تحلیل بنیادی چیست؟ آموزش کامل تحلیل بنیادی
عمده سرمایهگذاران با استفاده از دو روش تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، بازار سرمایه را تحلیل میکنند. بررسیها نشان میدهد کسانی که در سرمایهگذاری بلندمدت بازدهی بالایی داشتهاند، همگی از تحلیل بنیادی استفاده کردهاند. اگرچه تحلیل بنیادی پیشنیازهای بیشتری لازم دارد و نسبت به دیگر تحلیلها دشوارتر است، اما میتواند سودآوری شرکتها را بهصورت دقیقتر برآورد کند و برای سرمایهگذاری مفید باشد .
از آنجا که انجام تحلیل بنیادی برای تمام شرکتها فرآیندی وقتگیر است و در زمینههای مختلف نیاز به تخصص دارد، تیمی از متخصصان در انیگما، تحلیل بنیادی تمامی شرکتها را انجام دادهاند و در اختیار سرمایهگذاران قرار داده شده است. همچنین در این مقاله تلاش شده با تحلیل بنیادی، انواع متدها و پیشنیازهای آن بیشتر آشنا شوید.
تحلیل بنیادی چیست؟ (Fundamental Analysis)
تحلیل بنیادی روشی است که در آن تحلیلگران ارزش ذاتی سهام را با بررسی عوامل مؤثر مانند اقتصاد، صنعت، وضعیت مالی و سودآوری شرکت، محصولات تولیدی و تأمینکنندگان، چشمانداز بازار و… بهدست میآورند. هریک از تحلیلگران درک متفاوتی از ارزش ذاتی یک سهم دارند و قیمت هر سهم در بورس همواره حول ارزش ذاتی خود نوسان میکند و در گذر زمان به آن میل خواهد کرد.
در نمودار زیر روند نوسانات قیمت یک سهم حول ارزش ذاتی آن نمایش داده شده است. اگر قیمت سهم در بورس از ارزش ذاتی محاسبهشده کمتر باشد (نقطه C)، احتمال افزایش قیمت سهم وجود دارد و آن سهم برای خرید مناسب است. در صورتی که قیمت سهم بیشتر از ارزش ذاتی آن باشد (نقطه A)، خرید آن سهم پیشنهاد نمیشود و بهتر است دارندگان آن، سهم خود را بفروشند. همچنین اگر قیمت در نزدیکی ارزش ذاتی باشد احتمالاً فرد با خرید یا فروش آن سود نمیکند (نقطه B). درنتیجه اگر تحلیلگر بنیادی دقت بالایی در تحلیل خود داشته باشد، برآورد بهتری از ارزش ذاتی سهام خواهد داشت و درنتیجه موفق عمل میکند.
نمودار ارزش ذاتی و قیمت سهام در بازار
رویکردهای تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی دو رویکرد بالا به پایین و رویکرد پایین به بالا وجود دارد. در رویکرد بالا به پایین که به آن نگاه کل به جز نیز گفته میشود، تحلیلگر ابتدا اقتصاد کلان جهان و عوامل موثر بر آن را تحلیل میکند. سپس اقتصاد ایران و مواردی مانند قیمت دلار، تصمیمات سیاسی که بر اقتصاد کشور تاثیرگذار است و بسیاری دیگر از موارد بررسی میشود. در مرحله بعد صنعتهای موجود در کشور مورد بررسی قرار میگیرند. در این مرحله صنعتی که با توجه به اقتصاد کلان و اقتصاد کشور از شرایط مطلوبتری برخوردار باشد، انتخاب میشود. پس از بررسی تمام موارد ذکر شده میتوان شرکتهای فعال در آن صنعت و جایگاه شرکت در زنجیره آن صنعت را مورد بررسی قرار داد و تحلیل کرد.
در رویکرد دوم این روند به طور عکس پیش میرود. به این صورت که ابتدا یک شرکت از نظر عملکرد و میزان سودآوری مورد بررسی قرار میگیرد، سپس صنعت آن شرکت و در نهایت اقتصاد داخلی و جهانی و تاثیرات آن بر صنعت و شرکت مورد نظر، بررسی میشود.
ارزشگذاری سهام در تحلیل بنیادی
تحلیلگران بنیادی براساس متدهای مختلف هر سهم را ارزشگذاری میکنند. برای آشنایی بیشتر با روشهای ارزشگذاری و کاراییشان میتوانید مقاله روشهای ارزشگذاری در تحلیل بنیادی و ویژگیهای آن» را بخوانید. بهطور خلاصه این روشها شامل موارد زیر هستند:
ارزشگذاری مبتنی بر داراییها
در این روش میتوان از طریق محاسبه ارزش دفتری سهام، ارزش جایگزینی و یا ارزش خالص داراییها (NAV) ارزش حدودی یک شرکت را برآورد کرد.
ارزشگذاری با استفاده از ضرایب
در ارزشگذاری به روش ضرایب با استفاده از برخی نسبتهای مالی نظیر نسبت قیمت به درآمد، قیمت به سود عملیاتی، قیمت به سود خالص و قیمت به ارزش دفتری ارزشگذاری میشود.
ارزشگذاری مبتنی بر تنزیل جریانهای وجوه نقد
در این متد، سهام در بازههای زمانی طولانی از روشهای FCFF ،FCFE و DDM ارزشگذاری میشوند.
ارزشگذاری مقایسهای
در این روش میتوان ارزش یک شرکت را با شرکت مشابه آن مقایسه کرد.تحلیل گر تکنیکال چیست؟
برای تحلیل بنیادی با هریک از متدهای بالا، باید وضعیت و شرایط مالی شرکت بررسی شود. برای این کار تحلیلگران باید با مفاهیم حسابداری، صورتهای مالی، فرایندهای تولید محصولات، زنجیره ارزش صنعت و.. آشنا باشند. در ادامه تلاش شده است تا طریقه دستیابی به اطلاعات ذکرشده، مطرح گردد.
حسابداری چیست؟
حسابداری شناسایی، اندازهگیری، ثبت و گزارش شفاف اطلاعات مالی بنگاههای اقتصادی است؛ بهگونهای که امکان قضاوت و تصمیمگیری آگاهانه برای تمامی استفادهکنندگان وجود داشته باشد. حسابداران با فراهم کردن اطلاعات لازم کمک میکنند مدیران و سهامداران نسبت به مسائل اقتصادی شرکت آگاه باشند و بتوانند با استفاده از این اطلاعات تصمیمات و سیاستهای مناسب را اتخاذ کنند. همچنین این اطلاعات به افرادی که میخواهند سرمایهگذاری کنند کمک میکند تا پیش از سرمایهگذاری از وضعیت مالی و عملکرد شرکتها مطلع شوند و طبق آن تصمیمگیری کنند.
- در حسابداری قانونی وجود دارد که به آن معادله اساسی حسابداری گفته میشود. درک این قانون بسیار ساده است و بیان میکند که در یک شرکت کل میزان داراییها با جمع بدهیها و حقوق صاحبان سهام برابر است.
