پیش بینی بورس فردا 20 شهریور 1401 / آیا هدف بعدی شاخص سطح یک میلیون و 350 هزار واحدی است؟
اکوایران: شاخص سطح حمایت 200 روزه را از دست داده است و برگشت به بالای این سطح ممکن است برای شاخص بسیار سخت باشد.
شاخص بورس تهران طبق انتظارات افت کرد. مشاهده الگوی مثلث نزولی در بازار و به همراه شکست میانگین 200 روزه قیمتی شاخص و همچنین مشاهده الگوی هارمونیک در نمودار شاخص، در بازه زمانی طولانیتر همه نشانههایی بودند که با دیدن آنها میشد افت روزهای اخیر را برای بازار پیش بینی کرد.. البته نباید از ابهامات بنیادی هم غافل شد چرا که بازار با دلایل بنیادی رشد و یا افت میکند و خود را در نمودارها و قیمتها نشان میدهد.
به هر حال شاخص سطح حمایت 200 روزه را از دست داده است و برگشت به بالای این سطح ممکن است برای شاخص بسیار سخت باشد. در چنین شرایطی، یک خبر خوب بنیادی میتواند تمام متغیرها را تغییر دهد. اما چیزی که از نمودارها دیده میشود این است که بازار به دنبال رسیدن به هدف بعدی الگوی هامورنیک است و قصد دارد تا سطح 61 درصدی فیبوناچی یعنی حوالی یک میلیون 350 هزار واحدی افت کند و در این محدوده قیمتی تصمیم برای بازگشت و یا افت بیشتر را بگیرد.
در صورتی که بازار برای فردا یکشنبه 20 شهریور ماه مثبت باشد برای اهالی چارتیست ممکن است حکم پولبک به حمایت از دست رفته 200 روزه باشد و اینجا است که سطح حمایت درک بیشتر تحلیل روند از دست رفته تبدیل به مقاومت میشود تا ابتداییترین اصول تکنیکالی را یادآواری کند.
از سوی دیگر خط روند کانال فرضی هم خودش میتواند اثری جدا بر شاخص بگذارد.
نرخ بهره بین بانکی نیز به عدد 21 درصد نزدیک میشود و برجام فعلا بینتیجه است. دلار در بازار آزاد روی عدد 30 هزار تومان در حال کنترل شدن است و دلار نیمایی هم همچنان فاصله قیمتی خود با دلار بازار آزاد را کم میکند. بازدهی بازار از ابتدای سال به صفر نزدیکتر میشود و مسکن از ابتدای دولت سیزدهم تا به اینجا رشد 38 درصدی را تجربه کرده است.
همه ابهامات و افت و خیزها در بازار ایجاد میشود تا هر روز مطمئنتر این کلمات را تکرار کنیم که تنها چیزی که ثابت میماند، تغییرات است.
پیش بینی بورس امروز؛ دوران بی برجامی شاخص کل آغاز شد؟
اگر تا دیروز عصر تحلیلگران سعی در پیدا کردن نقاط حمایتی می کردند اما سایه برجام با بیانیه شب گذشته سه کشور اروپایی سنگین تر شد و دوباره بازار را از شرایط تحلیل پذیری دورتر کرد؛ بیانیهای که با توجه به پاسخ ایران، امیدها برای احیای برجام را کم تر از گذشته کرد. به نظر می رسد که بازار امروز تحت تاثیر این اخبار با فشار فروش در کلیت بازار به ویژه ریالیها همراه باشد. هر چند همواره گفته می شود با احیای برجام شاهد اصلاح نمادهای دلاری خواهیم بود اما به نظر می رسد شوک اولیه این خبر، کلیت بازار را با فشار عرضه همراه کند. به ویژه آنکه به نظر نمی رسد فعلاً شکست رسمی مذاکرات اعلام شود و این به معنای ادامه شرایط برزخی البته با چاشنی نااطمینانی بیش تر است.
