهام پست مدرن

چیدمان سبد سهام چنان اهمیتی دارد که نظریه‌های زیادی برای آن مطرح شده‌اند. نظریه‌هایی که هر یک در پی کاهش ریسک و افزایش بازده بوده‌اند. هر یک از این نظریه‌ها به شیوه‌هایی مشخص عمل می‌کنند. به عنوان مثال نظریه سبد سهام پست مدرن روشی است که به منظور بهینه‌سازی پرتفوی از آن استفاده می‌شود و از ریسک نزولی بازده کمک می‌گیرد. این نظریه در مقابل نظریه‌ پورتفوی مدرن قرار دارد. هر دو نظریه جزئیات ارزش‌گذاری دارایی‌های پرخطر را در نظر می‌گیرند و در همین حال بر مزایای تنوع بخشیدن به سبد سهام نیز تمرکز دارند. اما نحوه‌ی تعریف ریسک و تاثیر آن بر بازده است که میان این دو نظریه تفاوت‌هایی را ایجاد می‌کند. در ادامه این مقاله از اخبار بورس بیشتر با این نظریه آشنا خواهیم شد.

فهرست مطالب با دسترسی سریع

نظریه سبد سهام پست مدرن چیست؟

آشنایی با نظریه سبد سهام پست مدرن

نظریه سبد سهام پست مدرن یا PMPT روشی برای بهینه‌سازی پورتفوی است که به جای استفاده از واریانس میانگین بازده سرمایه‌گذاری، از ریسک نزولی بازده استفاده می‌کند. واریانس میانگین فاکتوری است که در نظریه‌ سبد سهام مدرن (MPT) مورد استفاده قرار می‌گیرد. هر دو نظریه‌ی مذکور توضیح می‌دهند که دارایی‌های خطرناک چگونه باید ارزش‌گذاری شوند و سرمایه‌گذاران منطقی چطور باید به منظور بهینه‌سازی سبد سرمایه‌گذاری خود اقدام به متنوع کردن آن کنند. اما تفاوت میان این دو نظریه در هنگام تعریف ریسک و چگونگی تاثیر آن بر بازده موردانتظار مشخص می‌شود.

PMPT از انحراف معیار بازده‌های منفی به عنوان معیار ریسک استفاده می‌کند؛ در حالی که در نظریه سبد سهام مدرن انحراف معیار تمام بازده‌ها ملاک و معیار اندازه‌گیری ریسک است.

درک نظریه سبد سهام پست مدرن (PMPT)

در سال ۱۹۹۱ بود که دو طراح نرم‌افزار به نام‌های برایان رام (Brian M. Rom) و کاتلین فرگوسن (Kathleen Ferguson) به این نتیجه رسیدند که در نرم‌افزارهایی‌ که بر پایه‌ی نظریه سبد سهام مدرن طراحی شده‌اند، نواقص و محدودیت‌های قابل توجهی وجود دارد. در پی این مسئله آن‌ها بر آن شدند تا نرم‌افزارهای ایجاد پرتفوی را که در شرکت آن‌ها یعنی Sponsor-Software Systems Inc طراحی می‌شود، به گونه‌ای از سایر نرم‌افزارها متمایز کنند.

این نظریه از انحراف معیار بازده منفی به عنوان معیار ریسک استفاده می‌کند. این در حالی است که در نظریه سبد سهام مدرن انحراف معیار تمامی بازده‌ها در نظر گرفته می‌شود. اقتصاددانی به نام هری مارکوویتز (Harry Markowitz) در سال ۱۹۵۲ مفهوم MPT را ارائه کرد. او بعدها جایزه‌ی نوبل اقتصاد را بخاطر فعالیت‌هایش دریافت کرد. مارکوویتز به دنبال ایجاد یک چارچوب کمّی برای ریسک و بازده بود تا بر اساس آن بتوان در خصوص سرمایه گذاری تصمیم‌گیری کرد. پس از آن و برای چندین دهه نظریه‌ی MPT برای مدیران مالی هم‌چنان مکتب فکری اصلی و اولیه در مدیریت پورتفوی تلقی می‌شد.

دو طراح نرم‌افزار به نام‌های برایان رام و کاتلین فرگوسن در سال ۱۹۹۱ نظریه‌ سبد سهام پست مدرن را ارائه کردند. آن‌ها معتقد بودند در طراحی نرم‌افزار به کمک نظریه سبد سهام مدرن مشکلات و نواقصی وجود دارد و از این رو نظریه‌ی خود را ارائه کردند.

از نظر رام و فرگوسن نظریه سبد سهام مدرن دو محدودیت قابل توجه داشت. هر دو محدودیت به مفروضات این نظریه ربط دارد:

  • فرض اول این‌ است که بازده‌های سرمایه‌گذاری تمام پورتفوی‌ها و اوراق بهادار را می‌توان به کمک یک توزیع بیضوی مشترک هم‌چون توزیع نرمال به شکلی دقیق نشان داد.
  • فرض دوم به واریانس بازده‌های پورتفوی مربوط است که به عنوان یک معیار صحیح برای اندازه‌گیری ریسک سرمایه‌گذاری در نظر گرفته می‌شود.

بیشتر بخوانید

پس از آن رام و فرگوسن در یک مقاله که در سال ۱۹۹۳ در مجله‌ی مدیریت عملکرد (Journal of Performance Management) منتشر کردند، نظریه‌ی خود را تحت عنوان سبد سهام پست مدرن معرفی کردند. تکامل و گسترش این نظریه تا کنون نیز ادامه داشته است. چرا که دانشگاهیان و افراد آکادمیک در سراسر دنیا این نظریه‌ را آزمایش کرد‌ه‌اند. آن‌ها با انجام این آزمایش‌ها شایستگی و صلاحیت PMPT را مورد تایید قرار داده‌اند.