بهطور مثال شخصی برای تأسیس و راهاندازی یک شرکت 200 میلیون تومان پول نیاز دارد، به این مبلغ کل دارایی شرکت گفته میشود. حال فرض کنید شخص خودش 150 میلیون تومان پول دارد و 50 میلیون تومان دیگر را از بانک وام دریافت میکند یا از شخص دیگری این مبلغ را قرض میگیرد. در اینجا بدهی شرکت 50 میلیون تومان و حقوق صاحبان سهام نیز 150 میلیون تومان است. طبق معادله اساسی حسابداری دارایی شرکت (200 میلیون تومان) با مجموع بدهی (50 میلیون تومان) و حقوق صاحبان سهام آن شرکت (150میلیون تومان) برابر است.
جزئیات اطلاعات مالی بنگاههای اقتصادی مانند سرمایه، بدهی و… بسیار گسترده هستند و توسط حسابداران ثبت میشوند. حسابداران این گزارشهای مالی را بهصورت جامع در قالب صورتهای مالی ارائه میدهند. شرکتهای بورسی موظفاند این اطلاعات را در سامانه جامع اطلاعات ناشران بورسی کدال (codal.ir) منتشر کنند تا همه بتوانند به آن دسترسی داشته باشند. همچنین این اطلاعات را در بسیاری از سایتهای دیگر نیز میتوان یافت.
صورتهای مالی اساسی کداماند؟
شرکتها فعالیتهای خود را در قالب دورههای مالی مختلف به صورت گزارشهای دورهای ارائه میدهند که به آن صورتهای مالی منتهی به دوره مورد گزارش گفته میشود. برای مثال صورتهای مالی سال مالی منتهی به 1399/12/30، صورتهای مالی میاندورهای 9 ماهه منتهی به 1399/09/30 و صورتهای مالی میاندورهای 6 ماهه منتهی به 1399/06/30 نمونههایی از صورتهای مالی شرکت فولاد مبارکه اصفهان هستند که در سامانه کدال منتشر شدهاند. صورتهای تحلیل گر تکنیکال چیست؟ مالی اساسی عبارتاند از:
ترازنامه
ترازنامه وضعیت و موقعیت مالی هر بنگاه را در انتهای دوره مالی نشان میدهد. به این معنی که شرکت چه داراییهایی دارد و این داراییها از چه محلی (بدهیها و سرمایه) تأمین شده است. ترازنامه بر اساس معادله اساسی حسابداری است و از دو ستون تشکیل شده است. در ستون سمت راست انواع داراییها و در ستون سمت چپ بدهیها و سرمایه صاحبان بنگاه آمده است. طبق معادله اساسی حسابداری این دو ستون همواره باید برابر باشند. در حقیقت ترازنامه در هر لحظه تصویری از تمام حسابهای مالی تجمیعشده شرکت را نمایش میدهد.
صورت سود و زیان
صورت سود و زیان عملکرد مالی شرکت را در یک دوره مالی نشان میدهد. در صورت مالی سود و زیان با استفاده از درآمدها و هزینهها سود شرکت محاسبه میشود. سود خالص برابر کلیه درآمدها منهای کلیه هزینههای شرکت در یک دوره مالی است. درآمد در اینجا شامل هرگونه درآمد نقدی و غیرنقدی حاصل از ارائه خدمات، فروش کالا و… است. همچنین هزینه یعنی تمام وجوه نقدی و غیرنقدی که برای مواردی مانند خرید مواد اولیه، حقوق کارکنان، مالیات و… پرداخت میشود.
همانطور که گفته شد در فرمول بالا تمام درآمدها و هزینههای نقدی و غیرنقدی مدنظر است. چون وجه نقد و گردش آن در بنگاههای اقتصادی اهمیت زیادی دارد باید صورت مالی دیگری نیز وجود داشته باشد.
صورت جریان وجوه نقدی
جریان وجوه نقدی یکی از صورتهای مالی است که پول نقد در حال جریان، یعنی دریافتها و پرداختهای نقدی را در پایان دوره مالی نشان میدهد. این وجوه نقد میتواند وجه نقد ناشی از فعالیتهای عملیاتی، سرمایهگذاریها و تأمین مالی باشد.
گزارش فعالیت هیئتمدیره چیست؟
گزارش فعالیت هیئتمدیره گزارشی است که سالیانه پس از پایان سال مالی شرکتها همراه با صورتهای مالی حسابرسی شده در سامانه کدال منتشر میشود. این گزارش از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و مواردی مانند اعضای هیئتمدیره، وضعیت عمومی شرکت، جایگاه شرکت در صنعت، فرصتها و تهدیدها، وضعیت درآمدی، چشمانداز شرکت و… در آن آمده است. از آنجا که آینده شرکت در سرمایهگذاری مهم است، افراد با مطالعه گزارش هیئتمدیره علاوه بر اطلاعاتی که از طریق صورتهای مالی به دست میآورند، درباره آینده شرکت و طرحها و برنامههای اقتصادی آن نیز مطلع میشوند.
فرض کنید شرکتی برای واردکردن برخی مواد اولیه موردنیاز خود به دلایلی مانند تحریم به مشکل برخورده باشد و تصمیم بگیرد با راهاندازی واحدی جدید، خود آن ماده خاص را تولید کند. اگر شرکت در طرح خود موفق عمل کند سود زیادی خواهد کرد. موضوعاتی مانند مثالی ذکر شده در گزارش هیئتمدیره مطرح میشود و افراد میتوانند با دید بهتری درباره سرمایهگذاری در آن شرکت تصمیم بگیرند.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی
از مهمترین مزایای تحلیل بنیادی میتوان به دقیق بودن آن اشاره کرد. همچنین تحلیل بنیادی برای سرمایهگذاریهای بلندمدت بسیار مناسب است. یکی دیگر از مزیتهای تحلیل بنیادی کاربرد خوب آن برای سرمایههای بالا است. بنابراین تحلیل بنیادی برای سرمایهگذارانی با سرمایه زیاد که به دنبال کسب سود در بلندمدت هستند، کاربرد زیادی دارد.
تحلیل بنیادی در کنار مزایای خود، دارای معایبی نیز میباشد که از این معایب میتوان به دشوار و زمانبر بودن آن اشاره کرد. همچنین همانطور که مطرح شد افراد برای انجام این تحلیل نیاز به اطلاعات مالی و حسابداری دارند. در تحلیل بنیادی باید عوامل زیادی مانند شرایط اقتصاد داخلی و بینالمللی، جایگاه شرکت در زنجیره صنعت، وضعیت مالی و سوددهی شرکتها و… بررسی شود. برخلاف تحلیل تکنیکال، بررسی تمام این موارد و انجام تحلیل بنیادی برای تمام شرکتها به تخصص و صرف زمان زیادی نیاز دارد و برای تمام افراد امکانپذیر نیست . میتوانید در مقالههای تحلیل تکنیکال چیست و معایب تحلیل تکنیکال با تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا شوید.
چرا باید از تحلیل بنیادی استفاده کرد؟
هنگامیکه سرمایهگذار سهمی را میخرد، مالک آن شرکت میشود. اگر ارزش شرکت و داراییهای آن افزایش یا کاهش داشته باشد، در ارزش سهام فرد نیز تأثیرگذار است. همچنین فرد به نسبت سهام خود از سود شرکت بهره میبرد یا از زیان آن ضرر خواهد کرد. پس داشتن اطلاعات دقیق و جامع از شرایط اقتصادی، سوددهی، برنامهها و… یک شرکت برای سرمایهگذاری بسیار مهم و تأثیرگذار است. تحلیل بنیادی، تحلیلی است که همه این اطلاعات مهم را بررسی کرده و با توجه به آن قیمت سهم را محاسبه میکند.