به گزارش اقتصادآنلاین؛ بورس هفته چهارم شهریور را مطابق انتظار با فشار فروش بالا آغاز کرد و شاخص کل و شاخص هم وزن با افت همراه شدند. برای آنکه تحلیل بهتری از شرایط بازار سهام داشته باشیم، به نظر می رسد که باید ابتدا درک درستی از رفتار معامله گران در شرایط نااطمینانی داشته باشیم.
غالباً در شرایطی که بازارهای مالی با تشدید ریسکهای سیستماتیک همراه هستند، ریسک گریزی معامله گران افزایش مییابد. این موضوع خود را به طور کلی در دو بعد نشان میدهد: اولاً بخش بیشتری از سبد سرمایهگذاری افراد به داراییهای امن اختصاص پیدا میکند و این به معنی کاهش ارزش معاملات خرد است. ثانیاً حد ضرر و سود افراد به شدت کاهش پیدا می کند که این موضوع منجر به تشدید نوسان در بازار می شود. به بیان دیگر،ممکن است که در یک روند نزولی شاهد نوسانهای مثبتی باشیم؛ اما با توجه به کاهش حد سود، معامله گران با کسب بازدهی اندک از معامله خارج می شوند. تا زمانیکه ریسک بازار کاهش پیدا نکرده باشد و جریان تقاضای قوی وارد بازار نشود،این سیکل ادامه پیدا خواهد کرد. در حقیقت به نظر می رسد که بازار سهام نیز در این شرایط برزخی رفتار شده باشد.
پایان رویای برجامی؟
آخرین خبر از برجام به بیانیه سه کشور اروپایی باز میگردد؛ فرانسه، آلمان و بریتانیا در اطلاعیهای اعلام کردند که بسته نهایی ارائهشده از سوی هماهنگکننده برجام تغییراتی در متون قبلی ایجاد کرده بود که این کشورها را به بالاترین حد انعطافپذیری خود رساند، اما متاسفانه ایران ترجیح داد از این فرصت حساس دیپلماتیک استفاده نکند. این سه کشور تاکید کردند که طرفین مذاکرات در حال نزدیکتر شدن به توافق بودند، اما ایران موضوعات پادمانی (درخواست برای بستهشدن پرونده سایتهای مشکوک) را بازگشایی کرد که این خواسته تردیدهای جدی را در مورد نیات و تعهد ایران به نتیجه درک بیشتر تحلیل روند موفقیتآمیز برجام ایجاد میکند.
ایران هم در اولین واکنش، این بیانیه را گستخانه عنوان کرد. مشاور تیم مذاکره کننده ضمن گستاخانه خواندن آن، گفت: این ایران نبود که توافق را زیر پا گذاشت و از آن خارج شد. تروئیکای اروپا فرمانبردار سیاست های هر کسی هستند که به کاخ سفید می رود.
پیش بینی بازار امروز؛ بازگشت شاخص کل با پایان کار ریالیها؟
هر چند که پایان کار برجام، به معنای افزایش درک بیشتر تحلیل روند قیمت دلار و صعود دلاری های بازار است؛ اما شوک اولیه شکست احتمالی برجام، کل بازار را منفی خواهد کرد. به ویژه آنکه به نظر نمی رسد پایان رسمی برجام به این زودیها از سوی هر یک از طرفین اعلام شود. شاید تنها کمی شرایط برزخی تر از این روزهای بورس شود. همچنین این تحلیل همیشه مطرح است که مسائل مطرح شده، بازی رسانهای برای گرفتن امتیازات بیشتر است.
بازار امروز هم به نظر می رسد با فشار فروش بالا در غالب نمادها آغاز شود و این فشار عرضه به ویژه در نمادهای ریالی بیشتر جلوه خواهد کرد. احتمالا شاخص هم وزن هم در معاملات امروز دوباره روند اصلاحی روشنبه را ادامه دهد.
پاسخ به یک سوال مهم؛ بالاخره پول خوشبختی می آورد یا خیر؟
اقتصادآنلاین نوشت:در طول تاریخ، جستجوی خوشبختی یکی از دغدغه های بشر بوده است.