اجزای نظریه پورتفوی پست مدرن

تفاوت در ریسک بین این دو نظریه همان‌گونه که با انحراف استاندارد بازده اندازه‌گیری می‌شود مهم‌ترین مولفه در تشکیل سبد سهام است. در نظریه MPT با ریسک متقارن سروکار داریم. در نظریه‌ی PMPT ریسک به صورت نامتقارن در نظر گرفته می‌شود. نیمه انحراف از هدف که اغلب از آن به عنوان انحراف نزولی یاد می‌کنند، معیاری از ریسک نزولی است. این مولفه نشان‌گر مسئله‌ای است که سرمایه‌گذاران بیش از هر چیزی از آن می‌ترسند؛ یعنی وجود بازده منفی.

نسبت سورتینو نخستین مولفه‌ی جدیدی بود که رام و فرگوسن آن را در دستورالعمل نظریه سبد سهام پست مدرن ارائه کردند. این نسبت طراحی شده بود تا جایگزینی برای نسبت شارپ باشد. یعنی نسبتی که در نظریه‌ MPT به عنوان معیاری برای بازده تعدیل‌شده با ریسک در نظر گرفته می‌شود. نسبت سورتینو هم‌چنین با تکیه بر توانایی رتبه‌بندی‌اش منجر به بهبود نتایج سرمایه‌گذاری نیز شد.

دومین معیار تجزیه و تحلیل پورتفوی که در دستورالعمل PMPT معرفی شد، چولگی نوسان بود. این معیار نسبت درصد توزیع واریانس کل را از بازده بالاتر از میانگین به بازده کمتر از میانگین اندازه می‌گیرد.

نظریه MPT در مقابل PMPT

نظریه MPT بر ایجاد سبد سرمایه‌گذاری با دارایی‌هایی تمرکز دارد که با هم هم‌بستگی ندارند. یعنی اگر یکی از دارایی‌ها تاثیری منفی روی پورتفوی بگذارد، دارایی‌های دیگر لزوما نباید چنین رفتاری از خود نشان دهند. این همان نظریه‌ای است که در پشت استراتژی تنوع‌ بخشی به سبد سهام دیده می‌شود. به عنوان مثال فرض کنید سرمایه‌گذار سهامی در حوزه‌ی نفتی و فناوری در سبد خود داشته باشد. اگر مقررات دولت جدید اثری منفی بر سودآوری شرکت‌های نفتی بگذارد، سهام آن‌ها با افت ارزش مواجه خواهد شد. اما با این همه سهام حوزه‌ی فناوری تحت تاثیر این مقررات قرار نخواهد گرفت. سودهایی که از جانب سهام مربوط به عرصه‌ی فناوری نصیب سرمایه‌گذار می‌شود، زیان‌های سهام نفتی را جبران خواهد کرد. این همان عدم هم‌بستگی است.

نسبت سورتینو (Sortino ratio) به عنوان دستورالعمل و پروتکل استاندارد PMPT معرفی شد تا جایگزین نسبت شارپ (Sharpe ratio) شود که در نظریه‌ی سبد سهام مدرن مورد استفاده قرار می‌گیرد. این نسبت به عنوان معیار بازدهی تعدیل‌شده با ریسک در نظر گرفته می‌شود و می‌تواند موجب بهبود توانایی رتبه‌بندی نتایج سرمایه‌گذاری شود.

MPT‌ امروزه روشی اساسی و اصلی در ایجاد سبدهای سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود. در واقع مبنای سرمایه‌گذاری غیرفعال همین نظریه سبد سهام مدرن است. هرچند سرمایه‌گذاران زیادی هستند که به دنبال بازدهی بیش از سرمایه‌گذاری غیرفعال یا کاهش ریسک به شکلی قابل توجه هستند. این مسئله در قالب آلفا مطرح می‌شود. یعنی بازدهی که بازار را شکست می‌دهد. این همان ایده‌ای است که پورتفوهای فعال اغلب آن را مدنظر قرار می‌دهند. مدیران سرمایه‌گذری به ویژه صندوق‌های پوشش ریسک نیز اغلب چنین ایده‌ای را اجرا می‌کنند. درست در همین نقطه است که نظریه سبد سهام پست مدرن قدم به میدان می‌گذارد. جایی که مدیران پورتفوی به دنبال آن هستند تا بازده منفی را درک کنند و آن را در محاسبات مربوط به سبد خود بگنجانند.

سوالات متداول با پاسخ‌های کوتاه

نظریه‌ای است که بر اساس ریسک نزولی بازده طراحی شده است و به کمک آن می‌توان سبد سرمایه‌گذاری را به گونه‌ای ایجاد کرد که در سطح معینی از ریسک، بازدهی مطلوب داشته باشد.

دو طراح نرم‌افزار به نام‌های فرگوسن و رام در پی درک و دریافت ضعف‌های نظریه پورتفوی مدرن بر آن شدند تا با انجام تغییراتی هم‌چون استفاده از نسبت سورتینو به جای نسبت شارپ، این ضعف‌ها و محدودیت‌ها را پوشش دهند.

تفاوت این دو نظریه در نحوه‌ نگرش آن‌ها به ریسک است. در نظریه مدرن انحراف معیار تمام بازده‌ها در نظر گرفته می‌شود اما در نظریه پست مدرن انحراف معیار بازده‌های منفی به عنوان ملاک اندازه‌گیری ریسک تلقی می‌شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.