انیگما با تیمی از متخصصان، تحلیل بنیادی تمامی شرکتها را انجام داده و در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد. سرمایهگذاران میتوانند با دسترسی به این اطلاعات و سرمایهگذاری مناسب، سود زیادی کسب کنند.
برای کسب اطلاعات بیشتر و ارتباط با تحلیلگران انیگما اطلاعات خود را در قسمت نظرات وارد کنید.
آموزش مبانی بورس؛ اصول تحلیل تکنیکال یا فنی
یکی دیگر از روشهای مرسوم برای تحلیل بازار سهام تحلیل تکنیکال است. در این تحلیل نیازی به بررسی جزءبهجزء صورتهای مالی یا بررسی وضعیت صنعت نیست. در این مقاله به آموزش مبانی تحلیل تکنیکال و چگونگی استفاده از آن میپردازیم.
همانطور که میدانیم ما در بازار سهام دو نوع رویکرد برای تجزیه و تحلیل سهام دراختیار داریم. رویکرد اول تجزیه و تحلیل بنیادین است و دیگری تجزیه و تحلیل تکنیکال. تحلیل بنیادین بسیار سخت و زمانبر است از این رو بسیاری از افراد تازهکار و کسانی که مطالعاتی در زمینه مالی ندارند، نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. از این رو اکثر تحلیلگران به سمت استفاده از ابزارهای تکنیکال سوق پیدا میکنند. این نوع تجزیه و تحلیل نیازی به داشتن دانش وسیعی در مورد بنیاد سهم یا مواردی از این قبیل ندارد بلکه در این روش تنها میتوان با دنبال کردن روند قیمت آینده سهم را پیشبینی کرد. در ادامه با ما همراه باشید تا کمی با مبانی تجزیه و تحلیل تکنیکال آشنا شوید.
اصول تحلیل تکنیکال
یک تحلیلگر تکنیکال باید به سه اصل مهم در این حوزه اعتقاد راسخ داشته باشد: ۱- عملکرد بازار در قیمتها لحاظ میشود، ۲- قیمتها باتوجهبه روند حرکت میکنند و ۳- تاریخ تکرار میشود.
عملکرد بازار در قیمتها لحاظ میشود
تا زمانیکه به درک درستی از این جمله نداشته باشید نمیتوانید یک تحلیلگر تکنیکال باشید. درواقع عملکرد بازار، سنگ بنای تحلیل تکنیکال است و هرچیزی اعم از جغرافیا، وضعیت صنعت، عملکرد شرکت، موضوعات روانشناختی و. در نهایت در قیمتهای موجود در بازار منعکس میشود. اگرچه این اصل تنها یک فرضیه است، اما تلاشهای زیادی برای نشان دادن خلاف آن صورت گرفته که هرگز نتیجهای در پی نداشته است.
قیمتها باتوجهبه روند حرکت میکنند
دانستن مفهوم روند نکتهای حیاتی است. منظور از روند، حرکت کلی سهم و جهت حرکت آن است. یک سهم میتواند در یک روز سقوط زیادی داشته باشد، اما همچنان روند آن صعودی باشد. روندها به ما میگویند که در مجموع باید منتظر چه نوع حرکتی در سهم باشیم.
تاریخ دوباره تکرار میشود
بخش عمدهای از تحلیل تکنیکال مربوط به مطالعه رفتار انسان است. انسانهای مختلف در شرایط یکسان واکنشهای تقریبا یکسانی از خود بروز میدهند. در تحلیل تکنیکال فرض بر این است که میتوان با مطالعه رفتارهای گذشته انسان، رفتارهای آینده آنها را نیز پیشبینی کرد یا اینکه آینده، تکرار گذشته است.
مفاهیم بنیادی روند
بهمعنای کلی، روند برابر با جهت حرکت قیمت در بازار است. اما ما نیاز به تعریف دقیقتری داریم. اول از همه، بازارها بهطور کلی در یک خط مستقیم از یک جهت حرکت نمیکنند. حرکت بازار بهصورت نوسانی یا زیگزاگی است. این زیگزاگها شامل قلهها و درههای کاملا آشکار هستند. جهت این قلهها و درهها روند بازار را نشان میدهد. بهعنوان مثال در روند صعود درهها بالاتر از درههای قبلی و قلهها نیز بالاتر از قلههای قبلی قرار میگیرند همینطور در روند نزولی درهها پایینتر از درههای قبلی و قلهها نیز پایینتر از قلههای قبلی قرار دارند. همچنین روندها میتوانند خنثی نیز باشند درواقع در بهترین حالت، یک سوم زمان بازار در حالت خنثی یا بیروند میگذرد.
حمایت و مقاومت
گفته شد که در روندها، قلهها و درههای زیادی وجود دارد اما دلیل ایجاد این قلهها و درهها چیست؟ در اینجا مفاهیمی بهعنوان حمایت و مقاومت مطرح میشود. هنگامی سهم در حال کاهش قیمت است، این کاهش قیمت تا بدانجا ادامه پیدا میکند تا به نقطهای برسیم که جذابیت خرید برای خریدار افزایش پیدا کنید. در این نقطه خریداران افزایش پیدا کرده و قدرت آنها به قدرت فروشندگان غلبه میکند و جهت حرکت سهم از نزولی به صعودی تغییر میکند. در این نقطه که به آن نقطه حمایتی گفته میشود یک دره بوجود میآید. همچنین در جهت عکس هنگامی که سهم در حال افزایش قیمت است، قیمت به جایی میرسد که دیگر جذابیتی برای خریداران ندارد و از طرفی فروشندگان نیز به این نتیجه میرسند که افزایش قیمت از این سطح به بعد دیگر معقول نیست پس اقدام به فروش میکنند. درنتیجه جهت حرکت قیمت از صعود به نزولی تغییر میکند. در این نقطه که به آن نقطه مقاومتی گفته میشود یک قله بوجود میآید.
مجموعه مقالات آموزشی بازار سرمایه
معکوس شدن نقش حمایت و مقاومت
بسیار پیش میآید که روند قیمت میتواند یک مقاومت سنگین را بشکند و از آن عبور کند و بعدها آن مقاومت برای سهم نقش حمایتی را بازی میکند. بهعنوان مثال قیمت سهمی چند بار با برخورد به سطح ۱۰۰۰ تومان سقوط میکند و نمیتواند این سطح را رد کند، چرا که فروشندگان تصور میکنند ارزش سهم نمیتواند بیش از این مقدار باشد. اما پس از آنکه این سطح را شکست و به بالاتر از آن حرکت کرد، هنگامی که دوباره سهم میخواهد به زیر ۱۰۰۰ تومان حرکت کند توسط خریداران حمایت شده و به بالای ۱۰۰۰ تومان رانده میشود. برای مشخص شدن دلیل این اتفاق باید به روانشناسی حمایت و مقاومت رجوع کنیم.
روانشناسی حمایت و مقاومت
برای شروع بحث بهتر است شرکتکنندگان در بازار را به سه گروه تقسیمبندی کنیم: خریداران، فروشندگان و کسانی که تصمیم نمیگیرند. خریداران کسانی هستند که قبلا چیزهایی خریدهاند، فروشندگان کسانی هستند که خود را به فروش متعهد کردهاند و کسانی هم که تصمیم نگرفتهاند نمیدانند بفروشند یا بخرند.