البته، ما انسانها فقط به اندازهگیری شادی خودمان راضی نیستیم، بلکه شادی خود را در رابطه با افراد اطرافمان و حتی سایر مردم در سراسر جهان نیز میسنجیم. گزارش سالانه جهانی شادی، که از دادههای نظرسنجی جهانی برای گزارش چگونگی ارزیابی مردم از زندگی خود در بیش از ١۵٠ کشور استفاده میکند، به ما در انجام این کار کمک میکند.
عواملی که به شادی کمک می کنند به اندازه میلیاردها انسان که بر آنها تأثیر می گذارند ذهنی و خاص هستند: خانواده، عشق، هدف، ثروت. اندازه گیری سه مورد اول دشوار است، اما ثروت را می توان به روشی مبتنی بر داده تجزیه و تحلیل کرد.
آیا پول واقعاً خوشبختی را میآورد؟
برای مشخص کردن اعداد، ما به دادههای Credit Suisse نگاه کردیم که میانگین ثروت هر بزرگسال را در کشورهای مختلف در سراسر جهان نشان میدهد.
جدول زیر ۱۴۶ کشور را بر اساس امتیاز شادی و ثروت هر بزرگسال نشان می دهد.
به طور کلی، فقیرترین کشورهای جهان کمترین امتیاز شادی را دارند و ثروتمندترین کشورهای جهان شادترین هستند.
مشاهدات منطقه ای و سطح کشور
در حالی که بسیاری از کشورها از یک روند آشکار پیروی می کنند (ثروت بیشتر = شادی بیشتر)، تفاوت های ظریف زیادی وجود دارد که ارزش بررسی دارد.
در آمریکای لاتین، مردم بیشتر از آنچه که روند بین ثروت و خوشبختی پیشبینی میکرد، شادی خود را گزارش میکنند.
از طرف دیگر، بسیاری از کشورهای خاورمیانه شادی اندکی کمتر از سطح ثروت پیش بینی می کنند.
آشفتگی سیاسی، بحران اقتصادی و انفجار ویرانگر در بیروت منجر به کسب امتیازی بسیار بدتر از حد انتظار لبنان شده است. در طول دهه گذشته، امتیاز این کشور نزدیک به دو امتیاز کامل کاهش یافته است.
هنگ کنگ سال هاست که شاهد کاهش امتیاز شادی خود بوده است. نابرابری، اعتراضها، بیثباتی و اکنون شیوع کووید-۱۹، منطقه را در یک منطقه غیرمعمول در نمودار قرار داده است: ثروتمند و ناراضی.
بررسی نابرابری و شادی
ما به رابطه بین ثروت و شادی بین کشورها نگاه کردیم، اما در داخل کشورها چطور؟
ضریب جینی ابزاری است که به ما این امکان را می دهد. این معیار به توزیع درآمد در میان یک جمعیت می پردازد و امتیازی را برای آن جمعیت اعمال می کند. به بیان ساده، نمره ۰ "برابری کامل" و ۱ "نابرابری کامل" خواهد بود (یعنی یک فرد یا گروهی از دریافت کنندگان کل توزیع درآمد را دریافت می کنند).
در ترکیب با همان مقیاس شادی قبلی، کشورها اینگونه شکل می گیرند.
در حالی که هیچ نتیجه گیری دقیقی وجود ندارد که بتوان از این مجموعه داده استخراج کرد، مشاهدات تصویر بزرگی وجود دارد که ارزش توجه کردن را دارند.
کشورهایی که نابرابری درآمدی کمتری دارند، تمایل بیشتری به گزارش شادی دارند.
با وجود نابرابری درآمدی بالا، بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین سطوح شادی مشابه بسیاری از کشورهای اروپایی بسیار ثروتمند را گزارش می دهند.
سخن پایانی
به عبارت دقیقتر، هرچه سیاستگذاران و مردم پیوند بین ثروت و شادی را بیشتر درک کنند، به احتمال زیاد میتوانیم جوامعی را شکل دهیم که شانس بهتری برای داشتن یک زندگی شاد به ما بدهد.
فشارخون بالا با تحلیل استخوان ها و پیری مرتبط است
شواهد نشان می دهد که فشار خون بالا با افزایش خطر از دست دادن استخوان مرتبط است.
به گزارش خبرنگار مهر به نقل از مدیکال نیوز، مطالعه اخیر نشان میدهد که فشار خون بالا در موشهای جوان با کاهش سلامت استخوان مشابه آنچه در طول فرآیند پیری مشاهده میشود، مرتبط است. این یافتهها همچنین نشان میدهد که این از دست دادن استخوان در موشهای جوان میتواند به دلیل افزایش التهاب مرتبط با فشار خون بالا باشد.
درک مکانیسمهای مسئول کاهش سلامت استخوان ناشی از فشار خون بالا میتواند به توسعه درمانهایی برای جلوگیری از تحلیل استخوان در بزرگسالان جوان کمک کند.
نویسنده این مطالعه، «الیزابت هنن »، از دانشگاه وندربیلت در تنسی ، گفت: «با توصیف از دست دادن استخوان ناشی از فشار خون بالا در موشهای جوان، ما یک جمعیت جدید بالقوه در معرض خطر شکستگیهای استخوان را شناسایی کردیم. این بدان معنی است که فشار خون بالا در کودکان ممکن است پیامدهای مهمی در سنین بالاتر داشته باشد، که هنوز مورد تحقیق قرار نگرفته است.»
پوکی استخوان یک بیماری استخوانی است که با کاهش تراکم مواد معدنی استخوان و تغییر در ساختار استخوانی مشخص میشود. این تغییرات شامل ضعیف شدن استخوانها بوده که خطر شکستگی را افزایش میدهد.
چندین مطالعه مشاهدهای نشان داده است که افراد مبتلا به فشار خون بالا در معرض خطر بیشتر شکستگی ناشی از پوکی استخوان هستند. علاوه بر این، شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد داروهای خاصی برای فشار خون بالا نیز میتوانند استحکام استخوانها را افزایش داده و خطر شکستگیهای ناشی از پوکی استخوان را کاهش دهند.
محققان فکر میکنند افزایش التهاب میتواند یکی از مکانیسمهایی باشد که میتواند ارتباط بین فشار خون بالا و پوکی استخوان را توضیح دهد. مطالعات قبلی نشان داده اند که التهاب در ایجاد فشار خون بالا نقش دارد. این رویداد شامل تجمع سلولهای ایمنی فعال شده در مغز استخوان است که پروتئینهای پیش التهابی ترشح میکنند.
این سلولهای ایمنی فعال شده و پروتئینهای پیش التهابی ترشح شده توسط سلولهای ایمنی میتوانند بر بقا و فعالیت سلولهای دخیل در حفظ تعادل بین سنتز و تجزیه بافت استخوان تأثیر بگذارند. مطالعات نشان میدهد که یک محیط التهابی در مغز استخوان میتواند بر روند بازسازی استخوان تأثیر گذاشته و باعث تحلیل استخوان شود.
کاهش تدریجی تراکم و استحکام استخوان معمولاً با افزایش سن رخ میدهد. روند معمولی پیری نیز با التهاب مزمن و با درجه پایین همراه است و این افزایش التهاب میتواند منجر به تحلیل استخوان شود.
این دادهها نشان میدهد که فشار خون بالا ممکن است باعث پوکی استخوان شود. شواهدی در انسان وجود دارد که فشار خون بالا را با پوکی استخوان مرتبط میکند، بنابراین این دادهها در موشها مهم هستند. همچنین، با توجه به اینکه این یافتهها عمدتاً در موشهای جوانتر در مقایسه با موشهای مسنتر دیده شده درک بیشتر تحلیل روند است، این نشان میدهد که تشخیص فشار خون بالا در سریعترین زمان ممکن در انسانها (به عنوان مثال، کودکان / جوانان) مهم است.
شکاف دارا و ندار در روسیه
دنیای اقتصاد - امیررضا انگجی : یک گزارش تحلیلی با رصد آمارهای اقتصاد روسیه در یک قرن اخیر به این پرسش پاسخ میدهد که شکاف میان طبقه دارا و ندار چه تغییری کرده است؟ بررسیهای این گزارش حاکی از آن است که در سالهای اخیر شکاف درآمد طبقه دارا و ندار رشد قابل توجهی داشته است و حتی ثروتمندان روسی در برخی بازههای زمانی یک دهه اخیر از ثروتمندان آمریکایی، پولدارتر بودهاند.