هنگامی که سهم از عدد ۱۰۰۰ تومان فراتر میرود خریدارانی که در این عدد خرید کردهاند ناراحتاند که چرا بیشتر نخریدهاند، پس اگر بازار دوباره به همان سطح بازگردد باز هم خرید خواهند کرد. فروشندگان نیز از اینکه سهم را در قیمتی پایینتر فروختهاند ناراحتاند پس احتمالا در فرصت خرید بعدی در سهم ۱۰۰۰ تومان اقدام به خرید میکنند و دسته سوم نیز وقتی میبینند قیمتها بالاتر از سطح ۱۰۰۰ تومان رفته است، تلاش میکنند در اولین فرصت اقدام به خرید کنند، میبینید که هر سه گروه میخواهند در سطح ۱۰۰۰ تومان خرید انجام دهند و این گونه است که یک سطح مقاومت به حمایت تبدیل میشود. البته باید توجه داشت که همواره یک حمایت به مقاومت یا مقاومت به حمایت تبدیل نمیشود و باید فاکتورهای زیادی مانند درجه نفوذ و حجم معاملات را در نظر گرفت.
اهمیت قیمتهای رند
قیمتها در هنگام رسیدن به یک عدد یا میانگین رند تمایل دارند جهت صعودی یا نزولی خود را تغییر دهند. دلیل این امر بسیار ساده است چراکه خریداران و فروشندگان تمایل دارند خرید و فروش خود را روی اعداد رند قرار بدهند. بهعنوان مثال در بازار طلای جهانی در سال ۱۹۸۲ طلا تا ۳۰۰ دلار کاهش یافت سپس در سال ۱۹۸۳ تا ۵۰۰ دلار افزایش پیدا کرد و سپس تا ۴۰۰ دلار کاهش یافت، در سال ۱۹۸۷ دوباره تا ۵۰۰ دلار افزایش پیدا کرد. اگرچه در بازارهای جهانی دیگر بسیار کمتر شاهد چنین رویکردی هستیم چرا که امروزه در بازارهای جهانی با استفاده از الگوریتمهای پیچیده ریاضی و یارانههای پیشرفته، خرید و فروش در قیمتهای دقیقتری صورت میگیرد تا بیشترین سودآوری را داشته باشد اما در بازار بورس ایران ازآنجاکه همچنان مبالغ خرید و فروش بهصورت دستی وارد میشود شاهد ایجاد قلهها و درهها در اعداد رند هستیم.
نکته حائز اهمیت این است که هیچگاه نباید دستور خرید یا فروش را در این اعداد قرار داد. هنگامی که میخواهید خرید کنید بهتر است کمی بالاتر از اعداد رند و هنگام فروش بهتر پایینتر از اعداد رند دستور خرید قرار دهید.
الگوهای قیمت
همانطور که گفته شد در تحلیل تکنیکال ما معتقدیم که نمودار از الگوهای از پیش تعیین شدهای پیروی میکند. این الگوها به دو الگوی برگشتی و ادامهدار تقسیم میشود. همانطور که از اسم آنها پیدا است، الگوی برگشتی الگویی است که در صورت وقوع منجر به معکوس شدن روند قیمت میشود و الگوی ادامهدار الگویی است که در صورت وقوع، روند فعلی را حفظ کرده و ادامه میدهد.
از جمله الگوهای برگشتی میتوان به الگوی سروشانه، الگوی کفها و سقفهای سهقلو، کفها و سقفهای دوقلو، الگوی نعلبکی و اسپایک و. همچنین در مورد الگوهای ادامهدار میتوان به الگوهای مثلثی (مثلث کاهشی، مثلث متقارن و. )، الگوهای پرچم، الگوهای کنج، مستطیل و. اشاره کرد. نکته ای که باید در الگوهای قیمتی توجه کرد حجم معاملات و هدف قیمت است.
میانگین متحرک
یکی از متنوعترین و گستردهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده از میانگین متحرک است. به جرات میتوان گفت این ابزار اساسیترین ابزار برای اکثر تحلیلگران تکنیکال در جهان است. هرچه دوره زمانی کوتاهتر باشد، حساسیت میانگین متحرک نسبت به قیمت بیشتر میشود بهعنوان مثال میانگین متحرک ۱۰ روزه نسبت به میانگین متحرک ۲۰۰ روزه حساسیت بسیار بیشتری نسبت به تغییرات قیمتی از خود نشان میدهد.
انواع میانگین متحرک
میانگین متحرک ساده
این نوع از میانگین متحرک توسط اکثر تحلیلگران استفاده میشود. اما عدهای سودمندی آن را زیر سؤال میبرند اول به آن خاطر که دامنه تحت پوشش آن بسیار محدود است (بهعنوان مثال در میانگین متحرک ۱۰ روزه تنها ۱۰ روز اخیر مورد بررسی قرار میگیرد) و انتقاد دوم این است که میانگین متحرک ساده به تمام روزها وزن یکسان میدهد درحالیکه باید روزهای اخیر وزن بالاتری داشته باشند.
میانگین متحرک خطی وزنی
برای اصلاح مشکل وزن، برخی از تحلیلگران از میانگین متحرک وزنی خطی استفاده میکنند. در این محاسبه، قیمت نهایی روز دهم (در صورتی که میانگین ۱۰ روزه باشد) با ۱۰ ضرب میشود، روز نهم در ۹، روز هشتم در ۸ و غیره. به این ترتیب وزن بیشتری به قیمتّای اخیر داده میشود. سپس عدد بدست آمده بر مجموع ضرایب تقسیم میشود. بااینحال میانگین وزنی خطی هنوز جوابی برای اینکه میانگین متحرک محدودیت زمانی دارد ارائه نمیدهد.
میانگین متحرک نمایی
این نوع میانگین هر دو مشکل را برطرف کرده است. در محاسبه این میانگین، اگرچه وزن بیشتری به دادههای اخیر داده میشود اما درعینحال تمام دادههای گذشته در آن لحاظ میشود.
استفاده از میانگین متحرک
استفاده از دو میانگین متحرک برای دریافت اخطار
به این روش، روش متقاطع گفته میشود. در این روش دو میانگین متحرک که یکی بازه زمانی کوتاه و دیگری بلند دارد را رسم میکنیم. (میانگینهای متحرک محبوب ۵ و ۲۰ روزه و ۱۰ و ۵۰ روزه است) هنگامی که میانگین متحرک کوتاهتر، میانگین متحرک بلندتر را به سمت بالا شکست اخطار خرید و زمانیکه به سمت پایین شکست اخطار فروش دریافت میکنیم.
استفاده از سه میانگین متحرک
در این روش از سه میانگین متحرک (معمولا ۴-۹-۱۸ روزه) استفاده میکنیم تا روند حرکت قیمت را دریابیم. این مفهوم اولینبار توسط آر.سی.آلن در سال ۱۹۷۴ در کتاب «چگونه میتوان از کالاها ثروت ساخت» آورده شده. هنگامی که این سه میانگین متحرک به ترتیب قرار گرفتند، یعنی بالاترین تراز میانگین ۴ روزه سپس ۹ روزه و پایینترین تراز، میانگین متحرک ۱۸ روزه بود، در اینجا سیگنال خرید میگیریم و زمانیکه ترتیب معکوس شد سیگنال فروش میگیریم.