بررسی گزارشها در خصوص وضعیت اقتصادی روسیه در صد سال اخیر نشان میدهد این کشور در سه دهه اخیر از نظر توزیع درآمد و ثروت نابرابرتر شده است، در حالی که تغییرات این توزیع برای نزدیک به 70 سال متعادل بوده است. اگر چه گزارشها و برآوردهای اصلی میزان تمرکز و توزیع درآمد را در روسیه دستکم میگیرند، اما برخی گزارشها که از مجموعه ترکیبی از روشها برای برآورد نابرابری استفاده میکنند میزان آن را بسیار بیشتر برآورد میکنند. گفته میشود ثروت مالی در اختیار روسهای ثروتمند در خارج از کشور به اندازه ثروت کل جمعیت روسیه در خود کشور است.
فیلیپ نواکمت به همراه مجموعهای از نویسندگان در مقالهای با عنوان «از شوروی تا الیگارشها: نابرابری در روسیه از 1905 تا 2016» به بررسی آخرین وضعیت این کشور بر اساس شاخصهای نابرابری پرداخته است. آنها نشان میدهند اگرچه وضعیت اقتصادی کلی روسیه در مقایسه با کشورهای اروپای غربی مانند انگلستان و فرانسه از آنچه در سده نوزدهم بوده بهبود یافته است اما این کشور در سه دهه اخیر گرفتار امواجی از نابرابری و سقوط سهم درآمدی طبقه متوسط جامعه شده است. از نظر نویسندگان مقاله، پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی به بیشتر جنبههای اقتصادی روسیه پرداخته شده اما تحولات توزیع درآمد به خوبی مستند و درک نشده است.
اقتصاد روسیه و جهان در صد سال اخیر
روسیه از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سالهای 1990 و 1991 دستخوش تحولات اقتصادی و سیاسی شگرفی شده است. تولید ناخالص داخلی در سالهای 1992و 1995 به طور ناگهانی کاهش یافت، درحالیکه تورم سر به فلک کشید. تولید ناخالص داخلی در سالهای 1998 و 1999 شروع به بهبود کرد و یک دهه رشد قوی به دنبال داشت. بحران مالی جهانی و کاهش قیمت نفت این روند را در سالهای 2008 و 2009 قطع کرد. رشد از آن زمان کند بوده است و سطح فعالیتهای اقتصادی مجددا در سالهای 2014 و 2015 کاهش یافت که بخشی از آن به دلیل تحریمهای بینالمللی غرب بود. بااینحال و بهرغم مشکلات ذاتی در مقایسه تولید ناخالص داخلی بین دوره شوروی و پس از فروپاشی شوروی، شکی وجود ندارد که میانگین درآمد امروز به طور قابلتوجهی بالاتر از سالهای 1989و1990 است.
بر اساس برآوردهای گزارششده، درآمد ملی بهازای هر بزرگسال بین سالهای 1989 و 2016 حدود 40درصد افزایش یافته است، از کمی بیش از 16هزار یورو در پایان دوره شوروی به تقریبا 24هزار یورو در سالهای اخیر. اگر درآمد ملی روسیه به ازای هر بزرگسال را با میانگین اروپای غربی مقایسه کنیم - که در اینجا به عنوان میانگین حسابی ساده آلمان، فرانسه و بریتانیا تعریف میشود - متوجه میشویم شکاف بین روسیه و اروپای غربی کمی کاهش یافته است. استانداردهای زندگی روسیه در سالهای 1989 و 1990 حدود 60 تا 65درصد میانگین اروپای غربی بود و در اواسط دهه 2010 به حدود 70 تا 75 درصد رسید.
این روند دشوار همگرایی با غرب نیز باید از دیدگاه بلندمدت مورد تحلیل قرار گیرد. براساس بهترین برآوردهای موجود، درآمد ملی روسیه به ازای هر بزرگسال در حدود 35 تا 40درصد از سطح اروپای غربی مابین سالهای 1870 و جنگ جهانی اول در 1914 بود. روسیه تزاری کشوری فقیر و بیسواد بود. نسبت درآمد روسیه به اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم در 1945 به طور چشمگیری افزایش یافت و به 65درصد رسید. این نشاندهنده راهبرد مدرنیزاسیونی است که دولت شوروی پس از انقلاب بلشویکی دنبال کرد (براساس صنعتی شدن سریع و سرمایهگذاری انبوه در آموزش ابتدایی) و همچنین عملکرد متوسط رشد کشورهای غربی طی دوره 1914 تا 1945. موقعیت نسبی روسیه پس از آن به قله رسید و در حدود 55 تا 65درصد از میانگین سطح اروپای غربی بین سالهای 1950 تا 1990 راکد ماند. رکود استانداردهای زندگی روسیه نسبت به غرب بین دهههای 1950 و 1980 همراه با افزایش کمبود کالاها و سرخوردگی عمومی در میان جمعیت تحصیلکرده، احتمالا به فرآیندهای پیچیده اجتماعی و سیاسی کمک کرد که در نهایت به سقوط اتحاد جماهیر شوروی منجر شد. بااینحال تحولات توزیع درآمد و ثروت در طول این صد سال به خوبی درک نشده است.
تغییر عمدهای که بین سالهای 1990 و 2015 رخ داد، گذار از کمونیسم به سرمایهداری است، یعنی از مالکیت عمومی به خصوصی. ثروت ملی خالص کمی بیش از 400درصد درآمد ملی در سال 1990 بود که حدود 300درصد متعلق به ثروت عمومی خالص (تقریبا سهچهارم) و کمی بیش از 100درصد برای ثروت خالص خصوصی (یکچهارم) بود. در سال 2015، نسبتها اساسا معکوس شدهاند: ثروت ملی خالص 450درصد درآمد ملی است که شامل بیش از 350درصد برای ثروت خالص خصوصی و کمتر از 100درصد برای ثروت خالص عمومی است. کاهش چشمگیر ثروت خالص عمومی تنها در چند سال بین سالهای 1990 و 1995، پس از خصوصیسازی اتفاق افتاد.
یکی از یافتههای کلیدی نقش حیاتی مسکن برای افزایش ثروت خصوصی است. مسکن خصوصی از کمتر از 50درصد درآمد ملی در سال 1990 به 250درصد درآمد ملی در سالهای 2008 و 2009 افزایش یافته و تا سال 2015 به حدود 200درصد درآمد ملی کاهش یافته است. این افزایش در نتیجه هر دو اثر خصوصیسازی مسکن و اثر قیمت ناشی از افزایش قیمت املاک و مستغلات است. اما آنچه بهویژه قابلتوجه است سطح بسیار پایین داراییهای مالی ثبتشده متعلق به خانوارهای روسی است. داراییهای مالی خانوارها در طول دوره 1990 و 2015 همیشه کمتر از 70 تا 80درصد درآمد ملی و اغلب کمتر از 50درصد درآمد ملی بوده است. در واقع، گویی خصوصیسازی شرکتهای روسی منجر به افزایش بلندمدت قابلتوجهی در ارزش داراییهای مالی خانوار نشده است.
کاهش اولیه در داراییهای مالی قابلپیشبینی بود، زمانی که پساندازهای دوران شوروی به معنای واقعی کلمه توسط تورم شدید اوایل دهه 1990 از بین رفت. و به طور کلیتر، میتوان استدلال کرد در شرایط پولی و سیاسی آشفته دهه 1990، چندان تعجبآور نیست ارزش بازار داراییهای مالی خانوارها تا اواسط و حتی تا اواخر دهه 1990 نسبتا پایین باقی بماند. اما آنچه دشوارتر است درک این است که چرا چنین ارزشگذاریهای بسیار پایینی بهویژه پس از رونق چشمگیر بازار سهام روسیه که بین سالهای 1998 و 2008 رخ داد، همچنان ادامه یافت. به نظر ما، توضیح اصلی برای این پارادوکس این واقعیت است که زیرمجموعه کوچکی از خانوارهای روسی دارای ثروت فراساحلی بسیار قابلتوجهی هستند، یعنی داراییهای مالی ثبتنشده در مراکز فراساحلی.