اوسیلاتورها یا نوساننماها
همانطور که گفته شد بازار همواره دارای روند نیست و زمانهایی وجود دارد که بازار در حال نوسان کردن و اصطلاحا بدون روند است. اوسیلاتورها ابزاری به دست میدهند که میتوان با استفاده از آن از دورههای نوسانی قیمت نیز سود کسب کرد. البته ارزش نوساننماها محدود به دورههای بدون روند نیست، نوساننماها در رابطه با نمودارهای قیمت در طی مراحلی، با آگاه کردن معاملهگر نسبت به اخطارها و نقاط هیجانانگیز کوتاهمدت در بازار، که معمولا بهعنوان از شرایط خارج از بورس شناخته میشود، تبدیل به یک واحد بسیار باارزش میشود. همچنین نوساننماها میتوانند پیش از اینکه این وضعیتها در قیمت مشاهده شوند، به معاملهگر در مورد پایان روند هشدار دهند.
انواع اوسیلاتورها
اوسیلاتورها انواع مختلفی دارد و هرروز نیز اوسیلاتورهای بیشتری توسط توسعهدهندگان اضافه میشوند. در اینجا به چند اوسیلاتور مهم در بازار اشاره میکنیم:
اوسیلاتور CCI
این اوسیلاتور قیمت فعلی را با میانگین متحرک ۲۰ روزه مقایسه میکند و عددی مابین ۱۰۰+ تا ۱۰۰- به ما ارائه میدهد. هرگاه شاخص این اوسیلاتور از این محدوده فراتر رفت به ما اخطار میدهد که امکان دارد روند معکوس شود.
اندیکاتور RSI
این اندیکاتور به ما عددی مابین ۰ تا ۱۰۰ ارائه میدهد هنگامی که شاخص به بالای سطح ۷۰ رفت سیگنال فروش به ما داده میشود و هنگامی که شاخص به زیر ۳۰ افت کرد سیگنال خرید صادر میشود. همچنین سطح ۸۰ بهعنوان سطح اشباع خرید و سطح ۲۰ بهعنوان سطح اشباع فروش شناخته میشود.
نکته پایانی
ابزارهای تکنیکال متعددی در بازارهای مالی وجود دارد که میتوان از آنها استفاده کرد که توضیح تمام آنها در این مقاله امکانپذیر نیست از جمله این ابزار میتوان به چنگال گن، الگوهای شمع ژاپنی، امواج الیوت، فیبوناچی زمانی، فیبوناچی اصلاحی و. اشاره کرد. باید توجه داشت که در تحلیل تکنیکال مشخص کردن استراتژی معاملاتی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. هیچکس نمیتواند به تمام ابزارهای تکنیکال مسلط باشد و حتی نیازی هم به چنین چیزی نیست. یک تحلیلگر خوب تحلیلگری است که به ابزارهایی که از آنها استفاده میکند، تسلط کامل داشته باشد.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
اگر جزو دسته کسایی هستید که تازه وارد دنیای کریپتوکارنسی، بورس و یا کلا مارکت شدند حتما دو عبارت تکنیکال و فاندامنتال را شنیدید. شاید ندونید که دقیقا این دو چی هستند و به چه دردی می خورند. در این مقاله قصد داریم تا همه چیزی که لازمه درباره تحلیل تکنیکال بدونید و با آن آشنا شید را به صورت خلاصه و مفید در اختیار شما دوستان عزیز بزاریم.
تحلیل تکنیکال یا بازی با نمودار و اعداد
به صورت خلاصه بخوام بگم می تونیم تحلیل تکنیکال را بعد منطق و اعداد و تحلیل تکنیکال را بعد روانشناسی بازار بدانیم.
در تحلیل تکنیکال شما با چارت قیمت، عملکرد گذشته قیمت، اندیکارتوها، اسیلاتورها، خطوط مقاومت، خطوط حمایت و مثال هایی از این قبیل سر و کار دارید و باید به علم تکنیکال مسلط شوید در اصل لازمه بقا در یک مارکت تسلط به هر دو اصل تکنیکال و فاندامنتال است. اما فراگیری علم تکنیکال زمان و حوصله بیشتری می طلبه، شما باید منابع آموزشی متفاوتی را دنبال کنید، کتاب بخوانید و روزانه تمرین کنید تا به علم تکنیکال مسلط شوید. علم تکنیکال علمی است که تنها با آموزش و تمرین بهش مسلط می شید و فکر یک شبه فراگیری این علمو کامل از ذهنتون خارج کنید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یکی از راه های دانستن این است که چه چیزی را باید بخریم و چه چیزی را نه. سرمایه گذاری در بورس هم می تواند برای کسانی که زمان کافی برای آن دارند مناسب باشد و به عنوان کسب و کاری سود ده به آن نگاه کرد. می توان به دو روش وارد بورس اقلام مختلف و حتی ارز های دیجیتالی شد. یا می توان به طور مستقیم وارد این بازار های بورس شد. و یا حتی غیر مستقیم. وقتی شخص بخواهد به طور مستقیم وارد بورس شود خودش هم اقدام به خرید و فروش انواع سهام می کند. در روش دوم که آن را تحلیل گر تکنیکال چیست؟ غیر مستقیم می خوانیم، افراد سرمایه های خود را به اشخاص دیگری می سپارند تا آن ها برای شان عمل خرید و فروش را انجام دهند.
به این حالت سبد گردانی هم گفته می شود. سبد گردانی خصوصا برای افرادی مناسب می باشد که خود شان زمان کافی برای انجام عمل خرید و فروش ندارند. و نیازی هم به دانستن انواع تحلیل ها مانند تحلیل تکنیکال نیست. از طرفی دانش کافی ای هم در این زمینه ندارند. و اگر خود شان بخواهند به تنهایی اقدام به چنین کاری کنند احتمالا سرمایه ی خود را پس از مدت کوتاهی از دست خواهند داد.
تحلیل تکنیکال ابزاری مهم برای تحلیل
گفتیم وارد شدن به بازار بورس و سرمایه به سه چیز محتاج است. یکی داشتن پول و سرمایه ی کافی. دیگری زمان کافی برای تمرین و یادگیری و در آخر دانشی که تبدیل به تجربه شده است. همچنین معلوم شد داشتن تجربه کافی در مورد بورس و سهام مختلف به همراه یادگیری مداوم قوقا می کند. ما تجربه و اطلاعات مورد نیاز خود را با یادگیری و سپس تحلیل های متفاوت به دست می آوریم. مانند همین تحلیل تکنیکال . داشتن اطلاعات در مورد انواع سهام و حتی ارز های دیجیتالی و دنبال نمودن اخبار مرتبط با هر کدام از آن ها به ما کمک می کند که حرکت بعدی خود را عاقلان، منطقی تر و همچنین با ریسک کم تر انجام دهیم.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی از جمله ی ابزاری هستند که به ما کمک می کنند تا بتوانیم راه و مسیر درست تری را برای سرمایه گذاری انتخاب نماییم. حال باید دید کاربرد تحلیل تکنیکال دقیقا چیست؟
ملزومات استفاده از این روش
در استفاده از این روش اطلاعاتی مانند نمودار و قیمت ها و حجم ها و تکنیک های مختلف مهم هستند. این روش در حقیقت یک استراتژی به حساب می آید. و همان طور که اشاره نمودیم، در این روش از مشاهده و در نظر گرفتن قیمت ها و حجم ها کمک گرفته می شود. با استفاده از این اطلاعات آماری می توان تحلیل های خوبی را انجام داد تا بتوان فهمید حرکت بعدی ما در بازار های بورسی چه باشد. مانند شطرنج. این تحلیل ها را می توان در مورد انواع کالا ها و اوراق بهادار که قبلا معاملاتی در مورد آن ها صورت گرفته است انجام داد. این موارد می تواند شامل انواع اوراق سهم، آتی، کالا، و سایر اوراق بهادار باشد.
می توان تحلیل تکنیکال را یک ابزار موفق و خوب دانست که توسط آن می شود روند های قیمتی و الگو ها را بررسی نمود. همچنین این ابزار به ما کمک می کند تا قدرت پیش بینی خوبی در مورد وضعیت آینده ی مثلا ارز دیجیتالی همچون بیت کوین داشته باشیم. همان طور که در مقالات گذشته عنوان نمودیم، پشتوانه ی بیت کوین نه طلا و یا کالا که همان اعتماد و باور مردم است. با توجه به نمودار قیمتی این ارز دیجیتال می توان دریافت که چه مقدار می شود روند و سیر قیمت آن را اعم از نزولی و یا صعودی بودن بررسی و پیش بینی نمود.
زمان تقریبا زیادی از پیدایش این نوع تحلیل می گذرد . و در تمام این مدت الگو های فراوانی همراه با تکنیک های متنوع به وجود آمده اند. و هر کدام از آن ها کار آیی مخصوص به خود را دارند. تحلیل گران تکنیکال نیز همواره در حال ترکیب انواع این الگو ها و مقیاس ها با هم هستند تا بتوانند به یک استراتژی بهینه و جدید و خوب دست پیدا کنند. و به این وسیله بتوانند عمل خرید و فروش خود را نسبت به هر سهامی انجام دهند.
فکر می کنید اصول اساسی تکنیکال چیست؟
طبق گفته ی پدر تحلیل تکنیکال آقای چارلز داو قیمت بر روی نمودار خود گویای همه ی اطلاعات لازم می باشد. این یکی از اولین مفروضات مهم در این سیستم تحلیلی است. با این حساب می توان گفت که تکیه ی خود این سیستم بر روی اطلاعات آماری از قیمت ها است. زیرا تحلیل گر تکنیکال چیست؟ با تحلیل وضعیت قیمت ها در زمان گذشت و همین الآن می توان آینده را پیش بینی نمود. داو همچنین می گفت که در بازار های فعال عواملی بر روند قیمت ها موثر می افتند. این عوامل کاملا عیان و آشکار هستند. پس هر موقع که به نمودار قیمتی توجه کنید بیشتر اطلاعات مورد نیاز تان را درخواهید یافت. اگر چه ممکن است این فرضیه تا حدی طبق گفته ی داو درست باشد ولی قیمت ها تحت تاثیر اخبار و سیاست هم هستند.
و شاید نتوان آن چنان هم به آن تکیه نمود. این چنین باوری زمانی می تواند کاملا درست باشد که مطمئن باشیم سیاست و جنگ و اخبار و شایعات هیچ اثری بر قیمت ها ندارند. ولی اگر جنب و جوش بازار کم تر باشد می توان از یک چنین تحلیلی به خوبی سود جست. مثلا می دانیم که این نوع تحلیل در بازار بورس داخلی ایران خودمان به خوبی جواب می دهد. داو فرضیه ی دیگری را هم مطرح نمود. و آن این بود که نوسانات قیمت ها هم کاملا تصادفی صورت نمی پذیرد. پس الگو ها و روند ها در طی دوران ها باز هم تکرار می گردند. با این حساب می توان این طور برداشت کرد که الگو ها و روند ها طی بلند مدت به وجود می آیند. و به این وسیله کسی برنده ی این بازی مالی است که دیدگاه بلند مدتی داشته باشد.
سه اصل مهم تکنیکالی
اصل اول اهمیت خود قیمت است و پیداست که همه چیز را قیمت نشان می دهد. خیلی از کسانی که به تحلیل تکنیکال خرده می گیرند معتقدند چیز های دیگری هم به غیر از قیمت وجود دارند که همین قدر مهم باشند. مثلا سوابق شرکت هایی که سهام شان را به بازار بورس ارائه نمودند هم مهم است. یا سوابق ارز های دیجیتالی. با این حساب می توان فهمید این ها چه کسانی می توانند باشند. بله. درست حدس زدید. کسانی که کار شان تحلیل بنیادی است. ولی از طرفی هم تکنیکالیست ها معتقدند هر چیزی که لازم باشد را می توان از روی قیمت ها فهمید. مثلا گذشته و سوابق هم خود شان تابعی از قیمت همین الآن هستند.
زیرا این بالا و پایین رفتن قیمت ها و در کل تحرکات بازار مقدار عرضه و تقاضا را هم نشان می دهد. دومین اصل مهم حرکت قیمت در روند نمودار است. تحلیل گرانی که از این مدل استفاده می کنند معتقدند همه چیر تکرار پذیر است. چه در کوتاه مدت، چه در میان مدت، و چه در بلند مدت. سومین اصل تکنیکالی هم این است که گذشته همین الآن جریان دارد. یعنی تکرار شدن گذشته کاملا عادی و طبیعی است. چرا ؟ چون روانشناسی بازار چنین است که عواملی مانند ترس و هیجان همواره وجود داشته باشند. و خود این هیجانات و تب های خرید و فروش خود شان یک چرخه درست می کنند. این چرخه های دائمی سبب می شوند تا قیمت ها و روند بالا و پایین شدن شان هم به همین صورت تکرار شود.
بنابر این می توان گفت که تحلیل گران تکنیکالی با استفاده از نمودار ها احساسات و هیجانات مردم و تب بازار را تحلیل می کنند. جالی است که بدانید برخی از ابزار های مربوط به این نوع تحلیل روند های یک صد ساله را بررسی می کنند. زیرا آن هایی که این ابزار را به وجود آورده اند می دانند که دائما قیمت ها در حال تکرار هستند.
نحوه و چگونگی استفاده از تکنیکال
تکنیکالیست ها همواره در تلاش هستند که بالا و پایین رفتن قیمت ها را بررسی و ارزیابی و پیش بینی کنند. آن ها همراه با قیمت ها حجم معاملات را هم می سنجند. هر صنعتی مانند صنایع فولاد و یا کاغذ سازی و غیره و حتی ارز های دیجیتالی هم چندین مدل الگو و همچنین سیگنال مختلف وجود دارد. مثلا برخی از آن ها فقط به همین الآن بازار متمرکز شده اند. و برخی دیگر به آینده نگاه می کنند. به طور مثال خطوط حمایت و مقاومت به آینده اشاره دارد.