بر اساس برآوردهای معیار ما، ثروت فراساحلی بین سالهای 1990 تا 2015 بهتدریج افزایش یافته است و تا سال 2015 حدود 75درصد درآمد ملی را تشکیل میدهد، یعنی تقریبا به اندازه داراییهای مالی ثبتشده خانوارهای روسیه. به این معنا که ثروت مالی در اختیار روسهای ثروتمند خارج از کشور ـ در بریتانیا، سوئیس، قبرس و مراکز مشابه فراساحلی ـ به اندازه کل جمعیت روسیه در خود روسیه است. علاوه بر این، ثروت روسهای ثروتمند در خارج از کشور تقریبا سه برابر بیشتر از ذخایر خالص خارجی رسمی است. در روسیه، ثروت خصوصی نسبت به درآمد ملی بهشدت افزایش یافته است، اما این نسبت در سال 2015 در حد 400-350درصد است، یعنی در سطح قابل توجهی پایینتر از چین و کشورهای غربی است. نویسندگان مقاله معتقدند این افزایش در خصوص روسیه منحصرا به دلیل هزینه کاهش ثروت عمومی روی داده است.
افزایش نابرابری درآمد در روسیه
نویسندگان مقاله مجموعههای توزیع درآمد جدیدی را با ترکیب حسابهای ملی، نظرسنجی، ثروت و دادههای مالی ایجاد میکنند. طبق تخمینهای معیار آنها، سهم 10درصدی بالای درآمد از کمتر از 25درصد در سالهای 1990 و 1991 به بیش از 45درصد در سال 2015 افزایش یافته است. یعنی امروز از هر 100دلاری که تولید میشود 45دلار به 10درصد بالای جامعه اختصاص دارد و سهم 1درصد درآمد بالا از کمتر از 5درصد در ابتدای گذار در سال 1991 به حدود 25درصد افزایش یافته؛ یعنی از هر 100دلار نیز 25دلار متعلق به 1درصد بالای درآمدی است. همچنین درک بیشتر تحلیل روند شایان ذکر است که این افزایش عظیم با سقوط گسترده سهم 50درصدی پایین همراه شد که از حدود 30درصد کل درآمد در سالهای 1990 و 1991 به کمتر از 10درصد در اواسط دهه 1990 کاهش یافته و بهتدریج به حدود 18درصد تا سال 2015 افزایش یافته است.
اگر دوره 1989 تا 2016 را به طور کلی در نظر بگیریم، میانگین درآمد ملی هر بزرگسال طبق برآوردهای معیار ما 41درصد افزایش یافته است، یعنی حدود 3/ 1درصد در سال. اما همانطور که اشاره شد، گروههای درآمدی مختلف از تجربیات رشد درآمدی بسیار متفاوتی برخوردار بودهاند. 50درصد پایینترین درآمدها از رشد بسیار ناچیز یا منفی، 40درصد متوسط از رشد مثبت اما نسبتا متوسط و 10 درصد بالا از نرخهای رشد بسیار بزرگ بهرهمند شدند.
در بلندمدت تکامل نابرابری درآمد در روسیه مانند یک الگوی بلندمدت U شکل مشاهدهشده در غرب در قرن بیستم به درک بیشتر تحلیل روند نظر میرسد. نابرابری درآمد در دوران روسیه تزاری بالا بود، سپس در دوره شوروی به سطوح بسیار پایین کاهش یافت و در نهایت پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی به سطوح بسیار بالا بازگشت. سهم درآمد برتر اکنون مشابه (یا بالاتر از) سطوح مشاهدهشده در ایالات متحده است. از سوی دیگر، نابرابری در روسیه به طور قابلتوجهی بیشتر از چین و سایر کشورهای کمونیستی سابق در اروپای شرقی افزایش یافته است.
دیدگاه شما