آیا این تحلیل محدودیتی هم دارد؟
یک فرض وجود دارد که بر قیمت ها و اطلاعات قبل و حالای بازار متمرکز است. پس هیچ روشی هم برای به دست آوردن سود نداریم. به جز در مواردی که بازار پویا و فعالی نداشته باشیم. تحلیل گران بنیادی هم معتقدند بازار امکان دارد کاملا فعال و پویا باشد. اما همه ی اطلاعات را نمی توان از قیمت ها کسب نمود. زیرا تکراری در کار نیست و قیمت ها کاملا تصادفی بالا و پایین می روند. دومین محدودیتی که برخی برای این مدل می شمارند این است که کاربرد ها فقط در برخی موارد است و نمی توان آن را بسط و گسترش داد. یعنی چه؟ مثلا ممکن است تریدر ها یک حد ضرر مشخص برای خود انتخاب نمایند و با رسیدن قیمت ها به این حد ضرر شروع به فروش سهام می کنند. در این حالت قیمت ها را چگونه می توان پیش بینی نمود؟
فرق بین تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟
هر دوی تحلیل تکنیکال و فاندامنتال یا همان بنیادی از پزکاربرد ترین تحلیل ها و ابزار هستند. و از هردوی آن ها همواره برای پیش بینی و جستجو و تحلیل نمودن وضعیت بازار استفاده می کنند. و از هر دوی آن ها می توان این گونه دریافت که بهتر است از کدام سهام و یا ارز دیجیتال بیشتر بخریم و یا کدام را بهتر است که همین الآن بفروشیم. هر دوی آن ها هم مدافعان و مخالفانی نیز دارند. با این حال تحلیل فاندامنتال و یا همان بنیادی ارزش ذاتی هر سهم را بررسی می کند. مثلا این طور بیان می دارد که اگر چه فلان سهام الآن ارزشش پایین آمده است ولی به طور کلی خرید آن بهتر است.
زیرا ارزش نهفته ای دارد که بعدا حتما بارز می گردد. و الآن بنابر شرایط خاصی مشکل برای آن پیش آمده است و بعدا ممکن است حل شود. بنابر این تمامی اطلاعات جنبی هم در این تحلیل به کار می آیند . مثلا این که برای تحلیل گر این موضوع مهم است که میزان منابع شرکت مورد نظر او چه قدر است و یا میزان بدهی او چه قدر می باشد و یا قرار است کی تمام شود. حتی مقدار وام شرکت هم می تواند بر تصمیم گیری او تاثیر بگذارد. تحلیل تکنیکال برایش تنها قیمت و حجم سهام مورد نظر مهم است و از این نظر تفاوت خیلی زیادی با بنیادی دارد. در تحلیل تکنیکال به فاکتور های ریشه ای تری مانند میزان بدهی شرکت ها و وام و صورت حساب های آنان توجه نمی شود و با تحلیل قیمت ها به پیش بینی آینده می پردازند.
از این مقاله چه نتیجه ای متوان گرفت؟
با وجود تمامی توضیحاتی که داده شد می توان این طور نتیجه گرفت که تحلیل تکنیکال می تواند فوق العاده کاربردی باشد. و بر عکس تحلیل بنیادی خیلی زمان زیادی نمی برد. زیرا پارامتر های استفاده شدن در آن تنها شامل قیمت ها و حجم معاملات است. با توجه به الگو ها و ابزار مختلفی هم چون نمودار های قیمتی تقریبا همه ی افراد می توانند از چنین تحلیلی استفاده کنند و آن را به کار بگیرند. فرا گیری آن هم بسیار آسان است. جالب تر آن که از تحلیل تکنیکال می توان در همه ی بازار ها هم استفاده نمود. بازار هایی مانند طلا و بورس و بازار سکه و هر بازاری که معامله گرا زیادی را به خودش جذب می کند و باعث گردش پول های بسیار زیاد می گردد. امیدواریم این مقاله برای شما عزیزان کاربردی و مورد استفاده باشد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
ساعد نیوز: در روش تحلیل تکنیکال، این جمله معروف بسیار بهکاربرده میشود که «گذشته، چراغ راه آینده است». بهبیاندیگر، سرمایهگذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده میکنند بر این باورند که با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، میتوان قیمت آن سهم را در آینده پیشبینی کرد.
تحلیل تکنیکال
یکی از روش های تجزیه وتحلیل سهام در بورس، روش تحلیل تکنیکال است. در روش تحلیل تکنیکال، این جمله معروف بسیار به کاربرده می شود که «گذشته، چراغ راه آینده است». به بیان دیگر، سرمایه گذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده می کنند بر این باورند که با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، می توان قیمت آن سهم را در آینده پیش بینی کرد. بنابراین «تحلیل تکنیکال، درواقع پیش بینی قیمت سهم در آینده، بر اساس اتفاقات گذشته است». تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطه های ریاضی، روند قیمت سهم در آینده را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیش بینی کرده و درصورتی که به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام می کنند. اما اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایه گذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.
به عنوان مثال، فرض کنید قیمت سهام شرکت الف در بورس در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. درصورتی که تحلیل های تکنیکال بیانگر آن باشد که قیمت سهام شرکت الف تا سه ماه دیگر به ۱۷۰ تومان خواهد رسید. در اینجا سرمایه گذار اقدام به خرید آن سهم می کند، زیرا با این کار می تواند در مدت سه ماه ۲۰ تومان سود به دست آورد. اما اگر تحلیل تکنیکال از کاهش قیمت سهام شرکت الف به ۱۳۰ تومان تا سه ماه آینده حکایت داشته باشد، سرمایه گذار نه تحلیل گر تکنیکال چیست؟ تنها از خرید سهام این شرکت صرف نظر می کند، بلکه اگر در سبد سهام خود از این سهم داشته باشد، هرچه سریع تر آن را خواهد فروخت؛ چراکه با این کار جلوی زیان ۲۰ تومانی به ازای هر سهم گرفته می شود. همان طور که گفتیم، سرمایه گذارانی که روش تحلیل تکنیکال را به کار می گیرند، اغلب با استفاده از روش های ریاضی و نمودارها روند نوسانات قیمت سهم را در آینده پیش بینی می کنند. به همین علت، به تحلیل گران تکنیکال اصطلاحاً نمودارگرا می گویند.
برای مثال اگر قیمت سهام شرکت الف در گذشته روند صعودی داشته است، به احتمال بسیار زیاد در آینده هم روند کلی قیمت سهام این شرکت صعودی خواهد بود و اگر روند قیمت سهام این شرکت در گذشته نزولی بوده، در آینده هم به احتمال بسیار زیاد این چنین خواهد بود. مگر آنکه اتفاق خاصی رخ داده و این پیش بینی را تغییر دهند.
تحلیل تکنیکال بر سه اصل استوار است
1. همه چیز در قیمت لحاظ شده است
شاید بتوان ادعا کرد جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده باشیم شاید پیشروی در یادگیری تحلیل تکنیکال کار بیهوده ای باشد.
یک تحلیل گر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تأثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتال، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس از درک و پذیرش جمله فو به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه می رسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
برای اثبات عدم صحت این ادعا (که برخی تحلیلگرها نیز به آن مغرور هستند)، زمان زیادی صرف شده و نتیجه ای حاصل نشده است. همه تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست.
چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت. این تغییرات پایه و اساس تمام پیش بینی های اقتصادی و بنیادی می باشد. برداشت تکنسین ها از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هر دلیلی بالا رفت پس باید تقاضا بر عرضه غلبه کرده و علل فاندامتنالی تأثیر خود را گذاشته باشند و چنانچه قیمت سقوط کرد دلایل فاندامنتالی و بنیادی بی اثر شده اند.
پس در این مبحث ما به این نتیجه می رسیم که یک تحلیل گر تکنیکال نیز به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.
قریب به اتفاق تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که نیرویی که جهت عرضه و تقاضا را تغییر می دهد برآیند تغییرات فاندامنتال و مربوط به اقتصاد بازار می باشد و همین نیرو بر قیمت ها تأثیر می گذارد. نمودارها هرگز به تنهایی علت بالا یا پایین آمدن قیمت نیستند.
این یک قانون است که تحلیل گر تکنیکال به هیچ وجه به دنبال یافتن دلیل تغییر جهت قیمت ها نیست. بیشتر اوقات در آغاز یک روند و یا در نقطه تغییر جهت قیمت از افزایش به کاهش و یا برعکس هیچ کس به طور قطع دلیل این تغییر جهت را نمی داند. (در واقع برای تحلیلگر تکنیکال مهم نیست که چیست و فقط بر قیمت و حجم تمرکز دارد) تحلیل گر تکنیکال به سادگی و با استفاده از الگوها می تواند این تغییر را به موقع شناسایی کند و پایداری آن را بسنجد.
باید در خاطر داشت، مادامی که یک تحلیل گر تکنیکی بر این عقیده باقی بماند که همه چیز در قیمت لحاظ شده است موفق خواهد شد که از بسیاری از افراد باتجربه بازار (که از این ابزار استفاده نمی کنند) سود بیشتری کسب کند. پذیرش جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» به عنوان اولین قدم مساوی است با پذیرش اهمیت بررسی قیمت.
یک تحلیل گر لزوماً نیاز نیست از بازار باهوش تر باشد و یا قادر باشد که پیش بینی های متحیرانه ای درباره تغییرات قیمت انجام دهد. با استفاده از بررسی روند قیمت به کمک ابزارهای تکنیکی مختلف مانند اندیکاتورها، یک تحلیل گر تکنیکال می تواند بهترین زمان برای خرید و فروش سهم را تشخیص دهد و انتخاب کند.
2. قیمت ها براساس روندها حرکت می کنند
ضروری است که این مفهوم را بپذیریم که قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند. در اینجا نیز تا زمانی که به باور این اصل نرسیده باشیم تلاش برای یادگیری تحلیل تکنیکال بی فایده است .
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است، پیش از آنکه قیمت های آتی، روند آینده را مشخص کنند.
نظریه ثابت شده ای نیز وجود دارد که می گوید قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند و یا به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت بدهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمت ها به روند فعلی خود را ادامه می دهند تا زمانی که عوامل بازدارنده حرکت، آنها را متوقف کند.
این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیل گران تکنیکال می باشد. آنها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تأثیر نگذاشته جهت خود را حفظ می کنند.
3 – تاریخ تکرار می شود
بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسان ها می باشد .
به عنوان مثال الگوهای نمودارهایی که چندسال پیش ترسیم شده اند دقیقاً منعکس کننده تأثیر مسائل آن دوره از نظر روانشناسی در روند قیمت ها هستند.
نمودارها به وضوح روانشناسی بازار را آشکار می کنند. از زمانی که الگوها به خوبی در گذشته عمل کرده اند فرض شده که در آینده نیز به همان خوبی جوابگو خواهند بود. پایه و اساس آنها اصول روانشناسی است که این امر باعث می شود که آنها را به عنوان اصل ثابت بپذیریم و بتوانیم به آنها اعتماد کنیم.
بیان دیگری از این موضوع این است که بگوییم : تاریخ تکرار می شود و این کلیدی است برای پیش بینی آینده از طریق تحلیل گذشته و یا اینکه بگوییم آینده چیزی نیست جز تکرار گذشته …
مزایای تحلیل تکنیکتال
1- انعطاف پذیری و سازگاری با همه بازارها
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریباً هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به تحلیل گر تکنیکال چیست؟ کار برد.
چارتیست به راحتی می تواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد. در حالی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال به علت اینکه همواره مقادیر زیادی اطلاعات و صورت های مالی برای بررسی وجود دارد که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، چندان نمی توانند از جایی که هستند دور شوند.
به طور مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، می توانید هرزمان که خواستید بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیل گر بنیادی باید ابتدا صورت های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید. تحلیل گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می دهد ولی این تحلیل گر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با ابزاری سریع و انعطاف پذیر مانند تحلیل تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.
2- قابل استفاده برای بازه های زمانی مختلف
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازه های زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معامله گران روزانه چه معامله گران چند روزه و کوتاه مدت و چه خریداران میان مدت و چه افرادی که در بازه های زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش می باشند، می توانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمی شود و این سلیقه و روش کار معامله گر می باشد که در چه بازه ای به تحلیل بپردازد.
تحلیل گر تکنیکی با تعیین بازه زمانی موردنظرش این را مشخص می کند که قصد پیش بینی برای چه مدت زمانی را دارد. این عقیده که برخی از افراد می گویند تحلیل تکنیکال صرفاً در بازه های زمانی کوتاه مدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.
این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاه مدت هستند در واقع تحلیل گر تکنیکال برای پیش بینی بازه های زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده می کند و به دلیل همین تکنیک ها می باشد که این نوع تحلیل را تکنیکال می نامند.
3- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام
همان طور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر می گذارد و باعث می شود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند. یک تحلیل گر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت سهام بررسی می کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی آن را محاسبه کند.
ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیل گر فاندامنتال به وسیله آن نشان می دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعاً با آن قیمت ارزش دارد یا خیر. اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیل گر فاندامنتال می گوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و برعکس.
توجه: برای تحلیل گر تکنیکال هیچ فرقی نمی کند سهامی که می خواهد وارد آن شود در چه صنعتی قرار دارد. تحلیل گر تکنیکال فقط به نمودار قیمت توجه می کند و با استفاده از دانش نوینی که در اختیار دارد، در زمان بسیار کمتری سهم برتر گروه پیشرو را شناسایی می کند و وارد آن می شود.
محدودیت های تحلیل تکنیکال چیست؟
با در نظر گرفتن این اصل که فرضیه بازار کارا از فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال است، همین اصل می تواند یکی از محدودیت های آن نیز می تواند باشد.
طبق این فرضیه قیمت های بازار، همه اطلاعات گذشته و حال را منعکس می کند و بنابراین هیچ راهی برای کسب منفعت از روند های بازار نیست مگر این که بازار کارایی کامل نداشته باشد. تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار می تواند کارا باشد، اما همه اطلاعات در قیمت گذشته و حال وجود ندارد و قیمت ها تصادفی حرکت می کنند.
دومین انتقادی که می توان از تحلیل تکنیکال داشت این است که این روش در برخی از اوقات کاربرد دارد. برای مثال اگر معامله گران حد ضرر مشابهی برای یک سهم خاص در نظر بگیرند، با رسیدن سهم به قیمت نزدیک حد ضرر بسیاری از سهام داران شروع به فروش می کنند و این موضوع سبب می شود که قیمت سهم پایین بیاید و پیش بینی ها را تایید کند و این گونه برداشت شود که روند پیش بینی شده تحلیل تکنیکال درست بوده است.
دیدگاه شما